رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
ولایت فقیه
امتیاز دهید
5 / 2.9
با 70 رای
امتیاز دهید
5 / 2.9
با 70 رای
نظریه‌ ولایت‌ فقیه‌ دست‌آورد اندیشه‌ سیاسی‌ مکتب‌ شیعه‌است‌. این‌نظریه‌ از زمان‌ غیبت‌ امام‌ معصوم‌(عج‌) توسط‌ فقها و عالمان‌ شیعی‌ مطرح‌و تا عصر حاضر با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و تأسیس‌ حکومت‌ اسلامی‌همچنان‌ ارائه‌ و نظریه‌پردازی‌ شده‌ است‌. نظریه‌ ولایت‌فقیه‌ به‌ عده‌ای‌ ازعالمان‌ دینی‌ اختصاص‌ ندارد بلکه‌ قاطبه‌ علما و فقهای‌ شیعه‌ بر این‌ باورندکه‌ تصرف‌ در امور مربوط‌ به‌ معصومین‌(س) در حوزه‌های‌ اجتماعی‌،دینی‌ و سیاسی‌ اداره‌ مسلمین‌ نیاز به‌ اذن‌ امام‌ معصوم‌(عج‌) دارد. بنابراین‌حتی‌ در افتاء و صلاحیت‌ صدور فتوا و یا أخذ سهمین‌ (أعم‌ ازخمس‌وزکات‌) بدون‌اذن‌امام‌معصوم‌(عج‌) ویانیابت‌ عام‌ازآن‌ امام‌(عج‌)امکان‌پذیر نیست‌. بنابراین‌ با اجازه‌ معصوم‌(عج‌) فقهای‌ شیعه‌ به‌ نیابت‌ ازامام‌ حق‌ تصرف‌ در اموال‌ مسلمین‌، افتاء و قضاوت‌ را خواهند داشت‌.
از عمده‌ مطالبی‌ که‌ در اندیشه‌ سیاسی‌ شیعه‌ مطرح‌ است‌ نظریه‌ «ولایت‌مطلقه‌ فقیه‌» می‌باشد. این‌ نظریه‌ از قرن‌ پنجم‌ هـ.ق توسط‌ شیخ‌ مفیدارائه‌شد و در قرون‌ بعد، این‌ دیدگاه‌ توسط‌ عالمان‌ دینی‌ همچون‌ابن‌ادریس‌ حلّی‌، محقق‌ کرکی‌، ملااحمدنراقی‌، علامه‌ محمدحسن‌ نجفی‌نظریه‌پردازی‌ گردید. در قرن‌ معاصر نیز امام‌ خمینی‌(ره) ولایت‌ مطلقه‌فقیه‌ را به‌ شکل‌ مستدل‌ در تألیفات‌ فقهی‌ خود ارائه‌ نمودند. اگرچه‌«ولایت‌ مطلقه‌ فقیه‌» در قرون‌ گذشته‌ جنبه‌ نظری‌ و صرفاً مطالعاتی‌ در فقه‌شیعه‌ داشت‌ امّا با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و شکل‌گیری‌ حکومت‌ اسلامی‌در ایران‌ این‌ نظریه‌ کم‌ و بیش‌ به‌ تحقّق‌ پیوست‌ و عملاً با گذشت‌ بیش‌ ازبیست‌ سال‌ از تأسیس‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در قالب‌ محدودیتهای‌ قانونی‌موجود در قانون‌ اساسی‌ در اصول‌ پنجم‌، پنجاه‌ و ششم‌، یکصدونهم‌،یکصدودهم‌ و یکصدویازدهم‌ این‌ قانون‌ از بعد حقوقی‌ نهادینه‌ گردید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
amirghorbani
amirghorbani
1393/02/20
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ولایت فقیه

تعداد دیدگاه‌ها:
100
دوستان آنچیز که عیان است چه حاجت به بیان است ؟ نتیجه ولایت فقیه برای مردم ایران وجهان پیش روی و چشمان ماست و ما انسانها عقل داریم. دوران امپراتوری و حکومت فردی امروزه دیگر پایان یافته و خریدار ندارد . در دین اسلام هم چیزی بعنوان ولایت فقیه وجود ندارد و فقط ولایت وحاکمیت خدا (الله) وجود دارد .
خانم kingbook گرامی جناب مالدینی نظر یا عقیده ای محکمی ندارند که بعد بیان برای نظرشون دلیل بیارند. ایشان فقط طفره میروند.
ایشون هدفشون اینه که با بد دفاع کردن از چیزی آن را بدنام کنند.
باید فرد خیلی ضعیف باشه که از ابراز عقیده ی واقعیش بترسه.
جناب مالدینی شما خودتون رو در بین چند کلمه که به نظر من
حتی یک چشم بر هم زدن هم راجع بهش نیندیشه اید مخفی میکنید . شاید هم اندیشه تون گزینش کردن از بین چند کلمه اییه
که فکر میکنید چیزی برای گفتن برای تخریب داره که تا اینجا موفق بودید.
باید به هدف فرد در نوشتن کامنت دقت کرد . چه بسا افرادی نظراتی رو مینویسند که از عقایدشون و منششون ناشی میشه
که به هیج وجه توهین نیست. هر چند که نظرات تندی نسبت به من و نظرات من داشته باشند . من به این اشخاص احترام میگذارم.
اینان دوست من هستند.
توهین اینه که خودت رو در قالب یک سری کلمات که هدفی جز تخریب نداره و براش هیچ ارزشی قائل نیستی پنهان کنی.
که این میشه دروغ...
به هیچ وجه سخن من به شخصی که موزیانه به معتقدات افراد با برچسب اینکه خود را دیندار معرفی میکند توهین نیست.
ناظرین محترم اگر به روند نظرات شخص مالدینی دقت کنید روندی توهین آمیز و مخرب نظرات ایشون رو در زیر هرکتابی میبینید .
اگر دقت کنید در همین جا من محترمانه از مالدینی سوال پرسیدم... پاسخ کجاست ؟
از زیر پاسخ دادن طفره می رود.
بهتره یه کم عمیق تر به موضوع نگاه کنید و سخنان من رو توهین تلقی نکنید . ایشون در نظر نوشتن به نحوی موزیانه
و به ظاهر دین منشانه به دین و غیر دین توهین و فحش میدهند.
من به شخصی توهین نمیکنم. چه بسا همین جناب مالدینی با وضعی که به وجود آوردن در دلش حتما قند آب میشود.
ایرادی ندارد که عقیده ای به چالش کشیده شود...تابویی در کار نیست و اگر عقیده ای،واقعا ارزش عقیده بودن داشته باشد،با چالش آسیب نخواهد دید... این امر زمانی محقق می شود که توجه کنیم نقد با توهین یا متلک فرق دارد.فرد می تواند بگوید من دین ندارم...دین را دوست ندارم...خدایی نیست و اگر توانست،استدلال هم کند.لکن اگر به اشخاصی که ولو ظاهری اعتقاداتی دارند،بگوید که افکارشان پلید است و خانمان سوز یا فلان فکر مغلطه و سفسطه است،این بمعنای قضاوت است و قضاوت ،استدلال می طلبد.
نویسنده ی محترم دراین کتاب می گوید:
ولایت مطلقه ی فقیه حائز شرایط در اداره و تصرف در کلیه شئونات اجتماعی, سیاسی, مذهبی مسلمین است. در این ولایت, حدود و اختیارات فقیه یا فقهای حاکم برابر با
اختیارات معصومین س است و هیچ تمایزی میان اختیارات آنها در اداره ی حکومت اسلامی و سایر امور اجتماعی, دینی با اختیارات معصومین ع وجود ندارد. بر این اساس
صلاحیت فقیهان در قلمرو سیاسی و به اداره حسبیه, قضاوت و صدور فتاوی دینی و احکام سیاسی ختم نمی شود. فقیه حاکم می تواند در هنگام زعامت خود حتی فرمان
جهاد ابتدائی را صادر کند. همچنین ولایت فقیه مقدم بر احکام فرعیه الهیه است.
نتیجه ای که از این تعاریف و سایر مطالب این کتاب مستطاب, مستفاد می شود این است که حکومت ولایت فقیه عین حکومت ائمه معصومین ع است و در واقع, ولایت فقیه
نایب عام حضرت ولی عصر عج است و نافرمانی از احکام و دستورات ایشان که البته باید در چاچوب عدل و عدالت و موازین شرعی و تقوی و قوانین الهی صادر شود, نافرمانی
از خداوند متعال است, و طبق نظر نویسنده ی بزرگوار این کتاب؛ احکام ولایت فقیه مقدم بر احکام فرعیه الهی است. این کتاب حاوی مطالب ارزشمند دیگری نیز هست که به
دوستان عزیز پیشنهاد می شود خودشان مطالعه فرمایند.
گرامی برداشت شما نادرست است احترام گذاشتن یا نگذاشتن هیچ پیوندی با نقد یک عقیده ندارد. بهتر بگویم بکار بردن واژه احترام برای عقاید و نظرات چیز بی معنی است چون عقیده ماهیت شکننده ای دارد و با اینکار خودمان را در بند و زنجیر قرار می دهیم
هیچ عقیده ای، نه محترم است و نه غیر محترم بلکه تنها و تنها یک عقیده است همین و بس
بنابراین آن را می توانید به سخت ترین روش بی باکانه به چالش بکشید
با سپاس فراوان
جناب kingbook یادتان باشد عقیده به انسان مربوط است و وقتی شما به یک عقیده احترام می گذارید(نه تایید)،به بخشی از وجود یک فرد احترام می گذارید.در ضمن از فرمایش شما نتیجه میگیریم که سکوت در باب عقاید دیگران بهترین کار است.چون نه محترم است که آنرا تایید کنیم و نا نا محترم که بتازیم.چون اگر بر آن عقیده نا محترم نتازیم،یعنی به حقانیت آن اعتقاد داریم.بعلاوه،شما خود ناقض حرف خود هستید که براحتی صحبت در باره عقاید دیگران می کنید آنهم بدون استدلال و منطق...
با درود بر خردمندان
روی سخنم با کسانی است که می گویند {پافشاری می کنم می گویند نه می اندیشند}: ((باید به همه ی اعتقادات مردم جهان احترام گذاشت))
بزرگترین مغالطه و سفسطه در جهان هستی همین گفته است که هزاران انسان را فریب داده است
نخست که هیچ بایدی نیست
دیگر اینکه، هیچ عقیده ای، پافشاری می کنم هیچ عقیده ای، نه محترم است و نه غیر محترم بلکه تنها و تنها یک عقیده است همین و بس
کسانی که آگاهانه این سخن را می گویند تنها می خواهند جلوی افشای درونمایه زشت و خانمان سوز عقاید خود را در برابر مردم بگیرند تا بیش از این عقاید پلیدشان نمایان نشود و همچنین مخالفان خود را خاموش و سرکوب کنند پس در این دام کشنده هرگز نیافتید.
پس هیچ عقیده ای، نه محترم است و نه غیر محترم بلکه تنها و تنها یک عقیده است همین و بس
با سپاس فراوان
کاش به جای اینکه بنده را گردن بزنید کمی با دقت متن سراسر توهین این فرد نسبتا محترم را میخواندید.
کاربران گرامی !
چند نکته
1 - تقاضا مندم مباحث در باره موضوع کتاب باشه
2 - متاسفانه بسیار از کاربران به جای خوندن کتاب و بحث در باره موضوع فقط روی نام کتاب می یان بحث می کنن
3 - متاسفانه کاربرانی که از محتوای کتابی خوششون نمی یان به جای استناد های علمی ، گفتگوهای محاوره ای انجام داده و بعد موضوع رو به حرام زادگی و ... می کشونن. آیا این، اسمش بحث بر سر کتابه؟
4- جناب مالدینی ! اگر کسی با کسانی با ما موافق نباشن نباید به اجبار با خودمون هم عقیده کنیم و اگر همراه نشدن نسبت ناپسندی بهشون بزنیم ، اگر قرار بود دین اسلام این گونه عمل کنه دین دافعه نامیده می شد که این چنین نیست.
5 - لطفا در گفتگوی با هم این واقعیت رو مد نظر قرار بدیم که ما دوستان همدیگه هستیم که با هم تبادل علمی و فرهنگی داریم نه کسانی که باید با کنایه و متلک های مودبانه به همدیگه هجوم فرهنگی ببریم
6 - در صورت عدم رعایت موارد بالا دیدگاه حذف خواهد شد.:-)
ولایت فقیه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک