رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
تاریخ مردمان عرب
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 45 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 45 رای
.
معرفى اجمالى
تاریخ مردمان عرب، نوشته آلبرت حورانى، ترجمه فرید جواهر کلام‏ این اثر که در  ١٩٩١  به انگیزه شناساندن خاورمیانه و گستردن مطالعات خاورشناختى نوشته شد، مجموعه‏ اى سودمند درباره تاریخ قوم عرب به‏ ویژه بخش‏هاى گوناگون فکرى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى آنان از پیدایى اسلام تا روزگار کنونى است و به چگونگى پیوند ایرانیان با اسلام پاسخ مى‏گوید و درباره پیدایى امپراطورى بزرگ اسلامى و گسترش آن از کرانه‏ هاى اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند، رویدادها و جنگ‏هاى بزرگ و کوچک و سرانجام فروپاشى آن سخن مى‏گوید.

ساختار
نویسنده عرب این کتاب کوشیده است که تاریخ عربان و عرب‏زبانان (مردم دیگر سرزمین‏هاى اسلامى) را بدون سوگیرى بنویسد. گزارش‏هاى وى در پنج بخش ( ٢۶  فصل) عرضه مى‏شوند و دوازده نقشه در پایان کتاب، خواننده را به موضوع آگاه‏تر مى‏سازد. نثر کتاب ساده و روان؛ اما موشکافانه و ریزبینانه است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
kaydan
kaydan
1392/06/31

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ مردمان عرب

تعداد دیدگاه‌ها:
154
چه بخواهیم و چه نخواهیم با توجه به شرایط امروز منطقه بهترین راه مدارا کردن با کشورهای عربی ، خصوصا آنهایی که بر ما شمشیر کشیدن ، میباشد . علتش هم کاملا مشخص است . تصورش را کنید همین امروز گروههایی مثل داعش و القاعده تصمیم بگیرند داخل ایران شوند . یقین بدانید بسیاری از کشورهای مهم منطقه استفبال خواهند کرد .
چه به روز سوریه آوردند ؟ همین حالت برای عراق خواهد بود . جز ویرانی هیچ نتیجه ای حاصل نخواهد شد .
تقریبا بر همگان مشخص شده که خوابهای تلخی برایمان دیده اند . انسان عاقل کسی است که همیشه از شر دوری کند مگر اینکه راه دیگری نباشد .
امروز بهترین کار ممکن سخن گفتن از اتحاد و یکپارچگی مردم است . کسی که امروز حرفی بزند که اتحاد این مردم متزلزل شود یقین بداند که خیانت کرده است .
یکی از فجایای عرب پاره کردن فرش بهرستان است که۹۰۰متر از ابریکی از فجایای عرب پاره کردن فرش بهرستان است که۹۰۰متر از ابریشم جواهرات بافته شده بودیشم جواهرات بافته شده بود.....................
[edit=simin]1393/04/31[/edit]
سلام دوستان
نخستین مطلب اینکه منظور از اعراب همان عرب های عربستان است دیگه .
به نظر می آید در این بخش یک اشتباهی شده است .سوریه ، عراق ، بحرین و غیره ، نژاد عرب نیستند. بلکه مانند بخشی از خوزستان خودمان عرب زبان هستند.
مطلب دوم اینکه ایرانی ها سال ها اعراب را بادیه نشین و خفیف کردند خوب زمانی که ممکن شد این عقده تاریخی باز شده و با ما آنچه را کردند که خودتان بهتر می دانید.
واقعیت این است که من با علایق نژادی موافق نیستم.
اما زمانی که بین دو ملت یک عقده تاریخی شکل می گیرد عقل سلیم حکم می کند دچار تفکرات بشردوستانه نشوی و با احتیاط برخورد کنی.
اگر زمانی شما سردمدار این مملکت بودید ، شدیدا توصیه می شه برخلاف بقیه ملت ها که بنا را بر حسن نیت می گذاری تا خلافش ثابت بشود ، بنا را بر سوءنیت بگذاری تا خلافش ثابت شود.
به هر حال باید پذیرفت در هر دو ملت تندروها وجود دارند ، تندروها به قدرت می رسند و این وظیفه ما است که آگاه باشیم تا نگذاریم خودمان و عزیزانمان بازیچه شوند.
[quote='morteza90']با سلام.من نظرات همه دوستان رو مطالعه کردم و متوجه شدم آدمایی که نظر دادن تقریبا 2 دسته هستند.1:آنهایی که به سبب حس ناسیو نالیستی از اعراب حتی بدون دلیل منطقی متفرند و دینشون رو هم خوب نمیدونند.2:آنهایی که به سبب اسلام براشون مهم نیست که کشور به دست اعراب فتح شد و مسلمانی رو بیشتر دارای اولویت می دونن تا حس وطن پرستیواز زمان حمله اعراب تا حالا که بیش از 1400سال از آن واقعه تاریخی گذشته مردم ما همچنان اعراب رو پست میدونن و ازشون احساس نفرت میکنند.از عمر احساس نفرت میکنند.اعراب رو همیشه با تحقیر مثله سوسمار خور.خنگ.جاهل و خلاصه هرچیزی میخونند حتی در قشر باسواد ایرانی این قبیل تنفر نژادی رو میشه مشاهده کرد.در بین مسلمانان تقریبا با صراحت میشه گفت فقط ایرانیان از همر خلیفه دوم نفرت دارند و بهش توهین میکنند در صورتی که عمر بیشترین خدمات رو به اسلام کرد و هر مسلمانی نسباتا باید به عمر به خاطر گشسترش دین ادای دین کنه اما در ایران برعکسه شاید بگید به سبب موضوع خلافت هست اما به نظر من اگه درست بنگریم ایرانیان از عمر بخاطر فتح ایران بیشتر نفرت دارند تا هر چیز دیگه.هموطنان من خودم ایرانی هستم ولی بیاید واقعیت رو قبول کنیم:شکوه و جلال امپراطوری ایرانی به دست اعراب نابود شد و از دست رفت در هیچ جنگی حلوا خیرات نمیشه پس طبیعی هست که هزاران ایرانی هم کشته شدند و تمام ثروت کشوری ضمیمه اسلام شد پادشاه ما فرار برقرار ترجیح داد اعراب 90 درصد ایران تصرف کردند.با تعریف تمجید وتنفر از اعراب و اه و فغان نمیشه گذشته رو عوض کرد.گذشته رو ول کنید و به فکر آینده باشید[/quote]
عرب دارای هیچ فرهنگی نبوده که کسی بخواهد از روی نژادپرستی آن را زیر سوال ببرد حتی قواعد زبانشانم کاملا مشخص نبوده چه برسد به اینکه زبانشان را در بین خودشان تصریف و قاعدش را تحلیل کنند و از همه بدتر وارد زبان شده باشد آن هم قبل از حمله اصلا فرض کنیم که عرب دارای فرهنگ بخصوصی است چرا باید فرهنگ غنی خودمان را اینگونه زیر سوال ببریم؟؟؟؟؟(?)(?)(?)(?)(?)(!)(!)(!):-(:!:!:!:!:!:stupid::((:(((?)
-4-
ج 2، صص 1156-1154: چون کشور اسلامی توسعه یافت و ملت‌های گوناگونی به مسلمانان پیوستند در حالی که شعار ملت عرب بی‌سوادی بود به سبب ظهور نبوت در میان آنان ناگزیر علوم پیشینیان را فراگرفتند و به خواندن و نوشتن آن‌ها آشنا شدند، از این رو به علت حضارت و تهذیب به کشورداری و ارجمندی و تسخیر ملت‌ها نائل آمدند و پس از آنکه علوم شرعی آنان به طور روایت و نقل سینه به سینه منتقل می‌شد آن‌ها را به صورت صناعت و فن درآوردند و کسانی پیدا شدند که این ملکه‌ها را فراگرفتند و دیوان‌ها و تألیفات فراوانی پدید آوردند و به کسب دانش‌های ملل دیگر همت گماشتند و آن‌گاه علوم گوناگون را از زبانهای بیگانه به عربی ترجمه کردند و آن‌ها را در قالب الفاظی ریختند که در خور اندیشه‌های آنان بود و اصطلاحات بیگانه را دور ریختند و برای آن‌ها در زبان خودشان اصطلاحاتی وضع کردند و بر حسب فهم و ادراک خویش علوم مزبور را ترقی دادند و آن دیوان‌هایی که به زبان بیگانه بود به کلی متروک شد و از یادها رفت و کلیه‌ی دانش‌ها به زبان عربی رواج یافت و دیوان‌ها و کتب آن‌ها به خط عربی نوشته شد و آنان که به کارهای علمی اشتغال داشتند ناگزیر شدند دلالت‌ها یا اصول و قواعد لفظی زبان عرب را بیاموزند و زبان‌های دیگر را فروگذارند، چه به جز زبان عرب دیگر زبان‌ها متروک شده و از اهمیت افتاده بود. نباید به سبب آنکه گفتیم: بیشتر عالمان اسلام غیر عرب «ایرانی» بوده‌اند بر این گفتار خرده‌گیری شود چه منظور ما در آنجا از عجم کسانی هستند که از لحاظ نژاد غیر عربند و ثابت کردیم رواج تمدن در میان آنان سبب شده است که در صنایع و ملکه‌های گوناگون و از آن جمله علوم ممارست کنند.
----------------------------------------------
PEYMAN2010: در این وبسایت هرکس مطلبی برضد ایران و در تمجید بیگانگان بنویسد، تنها لایک و تأییدیه‌ی تو در پای آن می‌درخشد و دیده می‌شود! اجرت با خدا باشد.
-3-
ج 2، صص 1151-1148: از شگفتی‌هایی که واقعیت دارد این است که بیشتر دانشوران ملت اسلام خواه در علوم شرعی و چه در دانش‌های عقلی به‌جز در موارد نادری غیر عربند و اگر کسانی از آنان هم یافت شوند که از حیث نژاد عربند از لحاظ زبان و مهد تربیت و مشایخ و استادان عجمی هستند با اینکه ملت (دین) و صاحب شریعت عربی است و سبب آن این است که در آغاز ظهور این مذهب به مقتضای احوال سادگی و بادیه‌نشینی در میان ملت اسلام (تازیان) دانش و صناعتی وجود نداشت، بلکه احکام شریعت را که عبارت از اوامر و نواهی خدا هستند رجال در سینه‌ی خود حفظ و از آن نقل می‌کردند و می‌دانستند مأخذ آن احکام «کتاب و سنت» است؛ چه آن‌ها را از صاحب شرع و اصحاب وی فرا گرفته بودند، ولی در آن روزگار آن قوم (عرب) بادیه‌نشین بودند و به امر تعلیم و تألیف و تدوین آشنایی نداشتند و بدان رانده نشده بودند و هیچ نیازی ایجاب نکرده بود که بدان دست یازند و در روزگار صحابه و تابعان امر بر همین شیوه جریان داشت.
در صنایع، شهرنشینان ممارست می‌کنند و عرب از همه‌ی مردم دورتر از صنایع می‌باشد، پس علوم هم از آیین‌های شهریان به شمار می‌رفت و عرب از آن‌ها و بازار رایج آن‌ها دور بود و در آن عهد مردم شهری عبارت از عجمان (ایرانیان) یا کسانی مشابه و نظایر آنان بودند از قبیل موالی و اهالی شهرهای بزرگی که در آن روزگار در تمدن و کیفیات آن مانند: صنایع و پیشه‌ها از ایرانیان تبعیت می‌کردند چه ایرانیان به علت تمدن راسخی که از آغاز تشکیل دولت فارس داشته‌اند بر این امور استوارتر و تواناتر بودند، چنان‌که صاحب صناعت نحو سیبویه و پس از او [ابوعلی] فارسی و به دنبال آنان زجاج بود و همه‌ی آنان از لحاظ نژاد ایرانی به شمار می‌رفتند، لیکن تربیت آنان در محیط زبان عربی بود و آنان زبان را در مهد تربیت آمیزش با عرب آموختند و آن را به‌صورت قوانین و فنی درآوردند که آیندگان از آن بهره‌مند شوند. همچنین بیشتر دانندگان حدیث که آن‌ها را برای اهل اسلام حفظ کرده بودند ایرانی بودند یا از لحاظ زبان و مهد تربیت ایرانی به شمار می‌رفتند [زیرا فنون در عراق و نواحی نزدیک آن توسعه‌یافته بود] و همه‌ی عالمان اصول فقه چنان‌که می‌دانی و هم کلیه‌ی علمای علم کلام و همچنین بیشتر مفسران ایرانی بودند و به‌جز ایرانیان کسی به حفظ و تدوین علم قیام نکرد و ازاین‌رو مصداق گفتار پیامبر (ص) پدید آمد که فرمود: «اگر دانش بر گردن آسمان درآویزد قومی از مردم فارس بدان نائل می‌آیند و آن را به دست می‌آورند». علوم عقلی نیز در اسلام پدید نیامد مگر پس از عصری که دانشمندان و مؤلفان آن‌ها متمیّز شدند و کلیه‌ی این دانش‌ها به‌منزله‌ی صناعتی مستقر گردید و بالنتیجه به ایرانیان اختصاص یافت و تازیان آن‌ها را فروگذاشتند و از ممارست در آن‌ها منصرف شدند و به‌جز ایرانیانِ عربی‌دان کسی آن‌ها را نمی‌دانست مانند همه‌ی صنایع.
-2-
ج 1، صص 289-287: قوم عرب به احکام و قوانین و منع مردم از تباه‌کاری‌ها و تجاوز به یکدیگر توجهی مبذول نمی‌دارند بلکه تمام همّ ایشان مصروف ربودن اموال مردم از راه غارتگری یا باج‌ستانی است و هرگاه بدین مقصود برسند به کارهای دیگر مردم عنایتی ندارند ... در نتیجه رعایا در کشور ایشان به حالت هرج و مرج و بی‌سروسامانی به سر می‌برند چنان‌که گویی هیچ‌گونه حاکمیت و قانونی وجود ندارد.
قوم عرب همه ریاست‌طلبند و کمتر ممکن است یکی از آنان فرمانروایی را به دیگری واگذار کند ... به همین سبب در میان آنان فرمانروایان و امیران متعددی پدید می‌آیند و رعیت در امر خراج‌گزاری و احکام با قدرت‌های گوناگون و اشکال متنوعی روبه‌رو می‌شوند و در نتیجه عمران و تمدن به فساد و ویرانی منتهی می‌شود و رشته‌ی امور از هم می‌گسلد. اگر از آغاز خلقت به کشورهایی بنگریم که تازیان آن‌ها را با جهان‌گشایی و زور متصرف شده‌اند، خواهیم دید چگونه عمران و تمدن از آن ممالک رخت بربسته و سرزمین‌های آباد و مسکون آن‌ها ویران و خالی از جمعیت شده است؛ چنان‌که گویی آن ممالک به کلی دگرگون گردیده است. از آن جمله یمن مرکز سکونت تازیان به کلی ویرانه است و به جز در یکی دو ناحیه‌ی آن اثری از عمران باقی نمانده است. همچنسن کلیه‌ی عمران و تمدن عراق عرب را که ایرانیان به وجود آورده بودند، تازیان از میان برده‌اند و به ناحیه‌ی بایری مبدل شده است و شام نیز تا این روزگار به همین سرنوشت گرفتار است.
پادشاهی و کشورداری برای تازیان حاصل نمی‌شود مگر به شیوه‌ی دینی از قبیل پیامبری یا ولایت یا به طور کلی به‌وسیله‌ی آثار بزرگ دینی؛ زیرا چون این قوم بر خوی وحشی‌گری هستند، رام شدن و انقیاد گروهی از آنان نسبت به دسته‌ی دیگر به علت درشت‌خویی و گردن‌فرازی و فزون‌جویی و رقابت و همچشمی در ریاست از دشوارترین کارهاست؛ از این رو کمتر تمایلات ایشان در پیرامون یک امر هماهنگ و متحد می‌شود.
ج 2، صص 800-709: به بناهایی که عرب بنیان نهاده است به جز در موارد قلیلی ویرانی به سرعت راه می‌یابد و علت آن حالت بادیه‌نشینی و دوری آنان از صنایع است و بدین سبب بناها را از بنیان استوار نمی‌کنند. تازیان از همه‌ی مردم از صنایع دورترند زیرا آن‌ها در بادیه‌نشینی ریشه‌دارتر و از اجتماع شهرنشینی و تمدن که انسان را به صنایع و دیگر لوازم شهرنشینی جلب می‌کند دورترند و اقوام غیر عرب مشرق و ملت‌های مسیحی ساحل دریای روم بیش از همه‌ی مردم در صنعت مهارت دارند زیرا آنان در اجتماع شهرنشینی و تمدن ریشه‌دارتر و از اجتماع بادیه‌نشینی دورترند. حتی این ملت‌ها به کلی فاقد شتر هستند که عرب را بر وحشی‌گری و سکونت در دشت‌ها و اصالت در بادیه‌نشینی یاری می‌کند.
ج 2، ص 854: در همین دوران مغنیان ایرانی و رومی از کشورهای خویش پراکنده بودند و گذارشان به حجاز افتاد و در زمره‌ی موالی عرب درآمدند و همه‌ی آنان با ابزار عود (چنگ) و طنبور و ارغنون و مزمار (نی لبک) آوازه‌خوانی می‌کردند و تازیان آهنگ‌های آنان را شنیدند و مطابق نواهای آن‌ها شعر سرودند و در مدینه نشیط ایرانی و طویس و سائب خاثر - مولای عبد اللّه بن جعفر - پدید آمدند و اشعار عرب را شنیدند و برای آن‌ها نواها و الحان دلپذیر ساختند و در آن مهارت یافتند و بلندآوازه شدند. آن‌گاه معبّد و ابن سریج و نظایر آن‌ها این فن را از آنان آموختند و هنر آوازه‌خوانی همچنان به تدریج پیشرفت می‌کرد تا در روزگار عباسیان هنگام پدید آمدن ابراهیم بن مهدی و ابراهیم موصلی و پسر او اسحق (موصلی) و فرزند وی حمّاد، تکمیل گردید.
-1-
[quote='اتیلا']اگر بدون تعصب و نژاد پرستی به قضیه نگاه کنیم نفوذ فرهنگ اعراب به قبل از اسلام برمیگردد .و اعراب چنانکه بعضی از دوستان فرموده اند همچین بی پایه هم نبودند .
خط پهلوی همان خط عربی قدیم است خط فعلی فارسی همان خط عربی است شعر فارسی دقیقا برگرفته و اقتباس از شعر عربیست . اگر عربی به ایران راه نمی یافت الان کتابهایی در موضوع فلسفه و منطق و حقوق و علوم انسانی نداشتیم اکثر بناهای مربوط به قبل از اسلام در ایران مربوط به یا اقتباسی از بناهای هم نژادان اعراب مانند اشوری ها و ... میباشد .
تمدنهای زیادی که توسط اعراب به وجود امده اند مانند عاد و ثمود که معدوم گشتند هیچکدام از اثار باستانی ایران به پای ان نمیرسد برای اگاهی بیشتر در مورد تمدنهای عربی در سایتهای عربی میتوانید مطالعه نمایید !!!![/quote]
عبدالرحمان بن خلدون؛ مقدمه‌ی این خلدون؛ ترجمه محمد پروین گنابادی؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1375:
ج 1، صص 286-284: قوم عرب تنها بر سرزمین‌های هموار و جلگه‌های غیرکوهستانی دست می‌یابد زیرا این قوم بر حسب طبیعت وحشی‌گری که دارند به غارتگری و خرابکاری عادت کرده‌اند و بی‌آنکه آهنگ غلبه و جهانگیری داشته باشند یا به کارهای پرمخاطره‌ای دست یازند با آنچه دسترسی پیدا کنند آن را به غارت می‌برند و به بیابان‌های خشکی که جایگاه‌های چادرنشینی آن‌هاست می‌گریزند. هر وقت کشورها و شهرهایی را که در جلگه‌ها و دشت‌های هموار واقع است به سبب ضعف دولت آن بی‌لشکر و نگهابانان ببینند بدان سوی می‌تازند و به غارتگری می‌پردازند. چنین جایگاه‌هایی بهترین طعمه‌ی آنان به شمار می‌رود و به سبب سهولت تهاجم، دم‌به‌دم بدان سوی تاخت‌وتاز می‌کنند و به تاراج و غارت اهالی آن دست می‌یازند تا آنکه مردم آن کشور به کلی محکوم و اسیر آن‌ها می‌شوند.
هرگاه قوم عرب بر کشورهایی دست یابد به سرعت آن ممالک رو به ویرانی می‌روند زیرا تازیان ملتی وحشی‌اند و عادات و موجبات وحشی‌گری چنان در میان آنان استوار است که همچون خوی و سرشت ایشان شده است و این خوی برای ایشان لذت‌بخش است زیرا در پرتو آن از قیود فرمان‌برداری حکام و قوانین سر بازمی‌زنند و نسبت به سیاست کشورداری نافرمانی می‌کنند و پیداست که چنین خوی و سرشتی با عمران و تمدن منافات دارد و در جهت مخالف آن است ... سرشت و طبیعت ایشان منافی ساختمان‌ها و بناهاست که اساس شهرنشینی و عمران است. به طور کلی عادات و طرز رفتار عرب چنین است و گذشته از این، خوی آنان غارتگری است که هرچه را در دست دیگران بیابند می‌ربایند و تاراج می‌کنند و روزی آنان در پرتو نیزه‌های ایشان فراهم می‌آید. و در ربودن امول دیگران به اندازه و حد معینی قائل نیستند بلکه چشم ایشان به هر گونه ثروت یا کالا یا ابزار زندگی بیفتد آن را غارت می‌کنند و هرگاه از راه غلبه‌جویی بر کشوری دست یابند و فرمانروایی و قدرت آنان در آن سرزمین مسلّم گردد، آن وقت به سیاست حفظ اموال مردم توجهی ندارند و حقوق و اموال همگان پایمال دستبرد زورمندان می‌شود و از میان می‌رود و عمران و تمدن به ویرانی می‌گراید. همچنین آن گروه (عرب) از این رو مایه‌ی تباعی عمران و اجتماع می‌شوند که کار هنرمندان و پیشه‌وران را هیچ می‌شمارند و برای آنان دستمزد و ارزشی قائل نیستند ...
با سلام.من نظرات همه دوستان رو مطالعه کردم و متوجه شدم آدمایی که نظر دادن تقریبا 2 دسته هستند.1:آنهایی که به سبب حس ناسیو نالیستی از اعراب حتی بدون دلیل منطقی متفرند و دینشون رو هم خوب نمیدونند.2:آنهایی که به سبب اسلام براشون مهم نیست که کشور به دست اعراب فتح شد و مسلمانی رو بیشتر دارای اولویت می دونن تا حس وطن پرستیواز زمان حمله اعراب تا حالا که بیش از 1400سال از آن واقعه تاریخی گذشته مردم ما همچنان اعراب رو پست میدونن و ازشون احساس نفرت میکنند.از عمر احساس نفرت میکنند.اعراب رو همیشه با تحقیر مثله سوسمار خور.خنگ.جاهل و خلاصه هرچیزی میخونند حتی در قشر باسواد ایرانی این قبیل تنفر نژادی رو میشه مشاهده کرد.در بین مسلمانان تقریبا با صراحت میشه گفت فقط ایرانیان از همر خلیفه دوم نفرت دارند و بهش توهین میکنند در صورتی که عمر بیشترین خدمات رو به اسلام کرد و هر مسلمانی نسباتا باید به عمر به خاطر گشسترش دین ادای دین کنه اما در ایران برعکسه شاید بگید به سبب موضوع خلافت هست اما به نظر من اگه درست بنگریم ایرانیان از عمر بخاطر فتح ایران بیشتر نفرت دارند تا هر چیز دیگه.هموطنان من خودم ایرانی هستم ولی بیاید واقعیت رو قبول کنیم:شکوه و جلال امپراطوری ایرانی به دست اعراب نابود شد و از دست رفت در هیچ جنگی حلوا خیرات نمیشه پس طبیعی هست که هزاران ایرانی هم کشته شدند و تمام ثروت کشوری ضمیمه اسلام شد پادشاه ما فرار برقرار ترجیح داد اعراب 90 درصد ایران تصرف کردند.با تعریف تمجید وتنفر از اعراب و اه و فغان نمیشه گذشته رو عوض کرد.گذشته رو ول کنید و به فکر آینده باشید
فقط یک سوال!
آیا خوردن شیر شتر نقطه ضعف یک ملت محسوب می شود؟
و احیانا (با همین نوع استدلال!) خوردن شیر گاو نقطه قوت؟

نه خوردن شیر شتر نه خوردن سوسمار نقطه ضعف نیست ولی این ما هستیم که از روی تعصب بر دیگران خرده میگیریم . ضمنا شیر و شتر و سوسمار اشاره به شعر فردوسی بود که خیلی از دوستان انرا جهت تخریب ملتی دیگر تکرار مینمایند .
تاریخ مردمان عرب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک