رسته‌ها
دون ژوان یا ضیافت سنگ
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 25 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 25 رای
.
دون جووانی (یا دون جیووانی) اپرایی در دو پرده با آهنگسازی موتسارت می‌باشد که اپرا نامه آن توسط لرنزو دا پونته نوشته شده است. داستان این اپرا بر اساس شخصیت افسانه‌ایی دن خوان (یا دون ژوان) شکل گرفته که فردی بی بند و بار و اغواگر زنان می‌باشد. این اپرا نخستین بار در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۷۸۷، توسط اپرای ایتالیایی پراگ در خانه نمایش پراگ (Teatro di Praga با نام فعلی Estates Theatre) به روی صحنه رفت. اپرا نامه دا پونته به مانند بسیاری از آثار آن زمان، بصورت نمایشی دراماتیک و سرگرم کننده - همراه با بازیها و گفتارهای گاه شوخی و گاه جدی - رده بندی شد. موتسارت نیز آنرا در لیست اپرا بوفا‌های خود قرار داد.
اپرای دون جووانی هم اکنون در بین اپراهایی که بیشترین اجرا را در سراسر دنیا داشته‌اند، رتبه دهم را به خود اختصاص داده و نکات و پیامهای پر باری را برای فلاسفه و نویسندگان به ارمغان آورده است.

سیر تحول شخصیت دون ژوان از روایت‌ مولیر تا روایت کیرکگور و کامو
کیرگگور به اسطوره‌ی آفریده شده توسط مولیر، نگاه مدرن‌تر خود را بخشید. اغواگری همانند تمرین گاوبازی...
دون ژوان، «بزرگترین عیاش دنیا»، «خواستگار نوع بشر»، همان‌طور که اسگانَرل معرفی‌اش می‌کند، و او که خودش با وقاحت تمام اعلام می‌کند که «تمام لذت عشق در تنوع‌طلبی است»، آیا دقیقاً عاشق همه نیست و غریبه‌ترین و غیرقابل‌نفوذترین کس نسبت به رنج‌های عشق نیست؟ این «نقطه مقابل تریستان»، طبق فرمول دنیس دو روژمون، و او که «در کار عشق دنبال نوعی شهوت کافرانه می‌گردد»، یک لوسیفه است، «شیطانی تمام‌عیار» آن هنگام که تریستان «در فراسوی روز و شب زندانی است» و تقریباً نشانه‌ای است از ظهور ساد . شرکت چنین شخصیتی در تم والای عشق، مثل این است که در مراسمی مختص به قربانیان جنگ، از فلان جانی نازی که در جنگ کشته شده دفاع کنیم! نباید جلاد را با قربانی عوضی گرفت: اگرچه دون ژوان در حیطه‌ی عشق قرار می‌گیرد، ولی این دسته‌بندی باری کاملاً منفی و جبران‌ناپذیر دارد. دون ژوان، این فاتح بی‌احساس، آمیزه‌ای از پلیدی و شرارت، نقطه مقابل سادگی و نزاکت که دو فضیلت عشق جوانمردانه هستند، بزرگ‌ترین منکر عشق است. این عیاش نه‌تنها اعتقادی به عشق ندارد، بلکه بی‌وقفه به آن بی‌حرمتی می‌کند.
آلبر کامو همین ایده را دوباره به دست گرفت و در «افسانه سیزیف»، یکی از نمونه‌های «انسان ابسورد» را از دون ژوان ساخت. کامو می‌پرسد: «این مأمور سنگ و این مجسمه‌ی سرد که برای تنبیه به لرزه می‌افتد، چه معنایی در خود دارند؟ تمام قدرت‌های عقل ابدی، نظم، اخلاق جهانی، تمام عظمت عجیب خدایی تحت تأثیر خشم، در آن‌ها خلاصه شده است. این سنگ سترگ و بی‌روح فقط مظهر قدرت‌هایی است که دون ژوان برای همیشه انکارشان کرده است.» این عصیان همانی است که از نظر کامو برای همه «رهایی‌بخش» است؛ دون ژوان روش تازه‌ای از بودن در خود دارد که «دست‌کم به همان اندازه به او آزادی می‌بخشد که به کسانی که این روش را ملامت می‌کنند.» او با انتخاب «هیچ بودن»، تمام دریچه‌های بزرگ اعجاز را باز می‌کند. جرم او این است که تماماً خیال است. اما، چون نمی‌تواند خود را از دست خدا خلاص کند، «عیشش به زهد ختم می‌شود» و کامو او را این‌طور تصور می‌کند که همانند دون میگوئل دو مانارا، زندگی‌اش را «در یکی از حجره‌های صومعه‌های اسپانیایی گمشده روی تپه‌ای» به پایان می‌رساند.

برگرفته از: https://www.facebook.com/groups/BashgaheKetab
http://bashgaheketab.blogspot.com
باشگاه ادبیات
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
91
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1392/10/17

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دون ژوان یا ضیافت سنگ

تعداد دیدگاه‌ها:
2
دن ژوان: نه، نه، پاک دامنی تنها برازندهٔ آن هایی ست که مضحکهٔ دیگران اند. دلبران همه حق دلبری دارند و نباید مزیت نفر اول بودن حق و حقوقی را که دیگر زیبارویان نسبت به قلب ما دارند زائل کند. خلاصه، هیچ چیز به شیرینی غلبه بر مقاومت یک دختر خوش سیما نیست.
اسگانارل: پناه بر خدا، همیشه به من گفته اند که تمسخر و ریشخند فلک کار ناشایستی ست و انسان های ولنگار آخر و عاقبت خوشی ندارند.
دن ژوان: اه، به مصیبتی که ممکن است بر سرمان آید فکر نکن، به چیزهایی فکر کن که ممکن است برای ما لذت بخش باشند.. این همسر آینده قصد دارد امروز معشوقه اش را به یک گردش دریایی ببرد و من بی آن که چیزی به تو بگویم همه چیز را برای ارضاء عشقم آماده کرده ام. من یک قایق، چند نفر و وسایل لازم را برای این که بتوانم آن زیبارو را به سادگی بربیایم در اختیار دارم.
گرچه با ترجمه های آقای گودرزی زیاد آشنا نیستم ولی اساسا هرکتابی به یکبار خواندنش می ارزد مترجم زحمت زیادی کشیده است برگرداندن اصطلاحات به زبان فارسی کار آسانی نیست دستشان درد نکند
از کتابناک هم متشکریم
دون ژوان یا ضیافت سنگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک