نکات:
- شرح هر غزل را در صفحه روبرو مطالعه خواهید کرد.
- در این شرح بیشتر بر معانی ظاهری هر بیت تکیه شده و از تفسیر عرفانی و یا شرح ایهام های بکار رفته پرهیز گردیده تا خواننده غزل به فراخور درونیات خویش برداشتی خاص خود داشته باشد.
شاید، قبل از آن دوشی که حافظ یاد کرد،
به زندان کرده بودند چشم حافظ را ،کژ اندیشان !
در میخانهٔ الهی در لحظه ها باز وباز است و بر دل های مخلصان جاریست.
دلتان پر « می »باد
المنةلله که در میکده باز است/....../ زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
.
خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی /..../ وآن می که در آن جاست حقیقت نه مَجاز است
.
از وی همه مستی و غرور است و تکبر/..../ وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
.
رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییـــــــــــم/....../با دوست بگوییم که او محرم راز است
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد..............دوستی کِی آخر آمد دوستداران را چه شد
-
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست...........خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
-
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی..........حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
-
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست.................تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
-
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار.....................مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
-
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند....................کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
-
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست...........عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
-
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت......کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
-
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش....................از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
.
.
چندیست اشعار حافظ اتشی در درونم میزند.
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت............گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
-
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم..........یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
-
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس.............گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
-
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا.........سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
-
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی.......جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
-
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود.........از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
-
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود...........زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
-
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم..............یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
-
این راه را نهایت صورت کجا توان بست..........کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
-
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم..........جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
-
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ.........قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
.
. تقدیم به روح بلند حافظ
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/......./ با دوستان مروت با دشمنان مدارا
.
تفسیر به معنی پرده برداریه.
.
وقتی پرده از راز غنچه برداشته میشه شکوفا میشه.
.
با دشمنان مدارا کن. کاری که خدا با فرعون کرد. یعنی به موسی و هارون امر کرد زمانی که نزد فرعون رفتی با اونا با نرمش حرف بزن.
.
حالا اگر مرحله ی نرمش جواب نداد شدید العمل باش.............. اشداء علی الکفار ...
.
همونطور که مرحله ی بعدی رفتار با فرعون شدید بود.
.
اینطوری باید با دیگران رفتار کرد.مرحله به مرحله .
برداشت ی که از تفسیر آقای رنجبر داشتم... .
حافظ یک مرغ پروازیست، لذا هرچیزی می تونه نقطه ی پرواز اون باشه.
.
ماه رو می بینه یاد داس میافته بعد یاد کشته ی خودش میافته ..... عینک حافظ این شکلیه.....
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان حافظ با شرح کامل ابیات
.
روا مدار خدایـا که در حریم وصال/....../ رقیــب محرم و حرمان نصیب من باشد
به زندان کرده بودند چشم حافظ را ،کژ اندیشان !
در میخانهٔ الهی در لحظه ها باز وباز است و بر دل های مخلصان جاریست.
دلتان پر « می »باد
.
خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی /..../ وآن می که در آن جاست حقیقت نه مَجاز است
.
از وی همه مستی و غرور است و تکبر/..../ وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
.
رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییـــــــــــم/....../با دوست بگوییم که او محرم راز است
-
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست...........خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
-
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی..........حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
-
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست.................تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
-
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار.....................مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
-
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند....................کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
-
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست...........عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
-
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت......کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
-
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش....................از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
.
.
چندیست اشعار حافظ اتشی در درونم میزند.
-
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم..........یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
-
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس.............گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
-
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا.........سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
-
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی.......جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
-
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود.........از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
-
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود...........زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
-
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم..............یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
-
این راه را نهایت صورت کجا توان بست..........کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
-
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم..........جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
-
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ.........قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
.
.
تقدیم به روح بلند حافظ
.
تفسیر به معنی پرده برداریه.
.
وقتی پرده از راز غنچه برداشته میشه شکوفا میشه.
.
با دشمنان مدارا کن. کاری که خدا با فرعون کرد. یعنی به موسی و هارون امر کرد زمانی که نزد فرعون رفتی با اونا با نرمش حرف بزن.
.
حالا اگر مرحله ی نرمش جواب نداد شدید العمل باش.............. اشداء علی الکفار ...
.
همونطور که مرحله ی بعدی رفتار با فرعون شدید بود.
.
اینطوری باید با دیگران رفتار کرد.مرحله به مرحله .
.
حافظ یک مرغ پروازیست، لذا هرچیزی می تونه نقطه ی پرواز اون باشه.
.
ماه رو می بینه یاد داس میافته بعد یاد کشته ی خودش میافته ..... عینک حافظ این شکلیه.....
__________
با اینکه توی مسلک خودش یه سری چیزا کمش هم زیاده و برعکس؟
.
یه سوال دارم. اینجا باده یعنی چی؟
معلومه حافظ هم اهل اعتدال بوده