آدرس هایی که دادید جز مطلبی که در زیر آوردم بقیه بسته بود.
دوست عزیز فرمایش شما صحیح است.بنده هم به همین مشکل برخوردم چون آن سایت ها به دلیل مطالب موجود قیلتر شده اند!!!!!
ولی اگر سرچ کنید احتمالا بتوانید چیزی پیدا کنید.اگر هم بروکسی دارید که فبه المراد.همین لینکها کافی ست!!!
دوست خوبم زحمت کشیدند و مدرک غیرقابل انکاری را از دستبوسی مقام کاملا" معظم توسط خواهر مکرمه ای را با حفظ شئون اسلامی و رعایت محرمیت اسلامی پیدا کردند که من نیز آنرا اینجا تکرار میکنم.
http://i29.tinypic.com/33pg4r9.jpg این هم در تایید صدق گفتار آقای علی منصوری
و همچنین با تشکر از پیام 52 اجازه میخواهم طنز تلخ ایشان را بطور کامل اینجا بنویسم
میگویند برادری لر در اتوبوسی مسافر بود، و اتوبوس در شب مسیر را طی میکرد. ناگهان مسافر عزیز ما از جای برخواست و بطرف راننده اتوبوس رفت و گفت: برادر راننده، برای کی رانندگی میکنی؟ اینا که همه خوابند!!
حکایت ما هم همین طنز تلخ است، ما این داستانها را برای کی میگوییم؟ برادران ذوب شده همه خوابند، مگر اعترافی بالاتر از این داریم که میگویند ذوب شده اند، از ذوب شده چه توقع بیداری و تفکر!!
حاشا و کلا از این مشرکان!
sagaro جان.آدرس هایی که دادید جز مطلبی که در زیر آوردم بقیه بسته بود.
انس بن مالک می گوید: هنگامی که پیامبر(ص) از جنگ تبوک بر می گشت، «سعد انصاری» ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد.هنگامی که رسول خدا(ص) با او دست داد، دست های زبر و خشن مرد انصاری پیامبر(ص) را تحت تأثیر قرار داد، بنابراین از او پرسید: چرا دست های تو این قدر زبر و خشن است؟!
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آن زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می نمایم.
پیامبراکرم(ص) با محبتی خاص دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد.
اسدالغابه، ابن اثیر، ج 2، ص169.
روايتي از امام صادق(ع): "سر و دست كسي بوسيده نميشود مگر رسول خدا(ص) و يا كسي كه از او رسول گرامي اسلام اراده شود"( بحارالانوار، ج 73، ص 37.
هيچ گفتهاي حتي اگر بيربطترين گفتهها به نظر برسد قابل تفكيك از زمينههاي شكل گيري آن و يا حتي از پيشينهي تاريخي كلمات نيست. اگر اكنون بحث به نظر تا اين حد به بيراهه رفته است ريشهاي در سياستها و جهتگيريهاي دولت ما داشته است كه از اين به آن رسيدهايم. به نظر من اگر اين پيشزمينه را در بحث درستي يا نادرستي كمرنگتر نكنيم (البته به نظرم امكان ندارد هيچكدام از ما بتوانيم آن را حذف كنيم) امكان بررسي صحت يا نادرستي ادعاي هلوكاست نخواهد بود.
و كشورهاي مدرن به راحتي گذشتهي خود را نقد ميكنند چرا كه به راحتي ميتوانند خود را در زمان حال تعريف نمايند. به همين دليل است كه ايجاد تشكيك در هلوكاست و توجيه آن در جهت استفادههاي سياسي بعدي در كشورهاي غربي امري است برنتافتني و اين مسأله ميتواند سلامت اخلاقي جامعه را به مخاطره بياندازد.
هنگامي كه كودكي بيش نبودم و عاشق داستان. پدرم از روزنامه فروشي در تبريز صحبت ميكرد كه با شنيدن اين كه آلمان شكست خورده است دكهي روزنامهفروشيش را ول ميكرد و با حمله به مسخرهكنندگاني كه عموما بيكاران و كودكان بودند آنان را ميراند. در ذهن من اين فرد مردي رواني بود كه نميتوانست شكست هيتلر را در جنگ دوم قبول كند و هر لحظه منتظر خبرهاي ظفر از جبهههاي جنگ است. اين داستان بعدها در زمان نوجواني كه تازه به بحث و تفكر گرايش پيدا كرده بوديم اوايل دوران دبيرستان دوباره با ديدن اولين بچههايي كه به هيتلر، آلمان و نازيسم علاقه داشتند دوباره به ذهنم آمد و لقب تركي آن «روزنامه فروش تبريزي» را به آن بچهها داديم. اكنون پس از سالها در كتابناك دوباره همان حكايت به ذهن من آمد و به دنبالش اين پرسش كه به راستي دليل اين همه محبوبيت هيتلر و تفكر نازيسم در ايران چيست؟ (به طور مثال)
البته من خودم هيتلر رو خيلي دوست دارم ولي بعضي كاراشو نه
در همين بحث يا در ذيل كتابهاي ديگر.
نميدانم تحقيقي در اين زمينه شده است يا نه؟ ولي ميتوان زمينههاي اين علاقه را به اختصار برشمرد:
1- با ورود قابل توجه اولين دانشآموختگان ايراني از اروپا به ايران، ايشان تفكر اروپايي آن زمان را نيز با خود به ارمغان آوردند كه در ميان آنها يهودي، ترك و عربستيزي نيز وجود داشت و سيلي از اين تفكرات پهنهي روشنفكري ايراني را فرا گرفت. نمونههاي آن را به راحتي ميتوان از مطبعههاي آن دوران دنبال نمود ولي يكي از معروفترين آنها كتاب «وغوغ ساهاب» نويسندهي توانا «صادق هدايت» است كه يهوديان افرادي غير از ساير انسانها توصيف شدهاند.
2- با تشكيل دولت پهلوي و پروژهي «ملتسازي»، از يك سو رضاخان با تأكيد بر نژادآريايي ميكرد و همزمان جامعهي فلكزدهي آلمان مأمني براي خود در نازيسم ميجست. تأكيد بر نژاد آريايي و حفظ اصالت و بهداشت نژادي، جوامعي مانند ايران و آلمان را مسحور خود ميساخت و البته مقصران هم معلوم بودند. سربلندي و سرفرازيهاي قوم آريا هدف جنگ مقدس جهاني دوم شد و ايرانياني كه به سوت و كف منتظر شكست «استعمار پير» انگلستان و «كمونيست بيخدا» روسيه بودند كه مسبب تمامي بدبختيهاي ايراناند. آلمان شكست خورد ولي خاطرهاي در ذهن مردم ما گذاشت از رهبر و مردمي كه به نجات ما آمده بودند ولي باختند، همين شد كه پدران داستان انقلاب قوم آريا را بر عليه ناپاكان ناآريايي به فرزندان خود تعريف كردند و به انتظار ظهوري دوباره نشستند.
3- پس از انقلاب نيز دمي تبليغات ضد يهود فرو ننشست در ذهن كودكي كه از صبح تا شب به گوشش «يهود بد است» خواندهاند، علاوه بر استراتژي «دشمن دشمن من دوست من است» هيتلر بزرگمردي است كه به نجات جهان برخاسته بود. ميتوان دهها سايت و وبلاگ با عناويني مشابه «نئونازی های ایران» يافت و يا از طرف ديگر سايتهاي نيمهدولتي كه گاه در توجيه دروغ بودن هلوكاست گوي سبقت را در حمايت از هيتلر از «نئو نازيها» ميربايند.
4- توجه در روانشناسي اجتماعي ايران نكتهاي را مشخص ميكند و آن اين است كه ضعف در ساخت جامعهاي مدرن، جه از منظر تكنولوژيكي و چه فرهنگي باعث شده است ما به راحتي نتوانيم جايي براي خود در جهاني كه شتابان رو به جلو ميرود بيابيم و اين هويت امروزهي ما را به شدت آسيبپذير نموده است به طوري كه هميشه فراري و نگاهي رو به عقب داريم. ما هميشه از گذشتههاي باستان و درخشان سخن ميرانيم چرا كه جايي براي خود در حال و آينده نميشناسيم و به تبع آن ستايش و تجليل از امپراتوران و شاهان و ديكتاتورها ميكنيم كشورگشاييها را ميستاييم و در مقابل كشتارهايي كه توسط اين كشورگشاييها و مجريان آنها صورت پذيرفته به راحتي يك داستان تاريخي ميگذريم و اين چنين است كه هيتلر را ميستاييم و آرزوي زندگي در زير بيرق وي را در خيال خود ميپرورانيم.
دوست من سوروس عجالتا اینها را ملاحظه بفرمایید . بنده مشغول تهیه یک مطلب مفصل در اثبات "آنچه که واقعا هست " و رد آنچه "عده ای میپندارندکه هست" میباشم . یادم نرفته که وعده ی فردا را به شما دادم .
http://www.akbaralami.com/Images/PhotoGallery/377.JPG
http://www.farsnews.com/plarg.php?nn=M265035.jpg
عکس فوق ساعاتی بعد از سایت فارس نیوز حذف شد.
http://i29.tinypic.com/33pg4r9.jpg این هم در تایید صدق گفتار آقای علی منصوری
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان
دوست عزیز فرمایش شما صحیح است.بنده هم به همین مشکل برخوردم چون آن سایت ها به دلیل مطالب موجود قیلتر شده اند!!!!!
ولی اگر سرچ کنید احتمالا بتوانید چیزی پیدا کنید.اگر هم بروکسی دارید که فبه المراد.همین لینکها کافی ست!!!
و همچنین با تشکر از پیام 52 اجازه میخواهم طنز تلخ ایشان را بطور کامل اینجا بنویسم
میگویند برادری لر در اتوبوسی مسافر بود، و اتوبوس در شب مسیر را طی میکرد. ناگهان مسافر عزیز ما از جای برخواست و بطرف راننده اتوبوس رفت و گفت: برادر راننده، برای کی رانندگی میکنی؟ اینا که همه خوابند!!
حکایت ما هم همین طنز تلخ است، ما این داستانها را برای کی میگوییم؟ برادران ذوب شده همه خوابند، مگر اعترافی بالاتر از این داریم که میگویند ذوب شده اند، از ذوب شده چه توقع بیداری و تفکر!!
حاشا و کلا از این مشرکان!
انس بن مالک می گوید: هنگامی که پیامبر(ص) از جنگ تبوک بر می گشت، «سعد انصاری» ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد.هنگامی که رسول خدا(ص) با او دست داد، دست های زبر و خشن مرد انصاری پیامبر(ص) را تحت تأثیر قرار داد، بنابراین از او پرسید: چرا دست های تو این قدر زبر و خشن است؟!
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آن زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می نمایم.
پیامبراکرم(ص) با محبتی خاص دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد.
اسدالغابه، ابن اثیر، ج 2، ص169.
روايتي از امام صادق(ع): "سر و دست كسي بوسيده نميشود مگر رسول خدا(ص) و يا كسي كه از او رسول گرامي اسلام اراده شود"( بحارالانوار، ج 73، ص 37.
در همين بحث يا در ذيل كتابهاي ديگر.
نميدانم تحقيقي در اين زمينه شده است يا نه؟ ولي ميتوان زمينههاي اين علاقه را به اختصار برشمرد:
1- با ورود قابل توجه اولين دانشآموختگان ايراني از اروپا به ايران، ايشان تفكر اروپايي آن زمان را نيز با خود به ارمغان آوردند كه در ميان آنها يهودي، ترك و عربستيزي نيز وجود داشت و سيلي از اين تفكرات پهنهي روشنفكري ايراني را فرا گرفت. نمونههاي آن را به راحتي ميتوان از مطبعههاي آن دوران دنبال نمود ولي يكي از معروفترين آنها كتاب «وغوغ ساهاب» نويسندهي توانا «صادق هدايت» است كه يهوديان افرادي غير از ساير انسانها توصيف شدهاند.
2- با تشكيل دولت پهلوي و پروژهي «ملتسازي»، از يك سو رضاخان با تأكيد بر نژادآريايي ميكرد و همزمان جامعهي فلكزدهي آلمان مأمني براي خود در نازيسم ميجست. تأكيد بر نژاد آريايي و حفظ اصالت و بهداشت نژادي، جوامعي مانند ايران و آلمان را مسحور خود ميساخت و البته مقصران هم معلوم بودند. سربلندي و سرفرازيهاي قوم آريا هدف جنگ مقدس جهاني دوم شد و ايرانياني كه به سوت و كف منتظر شكست «استعمار پير» انگلستان و «كمونيست بيخدا» روسيه بودند كه مسبب تمامي بدبختيهاي ايراناند. آلمان شكست خورد ولي خاطرهاي در ذهن مردم ما گذاشت از رهبر و مردمي كه به نجات ما آمده بودند ولي باختند، همين شد كه پدران داستان انقلاب قوم آريا را بر عليه ناپاكان ناآريايي به فرزندان خود تعريف كردند و به انتظار ظهوري دوباره نشستند.
3- پس از انقلاب نيز دمي تبليغات ضد يهود فرو ننشست در ذهن كودكي كه از صبح تا شب به گوشش «يهود بد است» خواندهاند، علاوه بر استراتژي «دشمن دشمن من دوست من است» هيتلر بزرگمردي است كه به نجات جهان برخاسته بود. ميتوان دهها سايت و وبلاگ با عناويني مشابه «نئونازی های ایران» يافت و يا از طرف ديگر سايتهاي نيمهدولتي كه گاه در توجيه دروغ بودن هلوكاست گوي سبقت را در حمايت از هيتلر از «نئو نازيها» ميربايند.
4- توجه در روانشناسي اجتماعي ايران نكتهاي را مشخص ميكند و آن اين است كه ضعف در ساخت جامعهاي مدرن، جه از منظر تكنولوژيكي و چه فرهنگي باعث شده است ما به راحتي نتوانيم جايي براي خود در جهاني كه شتابان رو به جلو ميرود بيابيم و اين هويت امروزهي ما را به شدت آسيبپذير نموده است به طوري كه هميشه فراري و نگاهي رو به عقب داريم. ما هميشه از گذشتههاي باستان و درخشان سخن ميرانيم چرا كه جايي براي خود در حال و آينده نميشناسيم و به تبع آن ستايش و تجليل از امپراتوران و شاهان و ديكتاتورها ميكنيم كشورگشاييها را ميستاييم و در مقابل كشتارهايي كه توسط اين كشورگشاييها و مجريان آنها صورت پذيرفته به راحتي يك داستان تاريخي ميگذريم و اين چنين است كه هيتلر را ميستاييم و آرزوي زندگي در زير بيرق وي را در خيال خود ميپرورانيم.
دوستان برای دسترسی به لینک عکسی که از فارس نیوز حذف شده به اینجا مراجعه کنید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8551
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-58905
http://www.akbaralami.com/Images/PhotoGallery/377.JPG
http://www.farsnews.com/plarg.php?nn=M265035.jpg
عکس فوق ساعاتی بعد از سایت فارس نیوز حذف شد.
http://i29.tinypic.com/33pg4r9.jpg این هم در تایید صدق گفتار آقای علی منصوری