ظل الله: شعرهای زندان
نویسنده:
رضا براهنی
امتیاز دهید
.
اسکن شده
ظل الله یکی از مشهورترین و در عین حال کمیابترین آثار رضا براهنی ،شاعر و نویسنده شهیر معاصر است.«ظل الله» مجموعه اشعار زندان براهنی است که در آن با زبانی تلخ و گزنده، از شکنجهها و آزار جنسی در زندانهای ساواک میگوید. بسیاری منتقدان، این مجموعه را بهترین «حبسیه» در زبان فارسی میدانند.
این اثر ارزش تاریخی-ادبی- اجتماعی خاصی در ادبیات معاصر دارد.
گوشه ایی از کتاب
آه اگر انسان ازینجا
بیرون بخزد،چون مار یا سوسماری،و برود،نه!
بال درآورد بال
و پرواز کندپرواز
به جایی که دیگر جهان به شایعه پلیدی نمی ماند
به جایی که سفره برشته شنها گسترده باشد.
و انسان آنچنان تنها باشد که
حتی بدون دست و پا،بدون سر و بدون ...
باشد
و دریا مدام بشویدش
مثل هستی درخشان سنگی صاف
و دایره ای
دریا مدام بشویدش
*تذکر: کتاب برای کودکان و نوجوانان مناسب نیست.
بیشتر
اسکن شده
ظل الله یکی از مشهورترین و در عین حال کمیابترین آثار رضا براهنی ،شاعر و نویسنده شهیر معاصر است.«ظل الله» مجموعه اشعار زندان براهنی است که در آن با زبانی تلخ و گزنده، از شکنجهها و آزار جنسی در زندانهای ساواک میگوید. بسیاری منتقدان، این مجموعه را بهترین «حبسیه» در زبان فارسی میدانند.
این اثر ارزش تاریخی-ادبی- اجتماعی خاصی در ادبیات معاصر دارد.
گوشه ایی از کتاب
آه اگر انسان ازینجا
بیرون بخزد،چون مار یا سوسماری،و برود،نه!
بال درآورد بال
و پرواز کندپرواز
به جایی که دیگر جهان به شایعه پلیدی نمی ماند
به جایی که سفره برشته شنها گسترده باشد.
و انسان آنچنان تنها باشد که
حتی بدون دست و پا،بدون سر و بدون ...
باشد
و دریا مدام بشویدش
مثل هستی درخشان سنگی صاف
و دایره ای
دریا مدام بشویدش
*تذکر: کتاب برای کودکان و نوجوانان مناسب نیست.
آپلود شده توسط:
poorfar
۱۳۹۲/۱۰/۰۲
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ظل الله: شعرهای زندان
براهنی در ادامه نوشته است:
«انقلاب ایران همه را به حیرت افکنده است.
امپریالیسم به خود میپیچد. نقشه میکشد و نقشهاش لحظه به لحظه به وسیله انقلاب ایران نقش بر آب میشود.
امپریالیسم آدم بر سر کار میآورد. آدم به محض روی کار آمدن، آدمیت خود را از دست میدهد. از بس کثیف و خبیث است
هر شخصی که از کنارش میگذرد، به کثافت و جنایت آلوده میشود و حالا امپریالیسم نقشه کودتا را میچیند. اگر شاه برود کودتا خواهد شد، اگر شاه نرود کودتا خواهد شد.»
براهنی در بخش دیگری مینویسد:
«امپریالیسم و صهیونیسم با تلاشهای مذبوحانه خود میکوشند مبارزان ملت ایران را مردمی ارتجاعی و قرون وسطایی جلوه دهند و با مخدوش کردن چهره انقلاب ایران زمینه را برای کودتا و اجرای مقاصد شوم خود آماده سازند.
مردم ایران! این نقشه را نقش بر آب کنید.
با صفوف منظم، با جلب کامل سربازان به سوی جنبش عظیم انقلاب، با رسوا کردن امپریالیسم و صهیونیسم، با رسوا کردن مزدورانی که ممکن است در لحظه تشییع جنازه سلطنت لگد بیاندازند.
آن لگد آخر را که هر حیوان سر بریدهای میاندازد.
در ادامهء مقاله آمده است:
«مردم ایران اجازه ندهید که این لگد به سوی انقلاب ایران انداخته شود.
در قتل عامهای مردم ما امپریالسم و سلطنت و صهیونیسم با هم دست داشتند و حال که تمام راهها را به روی هر سه میبندیم، راه را روی این لگد هم ببندیم. هر کس که با امپریالیسم و سلطنت بسازد، حتا اگر بیدست و پاترین آدمها هم باشد باز خائن است.»
براهنی در پایان مقاله نوشته است:
«بگذارید امپریالیسم و سلطنت در بحران خود مدفون شوند و عوامل خود را هم در بحران خود غرق کنند. انقلاب ما بحران نیست. ما بحران را پشت سر گذاردهایم. انقلاب ما سیر پرتحرک خود را ادامه میدهد. بحران از آن دشمنان ماست. نباید گذاشت کسی به حل بحران امپریالسم کمکی کند. باید تمام کوششها را کرد تا امپریالیسم جان به سرتر هم بشود و برای همیشه گورش را گم کند و در زبالهدان تاریخ بیافتد. مردم مبارز و قهرمان ایران! چهره شما شادتر و گلگون تر باد! افتخار بر شما باد! پیروزی از آن صفوف متحد و منظم ماست
دوشنبه دوم بهمن ۱۳۵۷ برابر بیست و دوم ژانویه ۱۹۷۹ میلادی
براهنی:
علمای اسلام، مردمان گیتی را مبهوت کردهاند
رضا براهنی از نویسندگان چپگرا، در مقالهای در اطلاعات مینویسد:
«علمای عالیقدر اسلام که به رغم برچسبهای بیشرمانه و دروغها و افترا و تهمت و بهتان سرمایهداری و متحد پلیدش صهیونیسم، صدای آزادیخواهی در سراسر ایران در دادهاند، مردمان سراسر گیتی را یکسره متحیر و مبهوت کردهاند.»
وی در این مقاله همچنین بختیار را بدون آنکه نامی از وی ببرد، خائن خوانده و دستهای وی را به جنایت و کثافت آلوده دانسته است
مقاله دوم هم جناب براهنی دارند که امیدوارم پیداکنم و درهمینجا تقدیم کنم
هرگز به روی زمین نخواهم آمد
خدا, ادبیات, شعر به روی زمین تعلق دارند
زبان من برای داستان های کودکان و قصه های بزرگان ساخته نشده
من سرطان تاریخ هستم
مرا می کوبند, می زنند, لعنم می کنند, و آخر سر
شرَم را کم می کنند
ریشم را در اعماق دوزخ گرو گذاشته ام
خارهای سمی قلمم, دستی را که به سویم دراز شود خواهد گزید
من برای کتاب های درسی مدارس و دانشگاهها
ساخته نشده ام
اگر آرزوی دیدن مرا دارید
از بالای "اورست"در اعماق یک چاه نفت نگاه کنید
کبریت را پایین بیندازید
تا دنیا را به آتش بکشم
من موجودی زیرزمینی هستم
تنها آتشم بر روی زمین ظاهر خواهد شد