رسته‌ها
گسست
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 49 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 49 رای
گفتگو ،‌ دیالوگ ، مکالمه شرط اول و اساسی و ساده و در عین حال مهم برای ایجاد رابطه است . . . و اگر همین شرط ساده و پیش پا افتاده درست انجام نشود در دراز مدت کار به جاهای خیلی باریک و حتی جنگ کشیده می شود . . . گسست دوری قهر همگی ناشی از یک دیالوگ غلط است که خود ریشه در جهل و ترس بشری دارد . . . مجموعه کوتاه حاضر حاوی 47 گفتگوی کوتاه در زمینه های مختلف است گفتگوهایی که چه بسا من و شما نیز در طول عمر خود بارها مرتکب آن شده باشیم . . . به امید وفاق و اتحاد و آشتی نه تنها در سطح ایران که در سطح کلیه اقوام و ملل جهان . . .
تگ:
گسست
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
16
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
siawash110
siawash110
1392/07/13

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی گسست

تعداد دیدگاه‌ها:
285
اون درختای توی حیاط رو ببر مشکلت حل میشه!!...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می خام ازینجا برم..برم خارج
چرا؟
حالم ازین مردم به هم می خوره!
خوب برو شمال... یه ویلای دور افتاده
حالم توی تنهایی بیشتر به هم می خوره!
چرا؟
برای اینکه توی تنهایی آدم خودش رو بهتر می بینه!!!....
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * *
در زندگیِ عادی و روزمره ی همه ی ما هر لحظه یک سری اتفافات پیش می آید و در پی آنها دیالوگ هایی برقرار میشوند
اما این اتفافات و دیالوگ ها به سبب روزمره بودن به فراموشی و گاه به کلیشه ها سپرده میشوند...
غافل از اینکه همان " آن "ها و لحظه ها و گفتگو های فراموش شده هستند که کلّ را در ما و پیرامون ما تشکیل داده اند
و ما فراموششان می کنیم .....
و بعد به دنبال دلیل ِنباید های انجام شده ی خودمان در دیگران می گردیم....
مرسی سیاوش جان مثل همیشه مختصر و مفید
8-)8-)8-)8-)
خدمت شما سیاوش عزیز تبریک میگم........مجموعه ای زیبا و تأثیر گذار بود........همین امشب خواندم....روی آن تأمل کردم و لذت وافر بردم
سپاس از قلم شیوای شما
ساده بود و بس تاثیر گذار . گویی ناگهان خود را میان چهارراهی می یابی و گوشهایت لحظاتی آن قدر توانایی شنودن می یابند تا همه ی نداهای اغلب ناخوشایند چهارسوی چون ضربات پیاپی پتکی بر سرت فرود آیند و تو مبهوت و سردرگم در آخر ترجیح می دهی همه چیز را کات کنی ، گوش هایت را با همه توان به دست بپوشانی و همان جا ، میانه چهارراه زانوی اندوه و کلافگی بغل زنی ، درمانده از جبر زنده بودن به بهانه زندگی ، در میان گندابی که گویی دیگر حتی به آب هفت دربا روشنی نخواهد یافت.
به قطعه 24 که رسیدم (گفتگوی شاگرد و استاد در باب آزادی و استبداد) دقایقی درنگ کردم و چون از آن گذشتم ناخواسته باز قدمی بازگشتم و دوباره این قطعه را مرور کردم و باز و باز. نمی دانم قرار گرفتن این قطعه همچون محوری دقیقا در نیمه ی شمارگان قطعات (24 از 47 قطعه) حساب شده بوده یا از سر اتفاق اما خوب می دانم محتوای این قطعه خود به تنهایی می تواند گویای چرایی بسیاری از پلیدی ها و نابهنجاری های اشاره شده در دیگر قطعات باشد. مواهب آزادی و مصائب استبداد.
آقای حبیبی ، سپاس که با قلم صریح و پرتوانت گریبان خواننده را می گیری و دقایقی سرش را به جبر به زبر این گنداب فرو می کنی تا ببیند و بداند و دست کم چندی از یاد نبرد که کجا و چگونه می زید.
(نمی دانم جای گفتنش اینجا هست یا نه ، اما به گمانم بعد از چند تجربه کارهای مشترک در زمینه شعر و داستان بد نیست مجموعه ای از داستانک ها و مینی مال های دوستان علاقمند نیز در قالب دفتری مشترک گردآورده شود. حتی اگر محدود به همت همین چند دوست صاحب قلم گردد و البته بدقلمانی چون مرا نیز بد نمی آید در آن میانه نقش چرخ پنجم درشکه را بازی کنیم!)
تبریک سیاوش گرامی :)
این نوع دیالوگ نویسی بدون هیچ گونه شرح و توصیف که خودبخود فضا و مکان را در خلال گفتگو شکل می دهد بسیار برای من جذاب است. لذت بردم.
داستانها هر کدام حرف بسیاری در خود دارند و جملات بسیار آشنا هستند!!
از مقدمه پیدا است که هدف اصلی نویسنده دادن آگاهی و زدن تلنگری است. و موفق هم هست.
اما به نظر من حیف است که این همه خلاقیت و گونه گونی مطلب در یک بافت قدرتمندتر تنیده نشود.
من خیلی بیشتر لذت می بردم اگر به مانند چند داستان اول، کل داستانها با هم در ارتباط می بودند و با یک کلاف به ظاهر سردرگم مواجه می شدیم.
اما تاثیری که در شکل کنونی بر من می گذارد آنقدر قدرتمند و ماندنی نیست.
تلنگر کوچکی است در حالی که قلم شما توان زدن یک کشیده آبدار به صورت این اجتماع را دارد.
کشیده ای که حتم دارم در انتهای مسیری که در آن گام می زنید به زودی از شما خواهیم خورد و شاید بیدار شویم.
سپاس
نقدی بر "گسست "
آیا یک نوول نویس میتواند یک مینیمالیست خوب هم باشد؟ این سوالی است که دوست دارم جواب آنرا نویسنده کتاب "گسست " به ما بدهد.
اما بنده به شکل باور نکردنی از این اتفاق شادم....یک مجموعه مینیمال از یک نویسنده ساده نویس به نام "سیاوش حبیبی". مجموعه ای که لازم نیست تا اواسط کتاب بروی و ببینی خبری نیست و رهایش کنی بلکه همان ابتدا در اوج ساده نویسی و دیالوگ که وجه مشترک تمام داستانهاست خواننده را جذب میکند . " گسست " آموزش داستان نویسی مینیمال است برای کسانی که میخواهند با این سبک داستانی و مدرن آشنا شوند. کوتاه و موجز...والبته با تعلیقی جذاب...
تبریک به نویسنده پر مایه سایت کتابناک جناب " سیاوش حبیبی " برای این اثر ارزنده که واقعا ارزش چاپ شدن یا در روزنامه قرار گرفتن را دارد...
داستان شماره 23
-دوﺳﺘﺖ دارم !
-ﻣﻦ ﻫﻢ دوﺳﺘﺖ...!
-اه . . .ﻟﻌﻨﺘﻲ . . .دوﺑﺎره ﺟﺎی ﺣﺴﺎس ﻓﻴﻠﻢ ﺑﺮق رﻓﺖ !!

..
.
PDF
214 کیلوبایت
گسست
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک