رسته‌ها

ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی

ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 115 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 115 رای
.
استاد باستانی پاریزی در مقدمه کتاب می نویسد : کتاب حاضر از کتب گرانقدر و پر بهایی است که مرحوم علی اصغر شمیم استاد فقید دانشکده ادبیات تهران تالیف نموده و از جهت شمول وقایع و بازگویی حقایق در نوع خود کم نظیر بنظر می رسد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
188
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1393/02/27

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی

تعداد دیدگاه‌ها:
134
و اما جناب soheiliakbar گرامی
...که بنده رو مورد خطاب قرار دادن و برداشتهای ناصواب و نادرست خود رو به من نسبت دادن من عین گفتار شما و خود رو که تا کنون بیان گشته رو خواهم آورد که باعث سوء تعیبر بیشتر نگردد.
اخیر فرمودید:
بنده هیچ کجا و هیچ کس را کثافت خطاب نکردم، گفتم کثافت کاری، و نباید آشکار شود زیرا فساد انگیز است و در بیشتر موارد بوالهوسی و اکتسابی است.
این عین گفتار شماست که نقل قول میکنم:
"بله در اینجا همجنس بازی ( یا بقول غربی ها ؛ همجنس گرائی ) و گندکاری آزاد نیست. چنانچه در نظر شما تظاهر به اینگونه اعمال زشت و کثیف، خلاف آزادی و اصول دموکراسی است"
در کلام شما کاملا مشخص است که چنین افرادی رو نه افرادی معمولی بلکه افرادی کثیف با اعمالی زشت خطاب نمودید! اگر از واژه گندکاری و زشت و کثیف چیزی که اکنون بیان داشتید براشت میکنید باید عرض کرد برداشت اخیر شما چندان با گفتار اول شما همخوانی ندارد،اولا که همجنس گرایی به صرف اینکه شما از ایجاد این رابطه خوشتان نمی آید به معنای گندکاری نیست و اشاره ای هم به علنی و غیر علنی بودن آن نکردید،کما اینکه در همان کشورها غربی نیز نه تنها اقدام به ایجاد رابطه همجنسگرایانه نمی کنند بلکه در روابط غیر همجنس نیز چنین اختیاری به کسی داده نمیشود.اگر تحت تاثیر رسانه های میلی حکومت چنین برداشتی داشتید بهتره زیاد گوش به این شایعه پراکنی ندهید، یک سرچ کوچک در فیس بوک و گفتگو با چهار هموطن ایرانی خارج نشین لااقل بهتر میتواند واقعیت امر رو برای شما روشن سازد.
در ضمن کی و کجا برپایه کدام علم کدعی شده گرایشات همجنس گرایانه اکتسابی بوده؟! میشه این منبع پزشکی(اعم از فیزیولوژیکی و روانکاوی و روانشناسی) رو معرفی نمایید ما نیز متوجه این موضوع بشویم؟
پانویس(گفتار پیشین)
این بخش آخر در کامنتهای گذشته را در مقام پاسخگویی به آن عزیزی بیان داشتم که یحتمل گمان بر این دارشتند که بجز خود دیگر هیچکس در این کشور بلا دیده زندگی نمی کند و هرآنچه ما می بینیم و می شنویم از واشنگتن پست یا از نیویورک تایمز ویا لوس آنجلس تایمز است!! نه عزیز برادر اکثر شنیده های ما عینی و یا از همین منابع داخلیست و خود با پوست و گوشت و استخوان لمس نموده ایم و مطمئنا احتیاجی نیست که دیگری چه داخلی و چه خارجی برای ما واقعیتها را قلب و بلعکس نماید!
حال که گفتیم، بد نیست یادی نیز از زنده یاد ملک الشعرای بهار نماییم،مشخصا کسی را در میهن پرستی و مشروطه خواهی و اشراف او بر وقایع دوران گذشته و عصر مشروطه و خصوصا فرهنگ جامعه قدیم ایرانی شک و شبهه ای نخواهد بود،بگذارید حال که برخی به سهو یا به عمد گمان دارند، هرآنچه که تاکنون بیان داشتیم دست پرورده ذهنیت مغرض آن لوس آنجلس نشین شاه دوست یا آن منافق و رجوی پرست اروپا نشین و در نهایت شاید آن توده ای و مارکسیسم در خیال و توهم دوران جنگ سرد و افکار بلشوئیکی و استالینی است!!
بهتر است ببینیم این اندیشمند و منتقد ایرانی دوره مشروطه خود با چه دید نقادانه ای به این نافرهیختگی جامعه ایرانی آن هم نه امروز بلکه در حدود یک قرن پیش نگریسته است. و جای دارد بجای دفاع بی اساس از نافرهیختگی ایرانی که اگر نگوییم همگی لاجرم شکی نیست اکثریت ایرانیان و اقشار توده و عوام دچار آن بوده اند و همچنان نیز هستند به واقعیت امر پی ببردیم تا اینکه بخواهیم برای اثبات نظرات و ادعاهای خود به گونه ای سنگ این جماعت را به سینه بزنیم که هرکس نداند فکر کند مخاطب نه خود ایرانیست و نه اجداد و انسابش ایرانی بوده اند!!
این دود سیه فام که از بام وطن خاست
از ماست که بر ماست
وین شعله سوزان که برآمد ز چپ وراست
از ماست که بر ماست
جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم
با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن این جاست
از ماست که بر ماست
یک تن چو موافق شد، یک دشت سپاه است
با تاج وکلاه است
ملکی چو نفاق آرد، او یکه وتنهاست
از ماست که بر ماست
ما کهنه چناریم که از باد ننالیم
برخاک ببالیم
لیکن چه کنیم آتش ما در شکم ماست
از ماست که بر ماست
اسلام گر این روز چنین زار وضعیف است
زین قوم شریف است
نه جرم ز عیسی نه تعدی زکلیساست
از ماست که بر ماست
ده سال به یک مدرسه گفتیم وشنفتیم
تا روز نخفتیم
و امروز بدیدیم که آن جمله معماست
از ماست که بر ماست
گوییم که بیدار شدیم این چه خیالی است
بیداری ما چیست
بیداری طفلی است محتاج به لالاست
از ماست که بر ماست

باسپاس
باور کنید چنین نیست اگر از نزدیک ندیده اید و فقط ملاک برای درک این موضوع را همانا رسانه های میلی و نظرات تندروان داخلی دانسته اید متاسفانه کاملا برداشت اشتباه است، اگر در کشورهای غربی به هر دلیلی به یک فرد تعرضی صورت گیرد اینگونه نیست که فکر کنیم ............ بلاد کفر و فحشا نیز چنین باشد!!
نه عزیز من نه برادر گرامی اینگونه نیست اگر کسی جرات کند سیلی به کسی بزند باید متحمل چنان عواقبی گردد که تاآخر عمر عواقبش را خود و خانواده خود بردوش کشد.
ما کشوری بدتر از تایلند در آسیا و حتی جهان نداریم که بخش اعظم آن بر تجارت سکس میگردد،در همان کشور نیز اگر زنی با بدترین وضعیت پوشش قصد آب تنی در دریا را نماید با وجود ده ها و صدها مرد مست در ساعتی از نیمه شب کسی جرات نمی کند او را مورد تعرض قرار دهد!
حال سنگ کدام قانون را به سینه میزنید و گویی که ما کلهم چشم و گوش بسته ایم و هیچ نمیبینم و هیچ نمیدانیم که دم از قانون و موضوعاتی میزنید که رعایت اصولی و اساسی آن در این کشور چیزی بجز خواب و خیال نیست!
اگر قرار باشد به نقل از همین رسانه های داخلی برای تک تک این جرائم و قانون شکنی و بی عدالتی که هر روزه و هر دقیقه در مقابل چشم 75 میلیون جماعت ایرانی به کرات و مرات تکرار میشودسند و مدرک بیاوریم و به همه آنها اشاره کنیم یحتمل به مثال مثنوی هفتاد من کاغذی خواهد بود ............
[edit=گیلدخت]1393/03/07[/edit]
پس بهتر است که اینگونه موارد را فقط از دید منفی مورد ارزیابی قرار ندهیم،کمی نیز منصفانه به این موضوع بیندیشیم،فکر کنیم که چنین جامعه ای با چنین حال و روزی که خود مثال مو سرخه و تختخواب سه نفره و... از این قبیل فیلم ها و آن اشعار مبتذل را برایش می آوریم،همان جامعه ای بود که قرنهای متمادی زن دارای چنان ارزش و جایگاه انسانی نبوده و بیشتر به مشابه یک کالا یا ابزاری برای تولید مثل به آن نگریسته میشد،این زن با چنین تنزل مقامی اکنون به درست یا به غلط به آزادی دست یافته که نه جامعه مرد ایرانی و نه سنت و فرهنگ ایرانی آن را برنمی تابانید،چرا کمی مثبت نمی اندیشیم؟ چرا نمیگوییم با ایجاد چنین شرایطی در یک جامعه سنتی در چند دهه فضایی برای یک زن ایجاد گردیده بود که در بدترین کاباره ها اشعاری چنین هوس برانگیز و خارج از عرف و شرعی را با صدای بلند در میان ده ها و صدها مرد مست و عربده کش میخواند ولی کمتر مشاهده شده یا گفته شده یا خوانده ایم که تعرضی به جنسیت او و دیگر زنان در جامعه صورت بگیرد! اگر بخواهیم آن دوره را با آن سطح فرهنگی و ناآگاهی مختص به خود با زمان حال با این فضای وسیعی که توسط رسانه های خارجی و خصوصا فضای اینترنتی که دسترسی به هر موضوعی را برای جامعه بسیار ساده نموده مقایسه نماییم لاجرم درخواهیم یافت که اگر آنچه که در آن دوره رایج گردیده بود تنها به اندازه نیمی از آن در جامعه کنونی رواج یابد چه بسا که روزانه شاهد ده ها و صدها مورد هتک حرمت و تعرض و تجاوز به زنان نمیبودیم!! ...............
حال سوال این است که با وجود این تفاوتها در زمان حال و گذشته،باوجود اینهمه اجبار در پوشش و جلوگیری از گسترش بی حجابی آیا(با در نظر داشتن نسبت جمعیت) جرم و جنایت در زمان حال بیشتر گردیده یا در زمان گذشته؟ متاسفانه بخشی از بی حجابی در زمان حال نه برای آزادی و راحتی در نوع پوشش بلکه به دلیل نگاهی ابزارگونه به این موضوع در میان جامعه زنان.......... میباشد.
بارها و بارها در همین بحث مشاهده شده که برخی از دوستان برای اثبات ادعای خود مدام اشاره به کشورهای غربی می نمایند!به گونه ای سخن میگویند که گویی کلهم جوامع غربی همچون حیوان عورت خود را در معرض دید همگان قرار داده اند!! به گونه ای از همجنسگرایی در جوامع غربی سخن میگویند که تو گویی از طلوع آفتاب تا غروب زن و مرد است که در اماکن عمومی در مقابل چشم دیگران و در انظار عمومی دست به اعمال قبیحه میزنند و کسی نیست که اعتراضی نماید!
[edit=گیلدخت]1393/03/07[/edit]
متاسفانه یکی از نقاط ضعف فرهنگی ما جامعه ایرانی این بوده که همواره فکر میکنیم هر حرکت فرهنگی و سیاسی باید به دلیل دستان پشت پرده ای باشد که سعی دارد واقعیت امر را از ما مخفی نماید!
انعکاس این اندیشه را بخوبی میتوان در سریال دائی جان ناپلئون شاهد بود و مهمتر از آن در طول تاریخ جامعه ایرانی چنان دچار فراز و فرودهای ناخواسته از سوی دیگر مهاجمین و سیاستهای غلط و بعضا سودجویانه رجال و دولتمردان داخلی گشته که در ضمیر ناخودآگاه جامعه این موضوع (توهم دائمی توطئه و دستانی پشت پرده) حک گشته و به این سادگی نمیتوان از دست آن رهایی یافت،این بدگمانی چنان وسعت یافته که ذهنیت جامعه ایرانی را مبدل به یک فرهنگ گردیده است،هرآنچه که میبینیم را در آغاز فقط به توطئه عوامل داخلی یا خارجی میخواهیم تفسیر نماییم. به همین دلیل است که متاسفانه در این یک مورد بسیار دشوار است بتوانیم بخوبی سره از ناصره را مشخص نماییم و از بد حادثه توهم گرایی در عمق ذهنیت جامعه تابدانجا ریشه دواند که اگر روزی حقیقت امر نیز بر ما روشن و آشکار گردد باز منکر آن خواهیم بود و باز آن را توطئه ای دیگر خواهیم خواند!
جامعه ایرانی مخصوصا جامعه زنان پس از هزاران سال(چه پیش از اسلام و چه پس از آن) تجربه حجابی آنگونه و حفظ سنتهای متحجرانه را در این باب چنان تجربه نموده بود که این موضوع به بخش اعظم فرهنگ جامعه ایرانی مبدل گشته .........................
باری چنین جامعه ای با حفظ چنین فرهنگ و سنتی بدون زمینه چینی و فرهنگ سازی درست ناگهان مواجه با فرمانی میگردد که اجرای آن به منزله تابو شکنی بیش نبوده است! در قدم اول جامعه اعم از زن و مرد با این حکم به مقابله برمیخیزد و تن به چنین تابو شکنی نمیدهد،پس از گذشت یکی دو دهه پذیرش آن بنا به شرایط و محیط ایجاد شده از جمله ایجاد رابطه با دولتهای غربی درک و هضم آن برای جامعه شهری تاحدودی ممکن میگردد ولی همانگونه که در هر موضوعی در قدم اول ماشاهد افراط و تفریط بودیم و هستیم در این مورد نیز شاهد افراط و تفریط بودیم. فرض کنیم فردی گرسنه که تمام عمر را با نان وکاسه ای دوغ سرکرده اکنون به ناگاه در مقابل خود سفره ای رنگین از انواع غذاها و کباب بره می بیند! چنان در آغاز دست و پای خود را گم می کند که تو گویی عنقریب است که از افراطگرایی و پر خوری در حال ترکیدن است! همین فرد مطمئنا پس از گذشت زمان و با این ذهنیت که هرگز به دوران سخت گذشته باز نخواهد گشت مطمئنا روشی معقول و منطقی تر را برای سیر کردن خود در پیش خواهد گرفت،متاسفانه در دوره اول حکومت پهلوی بدرستی فرهنگ سازی نشده بود(کما اینکه تمایل و گرایش به حفظ سنتهای قدیم و بعضا متحجرانه در جامعه ایرانی بدان حد بوده که پذیرش این موضوع بدون فشار و جبر و تحمیل بسادگی امکان پذیر نمی بود)
[edit=گیلدخت]1393/03/07[/edit]
به هر حال اشاره به این موضوع به آن دلیل بود که این مهم رو مد نظر داشته باشیم که به هر منبع و هر سندی در زمان حال نمیتوان چندان اعتماد و استناد نمود. از سویی دیگر اکثر کتابهایی که در دوران حکومت گذشته نوشته شده نیز متاسفانه به همین سبک و سیاق بوده چنان پر شده از واژه های نامتعارف و پر طمطراق و غلو آمیز و مجیزگویی و خامه سرایی های بی مقدار مولفین حزب باد و مزدبگیران دولتی که بجای کشف واقعیت خواننده را به بادیه توهم و خیال می کشاند!پس نتیجه میگیریم که درک واقعیتها بر اساس برخی از همین منابع نه اینکه چندان کمکی به ما نمی کند چه بسا که ما را از مسیر درست منحرف می سازد. شاید تنها منابع قابل قبول و با کمترین اغراق و غرض ورزی بتوان دیدگاه و نظرات برخی مورخین و محققین خارجی را نام برد و از آن مهمتر نگاهی جامعه شناختی که باید در حدامکان بدور از هرگونه گرایش سیاسی به سیر و تطور فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی از بعدی تاریخی نگریسته شود.
سیر تحولات و سعود و سقوط و فراز و نشیب های جامعه ای متشکل از اقوام و خورده فرهنگهای مختلف که با همزیستی در کنار یکدیگر در طول چندین سده هنجارها و ناهنجاری هایی را برای آیندگان و فرزندان خود(ما) در قالب گرایشات سنتی و عقیدتی و فرهنگی برجای نهادن که امروزه در قدم اول نه در کتابها بلکه در خود جامعه کنونی شاهد و ناظر آن هستیم.
با علم و درکی جامعه شناختی از عادات و عقاید و گرایشات فرهنگی جامعه گذشته ایرانیست که امروزه میتوانیم تاحدود بسیار نتایج و عواقب هرکدام از فرامین و احکام دولتی صادر شده بر پیکره جامعه ایرانی را درک نماییم.
آن دوست عزیزی که مدام بدور از تعمق و تامل چماق کشف حجاب اجباری دوره رضاخانی رو بر فرق آن حکومت میزنند،اندکی در منابع تاریخی همچون سفرنامه های متعدد خارجی و آثار ارزشمندی داخلی همچون طهران قدیم ،شرح زندگی من به قلم عبدالله مستوفی،حاجی بابا اصفهانی،بیداری ما ایرانیان و.... ده ها و صدها رساله و تذکره و از این قبیل منابع مهم دیگر اگر مراجعه می نمودند بخوبی در می یافتند که خارج از درست یا نادرست بودن روش و شیوه اعمال چنین حکمی چه خدمت بزرگی به جامعه زنان و ایرانیان نمودند، اگر کمی در تصاویر برجای مانده از دوران قاجار و روایات و اخبار برجای مانده آن دوره و پیش از آن تعمق و تحقیق نماییم متوجه خواهیم شد که این مهم اگر صورت نمیگرفت چه بسا که اکنون چندان تفاوتی با جامعه افغانستان و باکستان و اکثر مردم کشورهای عربی حوزه خلیج نمیداشتیم،اینکه رضا شاه در اعمال مدرنیته به خطا سهوا یا عمدا جانب مدنیزاسیون را گرفت بحثی دیگر است ولی اینکه بخواهیم بخشی از نتایج مثبت آن را بدور از انصاف و فقط به پیروی از شعارهای منفعت طلبانه یک عده تند رو سنتگرای مذهبی و ملایان به کل منکر شویم این خود بدور از انصاف میباشد.
با سلام به دوستان عزیز
متاسفانه برخی دوستان نظراتی رو بیان داشتند که درپاسخ چیز زیادی نمیتوان گفت و به قول دوست عزیز زمانی که نظر و عقیده ای با بغض و عصبانیت بیان شود و بدون درکی درست و منصفانه از عقیده دیگران هر آنکس که مخالف رای و عقیده ما نظری بیان داشت را مسلسل وار برچسب"پهلوی پرست" بر آنها بزنیم، دیگر چه میتوان به او گفت وقتی اصول بحث را در پرخاشگری و تهمت زدن به مخاطب میداند!
نه اینجا کسی خود را علامه دهر خوانده و دانسته و نه دوستان و منقدین چنین باور و عقیده ای دارند، اگر به خطا امر بر این عزیزان مشتبهه گردیده که گمان می کنند منتقدین سیاستهای نظام کنونی جکما باید پهلوی پرست و یا پرستنده هر نظام سیاسی و حکومتی دیگری باشند بهتر است اول در باب اثبات این ادعا کوشش نمایند و پس از اثبات آن دیگران را متهم به صفاتی نمایند که از بد حادثه آنهم احتیاج به اثبات ادعا دارد آنهم نه با تهمت و افترا بلکه با سند و مدرک!
اینکه بجای اقامه نمودن استدلالی منطقی و عقلانی برای گفتار و عرایض خویش رخت رزم بپوشیم و مدام انگ پهلوی پرستی به دیگری بزنیم نه حقانیت گفتاری رو اثبات خواهد نمود و نه گوینده را به مراد دل خواهد رساند.پس بهتر است بجای ایجاد چنین فضایی با سعه صدر و بدور از هرگونه تفسیر به رای سهوی از گفتار دیگر مخاطبین نقدها و انتقادات خود را بیان نماییم.
جناب بهرام و دیگر عزیزان منتقد نقدهای با ارزش و مفیدی رو بیان داشتند که با کمی حوصله اگر به آنها بنگریم پاسخ برخی از سوالات خود را بدست خواهیم آورد.
دوره استبداد اول و دوم بخشی از تاریخ معاصر است که دوره اول را هیچکدام تجربه ننموده ایم و دوره دوم را نیز شاید یکی دو تن از دوستان حاضر در بحث از نزدیک تجربه نموده باشند و این تجربه نیز تنها برای اندک زمانی بوده است و نه یک دوره بلند مدت و در سن و سالی که بدرستی بتوانند سره از ناصره وقایع را بخوبی درک نمایند،پس اکثریت ما برای نقد و برسی آن دوران تنها میتوانیم به آثار و شواهد تاریخی و منابع برجای مانده و خاطره و حافظه پدران و بزرگانی که خود به عینه آن دوران رو تجربه نموده اند بسنده نماییم.
متاسفانه بخش اعظم نظرات منتقدین و محققین کنونی در باب حکومت این پدر و پسر چندان رعایت انصاف ننموده و خالی از بغض و کینه شخصی یا حزبی نیست،بخش دیگر نیز به فراخور زمان و نبود آزادی قلم و اندیشه(خصوصا برای مولفین و محققین داخلی) چندان همخوانی با واقعیت تاریخی و نظرات برخی دیگر از مولفین ندارد.
به زبانی ساده اگر مولفین و محققین تاریخ حکومت پهلوی............انتقادی از آن حکومت ،.......... نگویند چاپ اثر خود را باید خواب و خیالی بدانند و چه مثالی بارزتر از کتاب "کودتا" نوشته جناب آبراهامیان که در همین یکماه گذشته اجازه انتشار و رونمایی آن در نمایشگاه تهران داده نشد(البته فروش آن در کتابفروشی ها هنوز بلامانع است)باری از اینگونه موارد و کتابها و آثاری که تیغ تیز ممیزی بر تن آنان نخورده باشد کم نیست،
[edit=گیلدخت]1393/03/07[/edit]
[quote='khar tu khar']
بله عزیزان . پهلوی دانسته کاری کرد که با ارزشترین دارایی این مردم که همانا فرهنگ ناب بود از بین برد . .[/quote]
قبل از آنکه انگی شلیک شود بگوییم ،بنده طرف هیچ حزب یا گروهی(مخصوصا از نوع سیاسی) چه قدیم چه جدید چه داخلی و چه خارجی نیستم.
اما حضرت بزرگوار
از کدام فرهنگ دم می زنید، آن هم ناب. ملتی که سراسر تاریخ آن آغشته به جهل و ...و خرافات بوده و هست چه چیز داشته که در دوره ی پهلوی از دست بدهد. وغریب اینجاست که همیشه سیر دائمی سقوط این سرزمین عزیز را به حکومت ها نسبت داده ایم و می دهیم.(حکومت ها تنها بخشی از ماجرا بودند ). اما ملت چه کرده اند! مگر می شود بر ملت فرهیخته ای حاکمانی چون پهلوی ها حکومت کنند.
وباز به شکل غریب و حیرت آوری این ملت و مردم در طول سده ها و نسل های متمادی در بهترین حالت فقط ظواهرشان عوض شده. ملتی که ظاهر بینی ، چاپلوسی و تملق گویی و دزدی و ...در تار پود آدم هایش رخنه کرده و حتی بی راه نیست اگر بگوییم این خصایص در خونمان جاری گشته و نسل به نسل منتقل می کنیم. این مسائل به آن حکومت و این حکومت و دین و مذهب خاصی ارتباط ندارد(اگرچه این مسائل هم جزیی از ماجرا هستند ولی نه اینکه برای تبرئه ی خود همه را به آن واگذار کنیم).
...........................
فوکو(اگر درست بگوییم) ملت ایران را به کودکی تشبیه می کند که هر زمان از او بخواهی که چیدمان اتاقت را به هم بریز با ذوق قبول می کند ، اما پس از آن حو صله و ایده ای برای چیدن مجدد آن ندارد.
[edit=گیلدخت]1393/03/07[/edit]
[quote='khar tu khar']
خودت را مانند صهیونیستها به موش مردگی بزنی . مثل مرد بایست و بحث کن .
[/quote]
خر تو خر گرامی وقتی شما اینچنین بی محابا در حال توهین کردن هستید آخه من چگونه با شما بحث کنم ... من سعی می کنم با سکوتم شما را به خویشتن داری دعوت کنم
ببین خر تو خر گرامی بنده پهلوی پرست نیستم اما سعی میکنم در حد مطالعات و تجربیات پدران و اقوام و دوستان نکاتی را از گذشته ذکر کنم ... مگه وقتی صادق زیبا کلام در صدا و سیما محکم و با اقتدار گفت : که رضا شاه کبیر غیر از خدمت به مملکت هیچ کار دیگری نکرده خدای نکرده کسی از صادق زیبا کلام خرده گرفت آنهم در تلویزیون حالا چگونه هست که در بحث با دوستان ما متهم به همه چیز می شویم جز وطن پرستی !!! بنده داشتم خودم را برای پاسخ به سوال شما آماده میکردم اما وقتی دیدم هنوز عصبانی هستید و باز تهمت می زنید فعلا منصرف شدم ... بلاخره یک شب با هم صحبت می کنیم اما نه آلان که شما عصبانی هستید ... شب خوش دوست عزیز
بهداد جان بحث عصبانیت نیست . من حس میکنم که پهلوی پرستان همه را نفهم میپندارند و خودشان را علامه دهر .
من کامنتی را که گذاشتم دقیقا با دلیل بیان کردم و اصلا کاری به ملا و آخوند نداشتم . دل خوشی هم از ملا ندارم . بارها هم این را گفته ام .
اما شما و آریامن وقتی جوابی ندارید فرافکنی میکنید و زود مسئله را به ملا و حکومت کنونی وصل میکنید . آیا این کار شما زشت نیست ؟
آیا دور از انصاف نیست ؟
شما که بارها گقته اید دین ندارید پس لااقل مرد باشید . آزاده باشید .
وقتی با دلیل و منطق برایتان کامنت مینویسم بپذیرید . شما که به ما انگ ملا پرست میزنید ما اشکال را براحتی در نظام کنونی میپذیریم . اما شما هیچ ایرادی را به پهلوی وارد نمیدانید .
این نشانگر متعصب بودن شماست . کمی انصاف داشته باش .
در ضمن دوست ندارم خودت را مانند صهیونیستها به موش مردگی بزنی . مثل مرد بایست و بحث کن .
کامنت اولیه مرا بدون در نظر گرفتن ملا و آخوند پاسخ بده . ببینم چکار میکنی .
منتظر کامنتت خواهم ماند .
ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک