رها گشتن از گذشته
نویسنده:
راجنیش چاندرا موهان جین
امتیاز دهید
.
در زندگی، سخت ترین چیز، انداختن گذشته است. زیرا انداختن گذشته یعنی انداختن تمام هویت، انداختن تمام شخصیت. یعنی انداختن خودت. تو چیزی جز گذشته ات نیستی،تو چیزی جز شرطی شدگی هایت نیستی. این دورانداختن لباس هایت نیست ، گویی که پوست انسان کنده می شود.گذشته تنها چیزی است که در مورد خودت می دانی. انداختن آن دشوار است ، سخت ترین چیز در زندگی است. ولی کسانی که جرات انداختنش را داشته باشند، فقط آنان زندگی می کنند. دیگران فقط تظاهر به زندگی کردن می کنند، آنان فقط خودشان را به نوعی می کشانند ، بدون هیچ سرزندگی vitality ،نمی توانند سرزنده باشند. آنان در حداقل زندگی می کنند. و درحداقل زندگی کردن، یعنی از کف دادن تمامی زندگی.شکوفایی وجود فقط وقتی رخ می دهد که نیروهای بالقوه ات را در حد بهینه به کار ببری. خداوند فقط در بیان بهینه وجودت است که فرا می رسد ، در اینجاست که شروع می کنی به احساس حضور الوهیت. هرچه بیشتر ازمیان برخیزی، حضور الوهیت را بیشتر احساس می کنی. ولی آن حضور فقط بعدها احساس خواهد شد. نخستین شرط این است که از میان بروی. این نوعی مرگ است.
بیشتر
در زندگی، سخت ترین چیز، انداختن گذشته است. زیرا انداختن گذشته یعنی انداختن تمام هویت، انداختن تمام شخصیت. یعنی انداختن خودت. تو چیزی جز گذشته ات نیستی،تو چیزی جز شرطی شدگی هایت نیستی. این دورانداختن لباس هایت نیست ، گویی که پوست انسان کنده می شود.گذشته تنها چیزی است که در مورد خودت می دانی. انداختن آن دشوار است ، سخت ترین چیز در زندگی است. ولی کسانی که جرات انداختنش را داشته باشند، فقط آنان زندگی می کنند. دیگران فقط تظاهر به زندگی کردن می کنند، آنان فقط خودشان را به نوعی می کشانند ، بدون هیچ سرزندگی vitality ،نمی توانند سرزنده باشند. آنان در حداقل زندگی می کنند. و درحداقل زندگی کردن، یعنی از کف دادن تمامی زندگی.شکوفایی وجود فقط وقتی رخ می دهد که نیروهای بالقوه ات را در حد بهینه به کار ببری. خداوند فقط در بیان بهینه وجودت است که فرا می رسد ، در اینجاست که شروع می کنی به احساس حضور الوهیت. هرچه بیشتر ازمیان برخیزی، حضور الوهیت را بیشتر احساس می کنی. ولی آن حضور فقط بعدها احساس خواهد شد. نخستین شرط این است که از میان بروی. این نوعی مرگ است.
آپلود شده توسط:
دمیان
1388/08/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رها گشتن از گذشته
در هر صورت اشو برای کوتوله ها نیست اشو برای قرون جدید و انسان جدید و تمدنی جدید امد امار کتاب های چاپ شده او بیش از ۵۰۰ جلد می باشد که هیچکدام انها را ننوشت بلکه او انچنان در حالت هوشیاری عمیق رسیده بود که هر کلام و سخنرانی او کتاب بود و نمایانگر اوج شکوفایی یک انسان که چطور بیش از این زمان احدی در جهان به پای او نرسیده که به تنهایی جهانی اگاهی را به بشر پیشکش کرد.هر انسان توانسته چند جلد کتاب در زندگی بنویسد ولی او....
قبل مرگ جمله ای را گفت : نه به دنیا امدم و نه مردم چند روزی سیاره زمین را ملاقات کردم .اوهمواره خود را انسانی معمولی می دانست .
متاسفانه برخی ارز ما مطالعه چند کتاب یا صفحه .....
اگر توانستی تمام دانشت را کنار بگذاری و تهی شوی اگر توانستی از گذشته و اینده رها شوی
اگر توانستی از عقایدی که به تو تلقین شده رها شوی
آن وقت به سراغ اشو برو .. هر کس به اندازه ظرفیت خودش برداشت میکند...
ممنون میشم اگر دوستی این کتاب رو دانلود کرده به ایمیلم بفرسته
[email protected]
سپاس بی کران
:))اشو توهم روشن شدگی زده:Oاز شوخی گذشته....اشو عقیده به همه خدایی داشت و منظورش از خدا همون انرژی بود ...:Dکلا عرفای هندی اینجوری فکر میکنند.اشو اعتقاد به مالکیت نداشت .اعتقاد به فرد داشت ...در کل اشو ..کریشنامورتی و ..بودایی هستند و مثل سایر بودایی ها فکر می کنند و کسی که با عرفان بودایی اشنا باشه می دونکه حرف های اون ها تکرار مکررات ...هر چند اشو می خواست که دنیاگرایی و لذت رو با بودیسم پیوند بزنه ولی تو این کار ناکام موند..
ما ایرانی ها همیشه شخصیت زدهایم .....سر همین هم یا مریدیم یا دشمن..از نشانه های روشن شدگی کم حرفی سکوت سادگی ارامش ...از نشانه های روشن شدگی تلاش برای
عدالت..از نشانه های روشن شدگی حیا و شرم ................................................................................................:-)امید وارم همگی رستگار بشید
اوست كه مرا ورق ميزند !!!!؟