رسته‌ها
هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
63 پرسش و پاسخ درباره هولوکاست
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ali_irani
ali_irani
1388/07/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان

تعداد دیدگاه‌ها:
767
Jeremiah عزیز؛
منظور بنده از کاربران کتابخوان و باسواد اما آمریکاستیز، کمونیست ها و بعضی چپ های غیر کمونیست حاضر در کتابناک بود نه این فردی که اینجا طرف گفت و گوی شماست. البته جالب این است که همین آقا که اینجا بخش مهمی از مردم را عوام کالانعام خطاب می کند همانی است که زیر همین کتاب برای توهین به تماشاگران فوتبال یقه پاره می کرد (هر چند توهینی هم در کار نبود و بحث عدم بی تفاوتی به حقوق بانوان بود). بعدش هم برای کاربران موعظه ادب و تربیت می خواند. اینجا این واعظ زاهد برای بار صدم نشان داد منظورش از ادب و تربیت چیست.
در مورد سطح منطق و استدلال ایشان هم کافی است نگاهی بکنید به این کامنت اخیرش که چطور آیه در مورد عدم مستی حین نماز را ربط داده به جایز بودن تغییر فرم نماز! آسمان را به زمین و شقایق را به گودرز ربط داده. سطح فکر و استدلال این فرد همین است. چه انتظاری می توان داشت؟ گذشته از این، ویژگی های اخلاقی دیگری هم دارد که خودتان مستحضر هستید. دوستانه توصیه میکنم وقت و اعصاب خودتان را هدر ندهید.
موفق باشید.
[quote='ettttttt']جناب Khwanirath و جناب Jeremiah
من یکی از کسانی هستم که واقعا عاشق یادگیری زبان‌های باستانی ایران هستم و به‌دلایلی از این موهبت محروم هستم و اطلاعات زبانی شما، در حد فهم من، قابل ستایش است. وقتی می‌بینم شما با این دانش این‌گونه وقت خود را تلف می‌کنید، ناپالوده و به کنایه سخن می‌گویید و ما را نگران می‌کنید که اگر در شرایط صلح، دو مرد اهل دانش این‌گونه با یکدیگر سخن می‌گویند پس در زمان نابه‌سامانی، آدم‌های معمولی قرارست چگونه با یکدیگر رفتار کنند واقعا حیران و غم‌زده می‌شوم. به‌جدّ، از هر دوی شما خواهش می‌کنم به «گفتار نیک» سخن بگویید.
امیدوارم جسارت مرا ببخشید![/quote]
فروتنانه عرض می کنم که نمی توانم وصف کنم بابت اینکه در کنار علامه ی دهر، اهل دانش خوانده شدم تا چه اندازه احساس توهین می کنم. این البته ایراد از بنده بود که تا به الان تلاش داشتم که چشم پوشانه از نظرات 3،4 نفری که خواندن نظراتشان را اتلاف وقت می دانستم عبور کنم. اینکه اهل علم چه می گویند یک مسئله است، اینکه عوام کالانعام از نظرات پیشرو کشاورز و بنا و کارگر در تحلیل مسائل استفاده کنند مسئله ای دیگر.
زاین سپس مایل هستم به جای سر پریدن از نظرات فخیم این نخبه کتابناکی، نظراتشان را مجدانه پیگیری کنم تا نه تنها از عصاره فضایل ایشان بهره مند گردم، بلکه از فرصتی کوچک برای نشاندن لبخند بر گوشه لب هایم نیز استفاده نمایم.
نمونه ای از تفسیر دانشمند مقیم کتابناک:
"در آن آیه قرآن را برای نشانه بودن بسند دانسته شده است"
نمی دانم نخبه ی کتابناکی چرا با این حجم از توانایی برای تفسیر قرآن، در این زمینه طبع آزمایی نمی کنند. در نهایت هم با دانش محفلی و اینترنتی خود نظر می دهند که کسانی که قرآن را با استناد به آیه 51 عنکبوت کافی می دانند، چیز جدیدی اختراع کرده اند. شوربختانه حضرت علامه نه تنها تفسیر نمی داند، نه تنها زبان عربی نمی داند، بلکه جریان های اسلامی را هم نمی شناسد. لابد وقتی هم در آیه 23 اسراء خداوند به پیامبر خویش دستور می دهد که به پدر و مادر خود "اف" نگوید، باید برداشت کنیم که پس فحش چارواداری می توان نثار ایشان کرد و فقط "اف" نباید گفت. ابن حزم اندلسی مجدداً زنده شد. حتی نمی داند تخصیص چیست و کجا بکار می رود.
گویا تصور کرده اند همه ی مسلمان ها بایستی به یک شکل و به یک زبان نماز بخوانند. البته که چنین نیست. آن فرد مسلمان پرتغالی زبان یا اسپانیولی زبان که زبان عربی بلد نیست، چرا باید چیزی بگوید که نمی فهمد؟ اما چرا باید نماز را به زبانی خواند که آن را می فهمیم؟ بدلیل آیه 43 نساء:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید، به نماز نزدیک نشوید در حالی که مست هستید تا زمانی که بدانید چه می گویید.
مطابق این آیه، چرا نباید در حال مستی نماز خواند؟ چون فرد نمی داند چه می گوید. حال اگر کسی مست نباشد ولی بدلیل تفاوت زبانی نداند چه می گوید، به این نماز باید نزدیک شود؟ البته که نه! پس باید به زبانی نماز بخواند که آن را می فهمد. حال وقتی زبان نماز را می توان تغییر داد، چرا فرم آن را نتوان تغییر داد؟ کجا خداوند فرموده که همه به یک شکل و یک زبان نماز بخوانند؟
تفسیر دیگر مفسر بزرگ هم خالی از طنز نیست. آیه بطور واضح می گوید اگر مسلمین در زمینه ای با اولیای امر نزاع کرده اند به خدا و رسول مراجعه کنند. علامه می فرمایند منظور از رسول، سنت است. از کجای آیه؟ از هیچ کجا! با اینکه به وضوح آیات قرآن می گوید وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ .
این نکته تفسیری را هم باید عرض کنم که در زبان عربی وقتی قبل از "الا" ادات نفی بیاید (که در اینجا "ما" آمده است)، آن را تبدیل به "الای حصر" می کند. یعنی تنها و تنها و تنها وظیفه پیامبر، ابلاغ مبین قرآن است. البته در محضر علامه درس پس می دهیم.
باز هم حضرت علامه، ما را به ترجمه ها سوق می دهند. نمی دانم ایشان با این همه کمالات و فضل و دانش و ادعای زبان عربی شناسی (که البته مرغ پخته را نیز به خنده می اندازد) چرا خود از درک یک آیه ساده در قرآن عاجزند؟ منظور مردان و زنان و کودکان مستضعف هستند! آن کلمه "مِن" در "من الرجال" را نمی تواند درک کند که افاده ی بعض است، بعد عطش اظهار فضلش هم زیاد است. خوب می شد معنی کودک غیر مستضعف را برایمان بیان بفرمایند تا قطره ای از اقیانوس معرفتی ایشان بهره مند گردیم.
و در نهایت هم که قافیه برایشان تنگ آمده، شاعرانه گریزی به صحرای کربلا می زند و آیه ای غیر مرتبط را مطرح می کند. در واکنش به این رندی شاعرانه، بنده هم البته عاجزانه از دانشمند مقیم کتابناک خواهشمندم از این شاخه به آن شاخه نپرند که کار آدمیزاد نیست.
حقیقتا تالم و اندوه بزرگی است که شوهر ارمیا سخنم را باور نمی کند. تنها کاری که می توانم انجام دهم این است که به شتر ابوسفیان حواله کنم. این نکته هم قابل عرض است که بنده اصلا نظر آن فردی که سخنش قرار داده شده را در ذیل هیچ کتابی نمی خوانم.
جناب Khwanirath و جناب Jeremiah
من یکی از کسانی هستم که واقعا عاشق یادگیری زبان‌های باستانی ایران هستم و به‌دلایلی از این موهبت محروم هستم و اطلاعات زبانی شما، در حد فهم من، قابل ستایش است. وقتی می‌بینم شما با این دانش این‌گونه وقت خود را تلف می‌کنید، ناپالوده و به کنایه سخن می‌گویید و ما را نگران می‌کنید که اگر در شرایط صلح، دو مرد اهل دانش این‌گونه با یکدیگر سخن می‌گویند پس در زمان نابه‌سامانی، آدم‌های معمولی قرارست چگونه با یکدیگر رفتار کنند واقعا حیران و غم‌زده می‌شوم. به‌جدّ، از هر دوی شما خواهش می‌کنم به «گفتار نیک» سخن بگویید.
امیدوارم جسارت مرا ببخشید!
[quote='Khwanirath']این جمله ی "مجبور هستیم به شان نزول هم برویم" در صورتی دارد ادا می شود که خود متن قرآن بصورت کاملا صریح و واضح خود را کافی می داند. در آیه 51 سوره مبارکه عنکبوت:
أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
آیا برای ایشان کافی نیست که کتاب را بر تو نازل کردیم که آیاتش بر ایشان تلاوت می شود. براستی در آن رحمت و ذکری برای کسانی است که ایمان می آورند.
مشاهده می شود که قرآن خود را کافی می داند. این کاسه داغ تر از آش شدن چه معنایی دارد؟ وقتی خودِ کتاب خود را کافی معرفی می کند، عده ای بگویند که نخیر، کافی نیستی و ما مجبور هستیم به سراغ شان نزول برویم!
و سوالی درست و مناسب: "جایی که قاتلوا فی سبیل الله گوید با زنان هم هست؟"
جواب این هست که نیست. قاعده ی تغلیب در صورتی اعمال نمی گردد که در خود آیه یا در آیات دیگر ذکر کند که منظور فقط مردان هستند نه زنان. در آیه 75 سوره شریفه نساء این استثنا ذکر می شود:
وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ
و شما را چه شده که در راه خدا و مردان مستضعف و زنان و کودکان نمی جنگید؟
در این آیه سه دسته هستند که از جنگیدن مستثنا شده اند و در کنار خداوند، در راه ایشان باید جنگید، نه اینکه خود بجنگند:
1-مردان مستضعف
2-زنان
3-کودکان[/quote]گویا برخی مانند حروفیه در قرآن چیزهای نویی می‌بینند! آن آیه ۵۱ عکنبوت دنباله آیه ۵۰ یا پیشین خودش است:
و گفتند: «چرا بر او از جانب پروردگارش نشانه‌هایى [معجزه‌آسا] نازل نشده است؟» بگو: «آن نشانه‌ها پیش خداست، و من تنها هشداردهنده‌اى آشکارم.»
در آن آیه قرآن را برای نشانه بودن بسند دانسته شده است، (چرا آن را نفرستادید؟) ارنه در قرآن شیوه وضوء تا اندازه‌ای آمده است با این روی شیوه برپا داشتن چیزی که وضوء را برای آن گیرند، ستون دینش، همانا نماز نیامده است. خود قرآن هم گوید:
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هر گاه در امرى [دینى] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیک‏فرجام‌تر است. (نساء، ۵۹)
استاد گویا خودش ترگمانی کرده است! در آن آیه گفته شده است "مستضعفان از مردان، زنان‌و کودکان" نه تنها《مردان مستضعف》( اگر سخن مرا پذیرا نیستید، می‌توانید به ترگمانی‌های گوناگون روید تا ببینید من درست گویم یا شما)، خوب است ایشان خودش را استاد زبان تازی داند. زنان نامستضغف بایست بجنگند؟ در آن آیه سخن از زن‌و کودکان بود، در آیه‌ای مانند ۲۹ توبه مگر هست؟
[quote='Khwanirath']ذیل کتاب پایان عصر آمریکا و نظر فرد مورد نظر را هم الان ملاحظه کردم.
عین کلام فرد مورد نظر: "اون کاربران کتاب‌خوان و باسواد همونهایی اند که در درون هم فکر این آقا "الموز" هستن فقط همونطور که عرض کردم ماسک و اسم کاربری خودشون رو "اسم جغرافیایی اوستایی" گذاشتن"
نمی دانم بایستی بابت اینکه "با سواد" خوانده شدم به قول اسطوره ادب و تربیت "پاچه" بگیرم یا بابت "کتاب خوان" خوانده شدن.[/quote]تو گفتی‌و منم باور کردم. آفرین! کوچولو ذوق کرده بهش کتابخوان گفتند، حضرت نوچه آن را در پاسخ این سخن بود:
[quote='E R S']قبلاً هم این کینه و آمریکاستیزی را از برخی کاربران کتاب‌خوان و باسواد سایت دیده بودیم.[/quote]خوب است خودش این را جدا کرده بود. همچنین سخنان دیگری هم زده بودو در آنجا نا سر راست ساندیسخور خوانده شده بودید (حتی در همان بخش که فرستادید). گویا حضرت آقا حتی در کوچک‌ترین چیزهای روزانه، خو بر آن دارد که در آن دست بردو چیزهایی که دوست دارد جدا کند.
ذیل کتاب پایان عصر آمریکا و نظر فرد مورد نظر را هم الان ملاحظه کردم.
عین کلام فرد مورد نظر: "اون کاربران کتاب‌خوان و باسواد همونهایی اند که در درون هم فکر این آقا "الموز" هستن فقط همونطور که عرض کردم ماسک و اسم کاربری خودشون رو "اسم جغرافیایی اوستایی" گذاشتن"
نمی دانم بایستی بابت اینکه "با سواد" خوانده شدم به قول اسطوره ادب و تربیت "پاچه" بگیرم یا بابت "کتاب خوان" خوانده شدن.
این جمله ی "مجبور هستیم به شان نزول هم برویم" در صورتی دارد ادا می شود که خود متن قرآن بصورت کاملا صریح و واضح خود را کافی می داند. در آیه 51 سوره مبارکه عنکبوت:
أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
آیا برای ایشان کافی نیست که کتاب را بر تو نازل کردیم که آیاتش بر ایشان تلاوت می شود. براستی در آن رحمت و ذکری برای کسانی است که ایمان می آورند.
مشاهده می شود که قرآن خود را کافی می داند. این کاسه داغ تر از آش شدن چه معنایی دارد؟ وقتی خودِ کتاب خود را کافی معرفی می کند، عده ای بگویند که نخیر، کافی نیستی و ما مجبور هستیم به سراغ شان نزول برویم!
و سوالی درست و مناسب: "جایی که قاتلوا فی سبیل الله گوید با زنان هم هست؟"
جواب این هست که نیست. قاعده ی تغلیب در صورتی اعمال نمی گردد که در خود آیه یا در آیات دیگر ذکر کند که منظور فقط مردان هستند نه زنان. در آیه 75 سوره شریفه نساء این استثنا ذکر می شود:
وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ
و شما را چه شده که در راه خدا و مردان مستضعف و زنان و کودکان نمی جنگید؟
در این آیه سه دسته هستند که از جنگیدن مستثنا شده اند و در کنار خداوند، در راه ایشان باید جنگید، نه اینکه خود بجنگند:
1-مردان مستضعف
2-زنان
3-کودکان
زبان عربی برای جنسیت زده بودنش ابهام در بسیاری از جایها دارد و پس مجبور هستیم به شان نزول هم برویم، جایی که قاتلوا فی سبیل الله گوید با زنان هم هست؟ جز آن که بایستی اینجا خارج از زبان عربی رویم؟ این بحث برای بالای یک ماه پیش است، ثابت بن رفاعه را برای همین ثابت بن رافعه گفتم. ما وارون برخی آیت الله ویکی پدیا نیستم. خوشحالیم در این یک و ماه نیم آغاز به خواندن زبان عربی کردید و سپس پاسخ دادید، جلوتر بروید با مدرسه تفاوت های بیشتری گیر آورید :)) شما اگر آن تفسیر قبول دارید چرا باور دارید سن ازدواج در آن آیه آشکار است‌و نه سال نیست؟ راستی صفحه آن کتاب را هم بدهید. یزی را که قبول دارید بفرستید. هر چند من می دانم از کجا به تو زور آمده است که اینجا پاچه اش را گیری، سخن نوچه عزرائیل در زیر کتاب پایان عصر آمریکا به تو زور آورد ساندیسخور:D؟ از دیدگاه بنده با کسی کور است و شان نزول را نمی بیند یا از جایی منبع آورد که سخن وارون آن را زند نباید بحث کرد، جدای آن که نخست درباره عربی سخن گوید و سپس رود یاد گیرد
حضرت عشق گویا با زبان عربی کار ندارند؛ با نظر تقی و نقی کار دارند. مهم نیست که زبان عربی چه می گوید. مهم این است که فلانی گفته بلغوا یعنی مرد شدن!
مثل اینکه اخیرا شیعه مرحوم طباطبایی هم به جمع فِرَق اضافه شده است. تغلیب حاکم نیست چون مرحوم طباطبایی نگفته. استاد گویا خودشان عربی نمی دانند به هر دستاویزی متوسل می شوند تا برداشت ناصحیح خود را توجیه نمایند.
اگر معیار و ملاک این است که تفسیری به این مسئله اشاره کند (که نیست)؛ از متن تفسیر "بیان معانی در کلام ربانی" مصطفی حسینی طباطبایی در ذیل آیه ۶ نساء عینا می نویسم:
"استقلال مالی یتیم دو شرط دارد؛ ۱-رسیدن به بلوغ جنسی و ۲-دستیابی به رشد عقلی. هیچ سن معینی نیز ذکر نشده و بنابر این دختر یا پسر در هر سنی که به دو ضابطه ی (بلوغ و رشد عقلی) فوق رسیدند به لحاظ شرعی بالغ شمرده می شوند و سنین ۹ و ۱۵ سال که به عنوان سن بلوغ دختر و پسر ذکر شده؛ ماخذ قرآنی ندارد."
آن یکی هم ثابت بن رافعه نیست و ثابت بن رفاعه است. با تعجیل؛ زیر و رو کردن اینترنت موجب خطا می شود.
ثابت بن رفاعه
خیلی بی معناست با کسی که زبان عربی نمی داند گفتگویی پیرامون لغت عربی داشته باشم. زبان عربی از آنچه در راهنمایی و دبیرستان خوانده اند گسترده تر است.
حضرت زمخشری، در اینجا تغلیب پیش نیاید، آیه در شان ثابت بن رافعه که پسر است آمده است، همچنین در تفسیر طباطبایی واژه "مرد شدن" را به کار رفته است، (بنده هم از همین روی آن را تغلیب ندانستم) حال تو خودت را از طباطبایی علامه تر دانی چیز شگفتی نباید باشد، این هم از زبان کامل! زیر کتاب هولوکاست سخن از صیغه و راهنمایی و رانندگی راه انداختی، اکنون هم بیا درباره زبان عربی سخن بران :))
هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک