کلیات سعدی
نویسنده:
سعدی
مصحح:
محمدعلی فروغی
امتیاز دهید
کلیات سعدی شاهکار شاعر بزرگ و جاودانه ی ایران مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی است، که به تصحیح مرحوم فروغی توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
شادروان محمدعلی فروغی چنین می نگارد :
کلیات شیخ سعدی گنجینه ای است که نمی توان قدر و قیمت برای آن معین کرد.
اگر از دست و زبان کسی برآید که از عهده ی ستایش او به در آید، دست و زبان من نیست و مرا آن جسارت نباشد که قدم به این میدان گذارم. از نثرش بگویم یا از نظمش؟ از حکمت و عرفانش بسرایم یا از اخلاق و سیاستش؟ مراتب عقلی او را بسنجم یا حالات عشقی؟ غزلیاتش را یاد کنم یا قصایدش را؟ به گلستانش دعوت کنم یا به بوستان؟
پس، بهتر آن است که سخن دراز نکنم و به همین کلمه قناعت ورزم که هرچند سرافرازانه می گویم که قوم ایرانی در هر رشته ای از علم و حکمت و ادب و هنرهای دیگر فرزندان نامی بسیار پرورانده و لیکن اگر هم به جز سعدی کسی دیگر نپرورده بود، تنها این یکی برای جاویدان کردن نام ایرانیان بس بود. مداحی از شیخ سعدی را زبان و بیانی مانند زبان و بیان خود او باید؛ اما هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند ! هفتصد سال از زمان او می گذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده؛ بلکه نزدیک به او هم کم کس دیده شده است. گویی این شعر را درباره ی خود سروده است که:
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را / تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
کلیات سعدی شامل تمامی آثار سعدی به نظم و به نثر است.که شامل :
گلستان
در هشت باب :
دیباچه
باب اول - در سیرت پادشاهان
باب دوّم - در اخلاق درویشان
باب سوّم - در فضیلت قناعت
باب چهارم - در فواید خاموشی
باب پنجم - در عشق و جوانی
باب ششم - در ضعف و پیری
باب هفتم - در تأثیر تربیت
باب هشتم - در آداب صحبت
بوستان
در ده باب:
در نیایش خداوند
باب اول در عدل و تدبیر و رای
باب دوم در احسان
باب سوم در عشق و مستی و شور
باب چهارم در تواضع
باب پنجم در رضا
باب ششم در قناعت
باب هفتم در عالم تربیت
باب هشتم در شکر بر عافیت
باب نهم در توبه و راه صواب
باب دهم در مناجات و ختم کتاب
غزلیات عاشقانه و عارفانه سعدی ، که شامل 701 غزل است.
قصاید حکیمانه و فارسی سعدی ، که شامل 34 قصیده است.
ترجیع بند ها و ترکیب بند ها
رباعیات ، که شامل 200 رباعی سعدی است .
قطعه ها و تک بیت ها
اشعار عربی ، 26 شعر ؛ و مفردات سعدی
و رساله های منثور :
در تقریر دیباچه
رساله ی نصیحت الملوک : در نصیحت و اندرز به پادشاهان زمانه اش،که شامل 151 جمله ی قصار در پند و اندرز ارباب مملکت است.
رساله در عقل و عشق :در جواب سوالی که شخصی از او درباره ی جدال میان عقل و عشق پرسیده بود.
در تربیت یکی از ملوک
مجالس پنجگانه :در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است.که به شیوه واعظان شامل 5 مجلس می باشد.و دارای معانی عرفانی و اخلاقی والایی است.
تقریرات ثلاثه : در جواب 5 سوالی که خواجه شمس الدین از او پرسیده بود.
پیشگفتار های مصحح : که خاتمه بخش کلیات است و شامل پیشگفتار فروغی بر کلیات ، گلستان ، بوستان ،غزلیات و قصاید و ... می شود.
و در نهایت کشف الابیات تمام کلیات.
بیشتر
شادروان محمدعلی فروغی چنین می نگارد :
کلیات شیخ سعدی گنجینه ای است که نمی توان قدر و قیمت برای آن معین کرد.
اگر از دست و زبان کسی برآید که از عهده ی ستایش او به در آید، دست و زبان من نیست و مرا آن جسارت نباشد که قدم به این میدان گذارم. از نثرش بگویم یا از نظمش؟ از حکمت و عرفانش بسرایم یا از اخلاق و سیاستش؟ مراتب عقلی او را بسنجم یا حالات عشقی؟ غزلیاتش را یاد کنم یا قصایدش را؟ به گلستانش دعوت کنم یا به بوستان؟
پس، بهتر آن است که سخن دراز نکنم و به همین کلمه قناعت ورزم که هرچند سرافرازانه می گویم که قوم ایرانی در هر رشته ای از علم و حکمت و ادب و هنرهای دیگر فرزندان نامی بسیار پرورانده و لیکن اگر هم به جز سعدی کسی دیگر نپرورده بود، تنها این یکی برای جاویدان کردن نام ایرانیان بس بود. مداحی از شیخ سعدی را زبان و بیانی مانند زبان و بیان خود او باید؛ اما هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند ! هفتصد سال از زمان او می گذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده؛ بلکه نزدیک به او هم کم کس دیده شده است. گویی این شعر را درباره ی خود سروده است که:
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را / تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
کلیات سعدی شامل تمامی آثار سعدی به نظم و به نثر است.که شامل :
گلستان
در هشت باب :
دیباچه
باب اول - در سیرت پادشاهان
باب دوّم - در اخلاق درویشان
باب سوّم - در فضیلت قناعت
باب چهارم - در فواید خاموشی
باب پنجم - در عشق و جوانی
باب ششم - در ضعف و پیری
باب هفتم - در تأثیر تربیت
باب هشتم - در آداب صحبت
بوستان
در ده باب:
در نیایش خداوند
باب اول در عدل و تدبیر و رای
باب دوم در احسان
باب سوم در عشق و مستی و شور
باب چهارم در تواضع
باب پنجم در رضا
باب ششم در قناعت
باب هفتم در عالم تربیت
باب هشتم در شکر بر عافیت
باب نهم در توبه و راه صواب
باب دهم در مناجات و ختم کتاب
غزلیات عاشقانه و عارفانه سعدی ، که شامل 701 غزل است.
قصاید حکیمانه و فارسی سعدی ، که شامل 34 قصیده است.
ترجیع بند ها و ترکیب بند ها
رباعیات ، که شامل 200 رباعی سعدی است .
قطعه ها و تک بیت ها
اشعار عربی ، 26 شعر ؛ و مفردات سعدی
و رساله های منثور :
در تقریر دیباچه
رساله ی نصیحت الملوک : در نصیحت و اندرز به پادشاهان زمانه اش،که شامل 151 جمله ی قصار در پند و اندرز ارباب مملکت است.
رساله در عقل و عشق :در جواب سوالی که شخصی از او درباره ی جدال میان عقل و عشق پرسیده بود.
در تربیت یکی از ملوک
مجالس پنجگانه :در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است.که به شیوه واعظان شامل 5 مجلس می باشد.و دارای معانی عرفانی و اخلاقی والایی است.
تقریرات ثلاثه : در جواب 5 سوالی که خواجه شمس الدین از او پرسیده بود.
پیشگفتار های مصحح : که خاتمه بخش کلیات است و شامل پیشگفتار فروغی بر کلیات ، گلستان ، بوستان ،غزلیات و قصاید و ... می شود.
و در نهایت کشف الابیات تمام کلیات.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/08/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کلیات سعدی
جزیی از ترکیب بند استاد سخن را قلم می کنم؛
امروز جفا نمی کند کس
در شهر، مگر تو می کنی بس
در دام تو عاشقان گرفتار
در بند تو دوستان محبس
....
صبحی که مشام جان عشاق
خوش بوی کند اذا تنفس
....
اندام تو خود حریر چین است
دیگر چه کنی قبای اطلس؟
من در همه قول ها فصیحم
در وصف شمایل تو اخرس
جان در قدمت کنم، ولیکن
ترسم ننهی تو پای بر خس
ای صاحب حسن، در وفا کوش
کاین حسنوفا نکرد با کس
آخر به زکات تندرستی
فریاد دل شکستگان رس
من بعد مکن چنان کزین پیش
ورنه به خدا، که من ازین پس
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم.
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید...
یکم اردی بهشت ماه_ روز بزرگداشت سعدی شیرین سخن_ گرامی باد.
سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی.
:x:x
تو بیا کز اول شب، در صبح باز باشد
عجب است اگر توانم، که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر، که اسیر باز باشد؟
ز محبتت نخواهم، که نظر کنم به رویت
که محب صادق آن است که پاکباز باشد
به کرشمه عنایت، نگهی به سوی ما کن
که دعای دردمندان، ز سر نیاز باشد
چه نماز باشد آن را، که تو در خیال باشی؟
تو صنم نمیگذاری، که مرا نماز باشد
نه چنین حساب کردم، چو تو دوست میگرفتم
که ثنا و حمد گوییم و، جفا و ناز باشد
دگرش چو بازبینی، غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و، سخن دراز باشد
این جزیرههای عام جزیرههایی بودند که حافظ فرهنگ و ادب ایران زمین شدهاند؛ مشکلی که وجود دارد، این است که اطلاع ما راجع به این جزیرهها اندک است؛ یعنی حداقل فهرستهایی در کتابها داریم که بیانگر آن است چه کسانی به روم و چه کسانی به هند رفتهاند، اما متأسفانه صورت دقیقی از آنهایی که به فارس هجرت کردهاند، نداریم. یعنی دقیقاً نمیدانیم چه کسانی به شیراز آمدهاند؛ اما میدانیم که مجد همگر اینجا بوده، اما نمیدانیم که از کجا آمده است. میدانیم که صاحبالمعجم، شمس قیس رازی، به اینجا آمده است. اینها نمونههایی از بزرگان خراسان بودهاند که به شیراز آمدهاند. حال اگر اصرار داشته باشیم که فرضیه بیرون نرفتن سعدی از شیراز را اثبات کنیم، با توجه به فرضیهی حضور خراسان بزرگ در شیراز، آن گاه سعدی هم « ابوالفرج بن جوزی» - نوع ابوالفرج را نه خود او – را دارد و هم صاحب « عوارف المعارف» و بزرگانی از این دست که بتوانند بر روی او اثر بگذارند و اگر به سفر رفتن و نرفتن را با هم لحاظ کنیم، میبینیم که سعدی هر دو را در خود جمع کرده است. چنانکه بپذیریم که سعدی به سفر نرفته است، میتوان قضیه را با فرضیهی جدیتر بودن جزیرهی فارس نسبت به دیگر نقاط و حضور بزرگان در این نقطه حل نمود. . . در این جزیرهی آرام اگر جامعیت سعدی را در نظر بگیریم که هم قصیده دارد، هم غزل، هم قطعه، هم مثنوی و . . . میبینیم که تمامی این امور را در خراسان نیز داشتیم. ابن یمین، در شعر سعدی حضور دارد، فردوسی حضور دارد، انوری حضور دارد و این طبیعی است که در قاموس تکامل که اصلی علمی است، همهی اینها باید صیقل خوردهتر باشند. باید آن تغزلهای ناهموار و احیاناً هموار به غزلهای بلندی تبدیل شود. این یک اصل علمی و فلسفی و قاموس تکامل است.
نقل از مکتب ادبی شیراز و نقش سعدی، دکتر اصغر دادبه، روزنامه اطلاعات، 19 مرداد 1382
حیف بود ،در به چنین روی بست
دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی ،باز نیاید به دست
زحمتم می دهد ، از بس که سخن شیرین است ... ! :D
سـعـدی
عاقبت پرده بر افتد ، ز سرِ رازِ نهانش ... !
« تفاوت سعدی با ملامتگران و ریاکاران و دروغ گویان، این است که سخنش مثل « شکر پوستکنده» است. نه رویی دارد و نه ریایی. اگر لذت گرم گناه عشق را به جان میخرد، دیگر گناه سرد بیلذت دروغ و ریا را مرتکب نمیشود. راست و بیپرده اقرار میکند که زیبایی در هر جا و هر کس که باشد قوت پرهیزش را میشکند و دلش را به شور و هیجان میآورد. همین ذوق سرشار و دل عاشق پیشه است که او را با همه کائنات مربوط میکند و با کبک و غوک و ابرو نسیم ، همدرد و همراز مینماید. باید دلی، چنین عاشق پیشه و زیبا پسند باشد تا مثل او هر پستی و گناه و هر سستی و ضعف را ببخشاید و تحمل کند. نه از قاضی همدان و شاهد بازی او اظهار نفرت کند و نه از ترشرویی زاهد و بیذوقی و گرانجانی او برنجد و بهم آید. دلی مانند دل اوست که در همه جا و با همه چیز همدرد و هماهنگ میشود و دنیا را چنانکه هست میشناسد و از آن تمتع میبرد. با این همه برای دل او نیز چیزی هست که از آن نفرت داشته باشد و تحمل آن را نکند: خودفروشی و ریاکاری که دنیای زیبای رنگارنگ را در نظر انسان تیر و سیاه میکند.» نه شرقی ، نه غربی، انسانی، صص 200- 201
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
یکم اردی بهشت ماه،روز بزرگداشت سعدی گرامی باد...:x