رسته‌ها
هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
63 پرسش و پاسخ درباره هولوکاست
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ali_irani
ali_irani
1388/07/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان

تعداد دیدگاه‌ها:
767
در زمینه جواز یا عدم جواز صیغه ، اگر صد سال هم به سخنان دو طرف شیعه و سنی توجه کنی به هیچ نتیجه قاطعی نمی رسید ولی از نقطه نظر عقلی و منطقی :
1- به نظر می رسد ازدواج موقت ،‌برای مردی که همسر دارد امر مذموم و ناپسندی باشد زیرا همسر او نیز می تواند استدلال کند : خوب ، من هم می توانم شوهر موقت داشته باشم !‌!‌!‌ (( ضمنان این کار بنیان خانواده را سست و زمینه را برای شهوت رانی فراهم می کند . . . ))(?)
2- ولی اگر مردی مجرد باشد و توان مالی ازدواج را نداشته باشد یا مرد همسر داری باشد که همسرش از عهده ارتباط زناشویی بر نیاید (‌به علت بیماری یا سردمزاجی یا کهولت سن و . . . ) شاید ازدواج موقت آنها (‌به دور از جنبه شهوت رانی و اینکه هر روز با یک نفر باشند ) تحت قاعده و قانونی مشکل نداشته باشد و چه بسا پس از مدتی با همان زن به عقد دائم هم برسند . . . . :x
[quote='agha sohrab']
اقای محترم ناصبی سلفی گرامی ! میگویمت داریم - خوبش را هم داریم - حکم و تجویز خداست[/quote]
بسم الله
بفرمایید بگویید در کجا خداوند چنین حکمی را تجویز فرموده.
نقل قول از Khwanirath
نکته دیگر هم عرض کنم. بنده تا آنجا که می دانم، ما در اسلام چیزی به نام صیغه نداریم که حالا بخواهد برای اهل کتاب چنین و چنان باشد. حداقل شما که تعداد پیروان یک اندیشه را نشان حقانیت آن اندیشه می دانید باید بدانید که تمامی مسلمانان اهل سنت، صیغه را همان زنا می دانند و این اختراعات صفوی، فقط در بین شیعیان خریدار دارد.

اقای محترم ناصبی سلفی گرامی ! میگویمت داریم - خوبش را هم داریم - حکم و تجویز خداست- با تحریم عمر !! حکم و مجوز خدا حرام و باطل نمیشه - که تمامی ناصبی های چون جنابعالی انرا همان زنا بدانند - ما هم در حق شما نواصب هم عرایضی به استناد قران و فقه داریم که بدانیمتان - مودب صحبت کن !- عقد موقت یک مجوز و راه چاره و ارایه طریق است! هان؟ صیغه عقد موقت را حرام و زنا میگویی - آنوقت لابد زنا و لواط که در برخی مراکز شماها شیوع دارد حلاله نه؟ -بزرگانت که شروحش در تواریخ و در صحاح سته - صحیح مسلم . موجود است ..... بدان عامل نبوده اند..؟؟ تو میدانی تاریخ را -در جوامع سنی و سلفی هم همین عقود هست با استثمار زن تحت عنوان عقد شرعی کامجویی و هوسرانی و سپس طلاق -!که مبغوض خداوند است - جه علی خواجه جه خواجه علی! در غرب و جوامع غیر مذهبی تحت عنوان گرل فرند و معشوقه وجود دارد - افاضه فضل نکن - من ایرانی شیعه رافضی منتطر طهور هستم - رفضت اصنامک و خلفاءک الظالمین الخونه ---
[quote='ctr2006']امیدوارم روزی برسد که متوجه شوید همین اسلام نیز خود از بدعت در دین های دیگر ایجاد شده است
امثال بهرام پور که می گویند در برابر ترجمه و متن صحیح قرآن مسئول هستم تعداد کمی نیستند و ترجمه شما در اقلیت است
تفکرات شما به این امر دامن می زند که اسلام دینی نه تنها برای دیانت بلکه برای اقتصاد و سیاست نیز است و تاریخ نشان داده این تفکر بسیار خطرناک است، مخصوصا برای امروز ایران که بخش مهمی از جامعه تفکر مذهبی ندارند،
شاید نتایج بررسی های شما از اسلام برداشتی بهتر از داعش و بهرام پور باشد ولی احتمالا با اعلامیه جهانی حقوق بشر صد در صد سازگاری ندارد و در دایره قدرت تفکری که اسلام را اعتدالی می داند توسط اسلام گراهای دیگر نابود می شود پیامدهای سخن امثال شریعتی ها چیزی جز مجاهدین خلق نبود.[/quote]
خب این مسئله دیگری ست. من از این سخنان برداشت می کنم که مشکل شما با "ذات اسلام" نیست. بلکه با قرائت های ارائه شده است.
چه دیدید؟ شاید شما روزی دانستید که ماوراء طبیعه وجود دارد (رویای صادقه مثالی از همین قشر است) و با تجزیه و تحلیل فنی و نظری به حقانیت اسلام پی بردید.
ما باز بر سر موضع قبلی هستیم. اگر بحثمان بر سر این است که چرا آقای بهرام پور چنین ترجمه ای ارائه داده، اصلا گفت و گویی نداریم. هر دو با سخن ایشان مخالفیم. اگر سخن ما این است که چرا قرآن چنین گفته، در این صورت چه کار به این داریم فلانی چه گفته است؟ باید دید که کدام برداشت به متن قرآن نزدیک تر است. اگر شما با زبان عربی قرآنی آشنایی ندارید، بنده دارم و عرض می کنم سخن آقای بهرام پور اشتباه است و در این زمینه هم تنها نیستم و مفسرانی آشنا به عربی، چنین برداشتی کرده اند. استدلال را هم که خدمت شما عرض کردم. شخصا این توضیح و تفسیر آیه را از آقای دکتر غروی دریافت کرده بودم. ملاک من این نیست که غروی چه گفت و بهرام پور چه گفت. معیار من این است که استدلال این دو کدام است و کدام استدلال صحیح تر است و با قرآن سازگارتر.
خیر، تفکر من این نیست که مدل اقتصاد اسلامی و یا سیاست اسلامی وجود دارد. اقتصاد و سیاست امری بسیار گسترده است و مجموعه ی 4 یا 5 حکم سیاسی و 2 یا 3 حکم اقتصادی، یک اقتصاد و یک سیاست را اسلامی نمی سازد.
ممکن است بخشی از جامعه تفکر مذهبی نداشته باشند. منکر این قضیه نیستم. ولی در این صورت چه باید کرد؟ به نظرم منطقی ترین راهکار، همان است که در غرب اجرا می شود. با اینکه 5 درصد جمعیت آلمان مسلمان هستند، از قوانین اکثریت سکولار تبعیت می کنند و فی المثل در ازای کشته شدن نزدیکانشان، مجاز به قصاص قاتل نیستند. اقلیتی هستند که تابع اکثریت هستند. همین امر در ایران هم می تواند اجرا شود. اقلیت کافر از قوانین اکثریت مسلمان پیروی می کنند.
صد البته قرآن با اعلامیه جهانی حقوق بشر، سازگاری کامل ندارد. به نظر من نیازی هم نیست که سازگاری داشته باشد. ممکن است این اعلامیه برای شما معیار باشد و ممکن هم هست که برای عده ای نباشد. که گفته همه باید از این متن پیروی کنند؟
بزرگوار چند نکته را باید یادآوری کنم
اول جای بسی خرسندی دارد که شما می دانید فرقه رافضی صفوی یک بدعت در اصل اسلام بود امیدوارم روزی برسد که متوجه شوید همین اسلام نیز خود از بدعت در دین های دیگر ایجاد شده است و کلام قرآن را نه با نام وحی ملزم بلکه در پژوهش های علوم انسانی و علمی تجزیه و تحلیل کنید و از ماورالطبیعه دوری کنید.
پیشتر دو ایراد به مطالب شما عنوان کردم اول اینکه تنها شما نیستید مدعی ترجمه صحیح قرآن هستید بسیاری حتی مسلط به زبان عربی هستند که ترجمه و برداشت شما را ندارند من که به زبان عربی تسلط ندارم پس عاقلانه است به ترجمه اکثریت تکه کنم امثال بهرام پور که می گویند در برابر ترجمه و متن صحیح قرآن مسئول هستم تعداد کمی نیستند و ترجمه شما در اقلیت است، که این حس را به من می دهد برخی ترجمه های شما درواقع نظرات و آرزوها و فانتزی های شماست.
دوم مشکل مهم تر اصل مساله اسلام بنیادی است تفکرات شما به این امر دامن می زند که اسلام دینی نه تنها برای دیانت بلکه برای اقتصاد، سیاست و قضاوت نیز است و تاریخ نشان داده این تفکر بسیار خطرناک است، مخصوصا برای امروز ایران که بخش مهمی از جامعه تفکر مذهبی ندارند، شاید نتایج بررسی های شما از اسلام برداشتی بهتر از داعش و بهرام پور باشد ولی احتمالا با اعلامیه جهانی حقوق بشر صد در صد سازگاری ندارد و در دایره قدرت تفکری که اسلام را اعتدالی می داند توسط اسلام گراهای دیگر نابود می شود پیامدهای سخن امثال شریعتی ها چیزی جز مجاهدین خلق نبود.

اما در مورد برداشت آقای بهرام پور، عرض می کنم که آیه 33 سوره مبارکه مائده، فعل امر ندارد. هر جا حکمی باشد، فعل امر دخیل می گردد.
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
سزاى کسانى که با خدا و پیامبر او مى ‏جنگند و در زمین به فساد مى ‏کوشند جز این نیست که به سختی کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت‏ یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
در دو آیه در قرآن کریم -124 الاعراف و 71 طه- فرعون به ساحرانی که به موسی علیه السلام ایمان آوردند چنین تعذیبی می نماید.
لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ
دستها و پاهایتان را یکى از چپ و یکى از راست ‏خواهم برید سپس همه شما را به دار خواهم آویخت-الاعراف 124
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَیُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
گفت آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید قطعا او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است پس بی‏شک دستهاى شما و پاهایتان را یکى از راست و یکى از چپ قطع مى ‏کنم و شما را بر تنه ‏هاى درخت‏ خرما به دار مى ‏آویزم تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت‏ تر و پایدارتر است
فلذا این رفتار، رفتاری فرعونی است. جان کلام آیه این است که سزای این افراد شرور این است که به دست امثال فرعون دچار گردند.
البته امیدوارم باز با این مسئله روبرو نشوم که چون حسنعلی جعفر چنان برداشت کرده، پس علی رغم عدم وجود فعل امر در آیه حرف او را می پذیرید. مشکل دقیقا همینجاست. آقای بهرام پور می گوید "باید زجرکش بشود " در صورتی که واژه "بشود" در آیه نیست و صدالبته الله تعالی از بکار بردن فعل امر ناتوان نبود. اگر حکمی بیان فرموده بود، حتماً فعل امر بکار می برد.
در مورد کشتار غیرنظامیان اسرائیلی، دو بحث مطرح است. یا کودکان هستند یا بزرگسالان. کشتار کودکان صد البته محکوم است. بزرگسالان ولی اشغالگر خاک فلسطین هستند. طبعا خود را برای آسیب دیدن مهیا ساخته اند که به اشغال سرزمین دیگران مبادرت کرده اند. معنایی ندارد کسی خانه دیگری را اشغال کند، ولی انتظار آسیب دیدن نداشته باشد. هزار البته راه حل بدون خشونت ارجحیت دارد و باید تا می توان سعی در پرهیز از آسیب زدن به اشغالگران غیرنظامی داشت. در هر حال با توجه به واجب بودن کشتن اشغالگران نظامی، کشتن اشغالگران غیرنظامی بزرگسال کراهیت شدید دارد.
در پایان اجازه دهید به عنوان کسی که تا 20 سالگی نه دین گریز، که دین ستیز بوده ام نکته ای را خدمت حضرتعالی عرض کنم. مسئله نه اسلام، نه فعل پیروان اسلام، که عدم آشنایی برخی از دوستان با متن صریح و واضح کلام الله است.
رستگار باشید
[quote='ctr2006']
بله بزرگوار به نظر من نوع جهان بینی اسلام است که باعث تنش و کشتار می شود این دین پتانسیل زیادی برای کشتار می دهد[/quote]
به نظر بنده شما از دایره ی انصاف خارج شده اید.
حکایت پیغمبر دروغینی است که پس از پشیمانی، اعتراف نمود که دروغ گفته است و در پاسخ، پیروان او گفتند که: تو اگر می خواهی به خود کافر شوی، ما از مذهب تو دست بر نمی داریم.
بزرگوار، متن قرآن واضح است. شما در جمله نخست فرمودید که "نوع جهان بینی اسلام است که باعث تنش و کشتار می شود" و مرا امیدوار ساختید که با نقد اسلام مواجه می شوم. در عوض به نقد دینداران و قرائت های دینی پرداختید. چرا مشرکان نجس اند؟ چون آقایان بهجت و مکارم و خمینی و خامنه ای گفته اند. استدلالش کجاست؟ هیچ جا!
شما که تا هفده سالگی مذهبی بوده اید، نیک می دانید در جایی که آب هست، تیمم باطل است. وقتی قرآن هست، نظر تقی و نقی چه اهمیتی دارد؟ به آیه 5 المائده نگاه کنیم:
الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ
امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب به آنان داده شده

متن خیلی واضح اینجا قرار دارد. یک محقق که مقلد نمی شود. چون فلانی گفت -علی رغم متن- پس حرف او درست است! مگر می شود خداوند فرموده باشد با کسی ازدواج کنید که نجس است؟
از کی تا به حال ملاک درستی یک عقیده، تعداد باورمندان آن عقیده بوده است؟ چون فلان برداشت از اسلام عمومیت ندارد پس برداشت ناصحیحی است؟ از آناتول فرانس جمله ای خوانده ام: "حتی اگر پنجاه‌ میلیون نفر هم به یک چیز احمقانه اعتقاد داشته باشند، آن چیز همچنان احمقانه است".
قصدم این نیست که بگویم برداشت عموم ایشان احمقانه است. منظور این است که سخن درست را با تعداد باورمندان آن سخن نمی سنجند. وقتی نقد شما به اسلام است -و نه پیروان آن- استناد به پیروان آن بی مبناست. درستی یک قرائت دینی، با انطباق بیشتر آن قرائت با متن دینی برداشت می شود نه تعداد پیروان. این رویکرد محققانه ای نیست.
اصلا ما به جهت همین تردیدهای تاریخی است که به جای روایت و حدیث، به قرآن مراجعه می کنیم. به عنوان مثال بارها در کتب مختلف در مورد اختلاف 15 ساله رسول الله با همسر نخست ایشان خوانده ایم. دوبله اش این می شود که بانو خدیجه در 50 سالگی و یا 60 سالگی حضرت فاطمه را بدنیا آورده است.
وقتی متن قرآن می گوید اسیر را یا با منت و یا با فدیه باید رها ساخت، استناد شما به روایت اختلافی چه معنا دارد؟ اگر هم یک روایت را پذیرفته اید، آن را نمی توانید به عنوان فکت تاریخی مطرح کنید. ضمن اینکه پذیرفتن آن هم دلیل می خواهد. چرا این روایت آری و چرا آن روایت نه؟
اصلا اصطلاح "اسلام گرای معتدل" اصطلاح اشتباهی است. اسلام گرایی، خود همان اعتدال گرایی است. الصاق پسوند "معتدل" بر "اسلام گرا" حشو زائد است.
نکته دیگر هم عرض کنم. بنده تا آنجا که می دانم، ما در اسلام چیزی به نام صیغه نداریم که حالا بخواهد برای اهل کتاب چنین و چنان باشد. حداقل شما که تعداد پیروان یک اندیشه را نشان حقانیت آن اندیشه می دانید باید بدانید که تمامی مسلمانان اهل سنت، صیغه را همان زنا می دانند و این اختراعات صفوی، فقط در بین شیعیان خریدار دارد.
مختاری ارجمند
بسیار شبیه به دیدگاه شما در مورد مسلمین سال ها پیش در همین سایت نظری درج کردم می دانم مسلمین به دلیل تعصب مذهبی جبهه خواهند گرفت و مقاومت خواهند کرد حتی می دانم مشکل اصلی مذهب نیست بلکه حکومت مذهبی است چنانچه در دموکرات ترین کشورها نیز اشخاص مذهبی وجود دارند
اما چند نکته اینجا دنیای مجازی است و اکثریت اشخاص این سایت افراد فرهیخته ای هستند
بارها دیده شده اشخاص مذهبی به خود اجازه می دهند بقیه نظرات و سلایق را تحقیر و سرکوب کنند و با نگاه جرم انگاری شده واکنش دهند و در کمال وقاحت بگویند اینجا یک کشور اسلامی است
تلاش من بر این است که این قشر جامعه با این حقیقت رو به رو شوند که امروزه بخش قابل توجه ای از ایرانیان مذهبی نیستند و علاقه ای به قوانین مذهبی ندارند.
یاد و خاطره مادر شما گرامی باد ولی نسل ایشان این قشر در ایران رو به پایان است برخلاف پیشین به باور من باید خود سانسوری را کنار گذاشت تا حقمان ذایل نشود چهل سال است با حکومت دینی مدارا می کنیم و نتیجه ای حاصل نشده است اینکه بگویم دهانمان را ببندیم تا به آنان بر نخورد روش موثری نیست، هرچند با شما موافقم که در مباحثه باید احترام و ادب را همواره حفظ کرد.
وقتش است که احساسات و سبک زندگی و انتظارمان از حاکمیت را انکار و سرکوب نکنیم
در مورد هلوکاست چند نکته را عرض کنم
شاید اگر بعد از نسل کشی ارامنه جهان واکنش مناسبی داده بود بشریت شاهد یک نسل کشی دیگر نبود امروزه هلوکاست به عنوان آخرین نسل کشی بشریت با قتل حدود شش میلیون انسان که حتی به مقابله نظامی با هیتلر نپرداخته بودند فقط به دلیل نژادشان امروز نمادی برای هر کشور نژادپرستی که آن واقعه را تکرار نکند
در حین جنگ حتی بسیاری از متفقین با دولت هیتلر در سرکوب سازمان یافته یهودیان همکاری کردند برخلاف رایج در همه کشورهای غربی انکار هلوکاست جرم نیست و در در کشورهای اتریش، بلژیک، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، اسرائیل، لیتوانی، لهستان، رومانی، اسلواکی و سوئیس انکارکنندگان هولوکاست جرم است ( که مجازات اعدام و حبس ابد و ... ندارد) و در بقیه کشورها در افکار عمومی عملی قبیح است ( همان طور که حمایت از صدام و اعمالش یا انکار حملات شیمیایی وی در ایران و کردستان عملی قبیح است)در این کشورها جرم است زیرا یا این کشورها جمعیت انسانی زیادی را از دست داده اند یا در هلوکاست مشارکت زیادی داشته اند
در کمال تعجب گروهی پیدا می شود که چون امکان گفتن جمله "کاش هیتلر تمام یهودیان را می کشت" را در کشورهای غربیی ندارند این کشورها را به عدم آزادی بیان متهم می کنند
مدارک بسیاری زیادی از هولوکاست موجود است و هیچ انکار کننده هولوکاستی من به شخصه ندیدم که یهودستیز نباشد
در باره‌ی هولوکاست یا همه‌سوزی نظر قطعی ندارم و علت ورودم به این مبحث درباره‌ی کتاب فوق صرفا انتقادم نسبت به ممنوع بودن تحقیق در آن بوده است. اگر احتمال وقوع این حادثه‌ی وحشتناک حتی یک در میلیارد هم باشد من به عنوان کسی که ادعای بشر دوستی دارد نمی‌توانم آن را با قاطعیت انکار کنم و اگر هم کسی علت این انکار نکردن را از من بپرسد می‌گویم از جنایت کارانی مثل هیتلر، گوبلز و اطرافیان‌شان با چنان افکار پلیدِ نژادپرستانه‌یی ارتکاب هیچ جنایت مخوفی از آن دست بعید نبود. بحث بر سر کشتن یک نفر دو نفر نیست که آدم به خاطر انتقاد از این یا آن کشور انکار کند. بحث بر سر کشتن هزاران نفر است. پس بهتر است بگویم نظری ندارم و نظر دادن را به استادان و پژوهشگران بی‌طرف تاریخ می‌سپارم.
جناب ctr2006 گرامی لطفا قبل از ادامه‌ی بحث‌های احتمالی بعدی، فقط اجازه بدهید در اینجا به شما توصیه کنم با هر اعتقادی که دارید در صحبت‌هایتان به هیچ دین و مذهبی نتازید! این تهدید یا توصیه‌ی مذهبی یا اخلاقی نیست. این را به عنوان خیرخواهی برای شما و دست کم ثمربخش‌تر بودن بحث‌تان عرض می‌کنم. چون هیچ فایده‌یی برای پیشبرد بحث‌تان نخواهد داشت، به عکس، حتی بی‌طرفان بحث را هم به گشودنِ جبهه‌های جدیدی علیه شما تشویق خواهد کرد یا از شما روگردان خواهد ساخت. به اعتقادات دینی و مذهبی توده‌های صدها میلیونی یا حتی میلیاردی نمی‌توان تاخت و اگر هم بتازید نه تنها به شکاری دست نخواهید یافت محتمل است که خود نیز شکار شوید! خاطره‌یی دارم از مادر مهربان و گرامی‌ام چند ساعت قبل از وفات او در سال پیش، که در آن فشار بیماری حتی مرا هم نمی‌شناخت. هر چه او را صدا می‌زدم پاسخ نمی‌داد. در گوش‌اش آهسته گفتم مامان حضرت علی را می‌شناسی. ناگهان چشم گشود و با صدایی شمرده بلند گفت:" یا علی جان کمکم کن"! به هرحال باور کنید مردم جهان را نمی‌توان از این اعتقادات دور کرد! پس بهتر است در هر بحثی اگر نمی توان اسباب وحدت را فراهم آورد دست کم از مقایسه و در گیر کردن ادیان پرهیز کرد. برای شما نوشتم ولی خطابم به همه‌ی آنانی است که بیهوده به دین و مذهب دیگران می‌تازند.
هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک