سلام
متن زیر برای دوستانی که میخواهند واقعیتهای تاریخی را بدانند خالی از لطف نیست.
[quote]اسکار وایت موسکارلا (Oscar White Muscarella) باستانشناس و متخصص آثار هنری ایران و شرق باستان و از موزه داران پیشین موزه هنر متروپولیتن در نیویورک است. از او تاکنون کتابها، مقالهها و کاتالوگهای متعددی منتشر شده که از جمله عبارتند از: «عاجهای تپه حسنلو» (۱۹۸۰)، «آثار عصر مفرغ و آهن شرق نزدیک باستان در موزه متروپولیتن» (۱۹۸۹)، «گاهنگاری مجعول تپه زیویه» (۱۹۷۷)، «تپه سرخدُم در موزه متروپولیتن» (۱۹۸۱) و «آثار مفرغین لرستان» (۱۹۸۸). او سابقه همکاری در کاوشهای باستانشناسی ایران و ترکیه را نیز دارد و در دهه ۱۳۴۰ (۱۹۶۰ میلادی) در تپه حسنلو و عقربتپه (هر دو در نزدیکی نقده) کار کرده است.
موسکارلا کتاب مهم دیگری نیز دارد که در ایران ناشناخته مانده و ترجمه نیز نشده است. این کتاب «دروغی که بزرگ شد: جعل فرهنگ شرق نزدیک باستان» نام دارد و در سال ۲۰۰۰ میلادی در هلند منتشر شده است. او در این کتاب نشان داده است که صرف وجود یک اثر باستانی در موزهای مشهور یا در کتاب دانشمندی صاحبنام دلیل بر اصالت آن اثر نمیشود.
کتاب دروغی که بزرگ شد
Muscarella, Oscar White, The Lie Became Great: The Forgery of Ancient Near Eastern Cultures, Styx Publications, 2000, 548 p.
موسکارلا در این کتاب از حجم وسیع اشیای قلابی باستانی و سندسازیهای لازم تاریخی و باستانشناختی برای آنها پرده بر میدارد. اشیایی که به گفته او به فراوانی در موزههای جهان پراکنده هستند و دست اشخاص ذینفوذی در ساخت و تجارت آنها دخیل بوده است. او ضمن معرفی مستند و مصور بسیاری از این آثار، در باره همکاری داوطلبانه یا «ناچارانه» باستانشناسان و موزهداران و متخصصان تاریخ هنر در روند این جعلکاریها سخن میگوید و گاه از آنان نام میبرد: «آرتور اوپهام پوپ» و «رومن گیرشمن». او گیرشمن را متهم میکند که عکس آثار قلابی را قبل و بعد از عرضه برای فروش، در کتابهای ایرانشناسی خود منتشر میکرده است. (برای نمونه عکسی که موسکارلا به عنوان مجسمه قلابی مرد هخامنشی در روی جلد کتاب خود گذاشته، قبلاً در صفحه ۲۴۵ کتاب «هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی» نوشته رومن گیرشمن منتشر شده است).
موسکارلا مدعی میشود که جاعلان آثار باستانی به اندازهای خبره و سازمان یافته هستند که میتوانند هر دانشجو و پژوهشگر مزاحمی را به راحتی چنان از کار برکنار کنند که هیچ آینده شغلی برای او متصور نباشد. چنانکه خود او نیز سه بار اخراج شده و در نهایت از او خواستهاند که به میل خودش کنارهگیری کند.
کاملاً درست است: یادداشتهای بیگانهستیزانهی من و یادداشتهای ایرانستیزانهی تو در اینجا برای همیشه ثبت است
آیا خودت را بیگانه از بقیه می دانی یا تافتۀ جدا بافته می باشی ؟
ولی باید برایت خاطرنشان کنم که در این کشور بیگانه ای غیر از عده ای که در توهم وحدت نژادی به سر می برند وجود ندارد . عزیز برای فهمیدن این موضوع می توانی به البلدان یعقوبی در مورد اسکان قبایل عرب در خراسان بزرگ و مناطق دیگر و در مورد ترکان نیز به جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله مراجعه نمایی و در بارۀ غزها که صد البته برخی وقایع را از ابن خلدون خوانده ای ( در آن عبرتها و نتایج بسیاری برای اهل تحقیق می باشد که یکی از آنها در مورد گذشتۀ حضرتعالی می باشد ،اگر کمی زحمت فکر کردن بخود بدهی خیلی چیزها برایت روشن می شود )
اما سؤال قبلی ام که در مورد اسکان لشکریان بود اگر به خود زحمت داده و تحقیقاتی انجام بدهی آن موقع اصالت خیلی از حضرات مشخص می شود
خبرهای مربوط به غزها را انشاءالله در کتابهایی که قرار است مطالعه کنی، خودت خواهی خواند
عزیز تو که از معرفی یک منبع دست اول در مورد غزها عاجزی مگر مجبوری دربارۀ وقایع تاریخی اظهار نظر کنی که از درک صحیح آن حوادث ناتوانی !
منتظر نتایج تحقیقاتت هستم
8-)
[quote='elsever']و شعر دیگر از استاد شهریار
اختلاف لهجه ملیّت نزاید بهر کس
ملّتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان[/quote]
آفرین! آفرین! یک گام به جلوی دیگر از کسی که تا دیروز یگانگی و وحدت ملی ایرانیان را انکار میکرد. 8-)
[quote='elsever']رهاورد شوم اروپاییان و بخصوص انگلیسیها نفی تفاوتها و به قول تو یگانه و هم تبار نشان دادن ایرانیان است[/quote]
و شعر دیگر از استاد شهریار
اختلاف لهجه ملیّت نزاید بهر کس
ملّتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
اتیلا = elsever = fuzuli = جان و خرد
[quote='elsever']عزیز خوبه که کامنت هایت در سایت مکتوب است و البته نوشته های من هم موجود می باشد . راستی چند روزی است از غز ها خبر نمی دهی ؟ [/quote]
دلبند نمکین!
کاملاً درست است: یادداشتهای بیگانهستیزانهی من و یادداشتهای ایرانستیزانهی تو در اینجا برای همیشه ثبت است.
خبرهای مربوط به غزها را انشاءالله در کتابهایی که قرار است مطالعه کنی، خودت خواهی خواند. ;-)
تخت جم ای سرای سرایندهی داستان / ای یادگار شوکت ایران باستان
جام جهاننمایی و دستانسرای جم / آیینهی گذشته و آیندهی جهان
از عهد حشمت و عظمت یاد میدهی / ای مهد داریوش کبیر عظیمشان
بس دست اقتدار که بودت در آستین / بس سر بهافتخار که سودت بر آستان
وقتا که آفتاب جهانتاب معرفت / از طَرف بام قصر تو میشد جهانستان
جوشندهآبها و خروشندهبادها/ تازندهی تو گشت و تو پاینده همچنان
آتش زدت سکندر و هر خشتی از تو شد / آیینهی سکندر آتش بهدودمان
گردون نشان معدلتت از میان نبرد / ای بارگاه حشمت تو معدلتنشان
تاریخ ما به آتش کین و حسد بسوخت / تاریخ را بهسوز درون، باز کن دهان
وز آتش بیان دلِ هر سنگ آب کن / ای قصهگوی سنگدل آتشینبیان
بودی و دیدی آن همه کز بخت واژگون / هشتند پای بر سر تاج کیان، کیان
توفان نوح دیدی و غوغای رستخیز / از ترکتاز رومی و تازی و ترکمان
مانا که دیده دوخته میخواستی ز شرم / آری فضیحت آن همه دیدن نمیتوان
امروز آن هوان و سرافکندگی گذشت / سر از زمین برآر و برآور بر آسمان
(محمدحسین شهریار تبریزی)
--------------------------------------------------------------------------------------------------
از آنجا که کتابناک سایتی است ایرانی و به ایرانیان تعلق دارد، تبلیغ علنی و آزاد افکار و آرای ایرانستیزانه و شبههافکنی در تاریخ و تمدن ایران به دست افرادی خاص و با حمایت برخی اسپانسرها، با هیچ معیار و منطقی سازگار و پذیرفتنی نیست.
ادامه کامنت قبلی
و به احتمال زیاد اسامی گروه اول از تبار ایرانیان نبودند و دست پروردگان قوم یهود بودند که حتی برای خوشایند انها ایرانی کشی و پوریم افرینی کردند . از اینکه این تاریخ دوباره بر ایرانیان تحمیل شد و متاسفم و امیدوارم محققان بتوانند این رشته های بافته شده بر گردن ایرانیان را پنبه کنند .
سلام دوستان.
كمي تامل كنيم !!!! کوروش و داریوش و خشایارشا واریا و اسامی شبیه به اینها ( نامش را میذاریم اسامی اول) یا ایرانی الاصل نبودند یا در تاریخ ایران کسی یا کسانی با این نامها موجود نبودند یا اگر بودند جزو اشخاص و اقوام مهم نبودند یا بشدت مورد تنفر ایرانیان بودند .
حتما میپرسید چرا
اگر به نامهای ایرانیان از شروع تاریخ تا هفتاد هشتاد سال پیش نگاهی بکنید کسی یا قومی نام کوروش و داریوش و خشایار شا و اریا و .... ندارد حال اگر پادشاهان و اقوامی به ان عظمت موجود بودند حتما افراد دیگری نیز از ان اسامی استفاده میکردند و اگر کسانی به این اسم حکومت کرده اند نسل بعدی یا از انها دل خوشی نداشتند و یا انها را از خودشان نمیدانستند و یا غارتگرانی بودند که هیچ کس نمیخواست فرزندانشان به نام انها مسمی شود .
اما تا دلتان بخواد اسامی مانند اسکندر و افراسیاب و چنگیز و تیمور و طغرل و .... ( نامش را میذاریم اسامی دوم ) در میان ایرانیان از ظهور این افراد تا حال موجود است . حال اینجا یک چیزی جور در نمیاد و ان این است که مردم ایران پادشاهان محبوب خود را فراموش کرده و اسم حمله کنندگان به ایران را روی فرزندانشان گذاشته اند در حالی که بر اساس تاریخ موجود اسکندر و افراسیاب و چنگیز و تیمور و افرادی از این دست پدران و برادران و خواهران و فرزندان ایرانیان را کشته و زندگیشان را نابود کرده اند . ( شايد هم اينطور نبوده ) به نظرم یه جای کار ایراد داره یا اسامی اولی ربطی به این مرز و بوم ندارند یا اسامی دوم مهربانتر و داد گستر تر از اولیها بودند .يا مردم ايران اسامي دوم را پادشاهان خود ميدانستند و نزد انها محبوب بودند . و یا و خیلی یا های دیگر .
احتمالا این قسمت از تورات بتواند کلید حل معما شود
در تورات( اشعیای نبی)که چند بار نام کوروش را میبرند. وی درباره کوروش میگوید: ((وی شبان من است و تمام هدفهای مرا به انجام خواهد رساند.))
(( وظایفی که به موجب تورات بر دوش کورش نهاده شده و او قرار است آنرا به انجام برساند، عبارت است از:
«اجرای وعدههای پیشین خداوند که ارمیای نبی بیان کرده بود» (عزرا، باب ۱، بند ۱)، «مغلوب کردنها ملتها و شکستن درها» (اشعیاء، باب ۴۵، بندهای ۱ و ۲)، «آزاد کردن یهودیان از اسارت» (اشعیاء، باب ۴۵، بند ۱۳؛ عزرا، باب ۲، بند ۱)، «اعطای ظروف قیمتی به رئیس یهودیان» (عزرا، باب ۱، بند ۸)، «ساختن خانهای برای خدا در اورشلیم» (تواریخ ایام، باب ۳۶، بند ۲۲ و ۲۳)، «ساختن قربانگاه» (عزرا، باب ۶، بند ۳)، «وا داشتن همسایگان یهودیان به دادن طلا و نقره و اموال به آنها و نیز دادن هدایایی برای خانه خدای آنان» (عزرا، باب ۱، بند ۴ و ۶)، «مجازات پادشاه و مردم بابل بخاطر گناهانشان» (ارمیا، باب ۲۵، بند ۱۲)، و در نهایت: «نابود کردن بابل، ریشهکن کردن نسل بابلیان، تبدیل کردن بابل به باتلاق و لانه جغدها، جارو کردن بابل با جاروی هلاکت» (اشعیاء، باب ۱۴، بندهای ۲۲ و ۲۳).))
یعنی کوروش و هخامنشیان منتخبین و الت دست یهود بودند که تبار ایرانی نداشتند و حتی در جنایت پوریم - ذکر شده در تورات و مصادف با سیزده بدر – ایرانیان را قتل و عام کردند و تنها کسانی جان بدر بردند که از خانه و کاشانه خود فرار کرده بودند و این رسم روز سیزده بدر که در میان ایرانیان نحوست دارد از همان زمان به یادگار مانده است .
ایرانیان حق داشتند از نام های گروه اول استفاده نکنند و نمیکردند تا اینکه مستشرقان و کتیبه خوانان که اتفاقا اکثریت انها یهودی بودند ( شاید همه انها یهودی بودند ) این دفعه تاریخ هخامنشیان را برای ایرانیان تحمیل کردند . اما امیدوارم پوریم دیگری را بر ایرانیان تحمیل نکنند .
حافظه تاريخي ايرانيان و تاريخ بومي كساني به نامهاي كوروش و داريوش و اسمهاي گروه اول را هيچ وقت نشناخته اند و هيچ وقت اينها نزد ايرانيان محبوب نبوده اند .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تخت جمشید
متن زیر برای دوستانی که میخواهند واقعیتهای تاریخی را بدانند خالی از لطف نیست.
[quote]اسکار وایت موسکارلا (Oscar White Muscarella) باستانشناس و متخصص آثار هنری ایران و شرق باستان و از موزه داران پیشین موزه هنر متروپولیتن در نیویورک است. از او تاکنون کتابها، مقالهها و کاتالوگهای متعددی منتشر شده که از جمله عبارتند از: «عاجهای تپه حسنلو» (۱۹۸۰)، «آثار عصر مفرغ و آهن شرق نزدیک باستان در موزه متروپولیتن» (۱۹۸۹)، «گاهنگاری مجعول تپه زیویه» (۱۹۷۷)، «تپه سرخدُم در موزه متروپولیتن» (۱۹۸۱) و «آثار مفرغین لرستان» (۱۹۸۸). او سابقه همکاری در کاوشهای باستانشناسی ایران و ترکیه را نیز دارد و در دهه ۱۳۴۰ (۱۹۶۰ میلادی) در تپه حسنلو و عقربتپه (هر دو در نزدیکی نقده) کار کرده است.
موسکارلا کتاب مهم دیگری نیز دارد که در ایران ناشناخته مانده و ترجمه نیز نشده است. این کتاب «دروغی که بزرگ شد: جعل فرهنگ شرق نزدیک باستان» نام دارد و در سال ۲۰۰۰ میلادی در هلند منتشر شده است. او در این کتاب نشان داده است که صرف وجود یک اثر باستانی در موزهای مشهور یا در کتاب دانشمندی صاحبنام دلیل بر اصالت آن اثر نمیشود.
کتاب دروغی که بزرگ شد
Muscarella, Oscar White, The Lie Became Great: The Forgery of Ancient Near Eastern Cultures, Styx Publications, 2000, 548 p.
موسکارلا در این کتاب از حجم وسیع اشیای قلابی باستانی و سندسازیهای لازم تاریخی و باستانشناختی برای آنها پرده بر میدارد. اشیایی که به گفته او به فراوانی در موزههای جهان پراکنده هستند و دست اشخاص ذینفوذی در ساخت و تجارت آنها دخیل بوده است. او ضمن معرفی مستند و مصور بسیاری از این آثار، در باره همکاری داوطلبانه یا «ناچارانه» باستانشناسان و موزهداران و متخصصان تاریخ هنر در روند این جعلکاریها سخن میگوید و گاه از آنان نام میبرد: «آرتور اوپهام پوپ» و «رومن گیرشمن». او گیرشمن را متهم میکند که عکس آثار قلابی را قبل و بعد از عرضه برای فروش، در کتابهای ایرانشناسی خود منتشر میکرده است. (برای نمونه عکسی که موسکارلا به عنوان مجسمه قلابی مرد هخامنشی در روی جلد کتاب خود گذاشته، قبلاً در صفحه ۲۴۵ کتاب «هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی» نوشته رومن گیرشمن منتشر شده است).
موسکارلا مدعی میشود که جاعلان آثار باستانی به اندازهای خبره و سازمان یافته هستند که میتوانند هر دانشجو و پژوهشگر مزاحمی را به راحتی چنان از کار برکنار کنند که هیچ آینده شغلی برای او متصور نباشد. چنانکه خود او نیز سه بار اخراج شده و در نهایت از او خواستهاند که به میل خودش کنارهگیری کند.
آیا خودت را بیگانه از بقیه می دانی یا تافتۀ جدا بافته می باشی ؟
ولی باید برایت خاطرنشان کنم که در این کشور بیگانه ای غیر از عده ای که در توهم وحدت نژادی به سر می برند وجود ندارد . عزیز برای فهمیدن این موضوع می توانی به البلدان یعقوبی در مورد اسکان قبایل عرب در خراسان بزرگ و مناطق دیگر و در مورد ترکان نیز به جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله مراجعه نمایی و در بارۀ غزها که صد البته برخی وقایع را از ابن خلدون خوانده ای ( در آن عبرتها و نتایج بسیاری برای اهل تحقیق می باشد که یکی از آنها در مورد گذشتۀ حضرتعالی می باشد ،اگر کمی زحمت فکر کردن بخود بدهی خیلی چیزها برایت روشن می شود )
اما سؤال قبلی ام که در مورد اسکان لشکریان بود اگر به خود زحمت داده و تحقیقاتی انجام بدهی آن موقع اصالت خیلی از حضرات مشخص می شود
عزیز تو که از معرفی یک منبع دست اول در مورد غزها عاجزی مگر مجبوری دربارۀ وقایع تاریخی اظهار نظر کنی که از درک صحیح آن حوادث ناتوانی !
منتظر نتایج تحقیقاتت هستم
8-)
تو هنوز در بکار بردن و فهمیدن واژه ها و جملات مشکل اساسی داری
تو استاد ارتباطات هستی چون خوب گافها را به هم پیوند می دهی ;-)
اختلاف لهجه ملیّت نزاید بهر کس
ملّتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان[/quote]
آفرین! آفرین! یک گام به جلوی دیگر از کسی که تا دیروز یگانگی و وحدت ملی ایرانیان را انکار میکرد. 8-)
[quote='elsever']رهاورد شوم اروپاییان و بخصوص انگلیسیها نفی تفاوتها و به قول تو یگانه و هم تبار نشان دادن ایرانیان است[/quote]
اختلاف لهجه ملیّت نزاید بهر کس
ملّتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
[quote='elsever']عزیز خوبه که کامنت هایت در سایت مکتوب است و البته نوشته های من هم موجود می باشد . راستی چند روزی است از غز ها خبر نمی دهی ؟ [/quote]
دلبند نمکین!
کاملاً درست است: یادداشتهای بیگانهستیزانهی من و یادداشتهای ایرانستیزانهی تو در اینجا برای همیشه ثبت است.
خبرهای مربوط به غزها را انشاءالله در کتابهایی که قرار است مطالعه کنی، خودت خواهی خواند. ;-)
جام جهاننمایی و دستانسرای جم / آیینهی گذشته و آیندهی جهان
از عهد حشمت و عظمت یاد میدهی / ای مهد داریوش کبیر عظیمشان
بس دست اقتدار که بودت در آستین / بس سر بهافتخار که سودت بر آستان
وقتا که آفتاب جهانتاب معرفت / از طَرف بام قصر تو میشد جهانستان
جوشندهآبها و خروشندهبادها/ تازندهی تو گشت و تو پاینده همچنان
آتش زدت سکندر و هر خشتی از تو شد / آیینهی سکندر آتش بهدودمان
گردون نشان معدلتت از میان نبرد / ای بارگاه حشمت تو معدلتنشان
تاریخ ما به آتش کین و حسد بسوخت / تاریخ را بهسوز درون، باز کن دهان
وز آتش بیان دلِ هر سنگ آب کن / ای قصهگوی سنگدل آتشینبیان
بودی و دیدی آن همه کز بخت واژگون / هشتند پای بر سر تاج کیان، کیان
توفان نوح دیدی و غوغای رستخیز / از ترکتاز رومی و تازی و ترکمان
مانا که دیده دوخته میخواستی ز شرم / آری فضیحت آن همه دیدن نمیتوان
امروز آن هوان و سرافکندگی گذشت / سر از زمین برآر و برآور بر آسمان
(محمدحسین شهریار تبریزی)
--------------------------------------------------------------------------------------------------
از آنجا که کتابناک سایتی است ایرانی و به ایرانیان تعلق دارد، تبلیغ علنی و آزاد افکار و آرای ایرانستیزانه و شبههافکنی در تاریخ و تمدن ایران به دست افرادی خاص و با حمایت برخی اسپانسرها، با هیچ معیار و منطقی سازگار و پذیرفتنی نیست.
عزیز خوبه که کامنت هایت در سایت مکتوب است و البته نوشته های من هم موجود می باشد .
راستی چند روزی است از غز ها خبر نمی دهی ؟ ;-)
و به احتمال زیاد اسامی گروه اول از تبار ایرانیان نبودند و دست پروردگان قوم یهود بودند که حتی برای خوشایند انها ایرانی کشی و پوریم افرینی کردند . از اینکه این تاریخ دوباره بر ایرانیان تحمیل شد و متاسفم و امیدوارم محققان بتوانند این رشته های بافته شده بر گردن ایرانیان را پنبه کنند .
كمي تامل كنيم !!!!
کوروش و داریوش و خشایارشا واریا و اسامی شبیه به اینها ( نامش را میذاریم اسامی اول) یا ایرانی الاصل نبودند یا در تاریخ ایران کسی یا کسانی با این نامها موجود نبودند یا اگر بودند جزو اشخاص و اقوام مهم نبودند یا بشدت مورد تنفر ایرانیان بودند .
حتما میپرسید چرا
اگر به نامهای ایرانیان از شروع تاریخ تا هفتاد هشتاد سال پیش نگاهی بکنید کسی یا قومی نام کوروش و داریوش و خشایار شا و اریا و .... ندارد حال اگر پادشاهان و اقوامی به ان عظمت موجود بودند حتما افراد دیگری نیز از ان اسامی استفاده میکردند و اگر کسانی به این اسم حکومت کرده اند نسل بعدی یا از انها دل خوشی نداشتند و یا انها را از خودشان نمیدانستند و یا غارتگرانی بودند که هیچ کس نمیخواست فرزندانشان به نام انها مسمی شود .
اما تا دلتان بخواد اسامی مانند اسکندر و افراسیاب و چنگیز و تیمور و طغرل و .... ( نامش را میذاریم اسامی دوم ) در میان ایرانیان از ظهور این افراد تا حال موجود است . حال اینجا یک چیزی جور در نمیاد و ان این است که مردم ایران پادشاهان محبوب خود را فراموش کرده و اسم حمله کنندگان به ایران را روی فرزندانشان گذاشته اند در حالی که بر اساس تاریخ موجود اسکندر و افراسیاب و چنگیز و تیمور و افرادی از این دست پدران و برادران و خواهران و فرزندان ایرانیان را کشته و زندگیشان را نابود کرده اند . ( شايد هم اينطور نبوده ) به نظرم یه جای کار ایراد داره یا اسامی اولی ربطی به این مرز و بوم ندارند یا اسامی دوم مهربانتر و داد گستر تر از اولیها بودند .يا مردم ايران اسامي دوم را پادشاهان خود ميدانستند و نزد انها محبوب بودند . و یا و خیلی یا های دیگر .
احتمالا این قسمت از تورات بتواند کلید حل معما شود
در تورات( اشعیای نبی)که چند بار نام کوروش را میبرند. وی درباره کوروش میگوید: ((وی شبان من است و تمام هدفهای مرا به انجام خواهد رساند.))
(( وظایفی که به موجب تورات بر دوش کورش نهاده شده و او قرار است آنرا به انجام برساند، عبارت است از:
«اجرای وعدههای پیشین خداوند که ارمیای نبی بیان کرده بود» (عزرا، باب ۱، بند ۱)، «مغلوب کردنها ملتها و شکستن درها» (اشعیاء، باب ۴۵، بندهای ۱ و ۲)، «آزاد کردن یهودیان از اسارت» (اشعیاء، باب ۴۵، بند ۱۳؛ عزرا، باب ۲، بند ۱)، «اعطای ظروف قیمتی به رئیس یهودیان» (عزرا، باب ۱، بند ۸)، «ساختن خانهای برای خدا در اورشلیم» (تواریخ ایام، باب ۳۶، بند ۲۲ و ۲۳)، «ساختن قربانگاه» (عزرا، باب ۶، بند ۳)، «وا داشتن همسایگان یهودیان به دادن طلا و نقره و اموال به آنها و نیز دادن هدایایی برای خانه خدای آنان» (عزرا، باب ۱، بند ۴ و ۶)، «مجازات پادشاه و مردم بابل بخاطر گناهانشان» (ارمیا، باب ۲۵، بند ۱۲)، و در نهایت: «نابود کردن بابل، ریشهکن کردن نسل بابلیان، تبدیل کردن بابل به باتلاق و لانه جغدها، جارو کردن بابل با جاروی هلاکت» (اشعیاء، باب ۱۴، بندهای ۲۲ و ۲۳).))
یعنی کوروش و هخامنشیان منتخبین و الت دست یهود بودند که تبار ایرانی نداشتند و حتی در جنایت پوریم - ذکر شده در تورات و مصادف با سیزده بدر – ایرانیان را قتل و عام کردند و تنها کسانی جان بدر بردند که از خانه و کاشانه خود فرار کرده بودند و این رسم روز سیزده بدر که در میان ایرانیان نحوست دارد از همان زمان به یادگار مانده است .
ایرانیان حق داشتند از نام های گروه اول استفاده نکنند و نمیکردند تا اینکه مستشرقان و کتیبه خوانان که اتفاقا اکثریت انها یهودی بودند ( شاید همه انها یهودی بودند ) این دفعه تاریخ هخامنشیان را برای ایرانیان تحمیل کردند . اما امیدوارم پوریم دیگری را بر ایرانیان تحمیل نکنند .
حافظه تاريخي ايرانيان و تاريخ بومي كساني به نامهاي كوروش و داريوش و اسمهاي گروه اول را هيچ وقت نشناخته اند و هيچ وقت اينها نزد ايرانيان محبوب نبوده اند .