رسته‌ها
هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
63 پرسش و پاسخ درباره هولوکاست
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ali_irani
ali_irani
1388/07/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان

تعداد دیدگاه‌ها:
767
چه دیدید؟ شاید شما روزی دانستید که ماوراء طبیعه وجود دارد (رویای صادقه مثالی از همین قشر است) و با تجزیه و تحلیل فنی و نظری به حقانیت اسلام پی بردید.

از آینده بی خبرم اما در این لحظه می دانم ماوراءطبیعه نمی تواند وجود داشته باشد و با قوانین فیزیک جور نمی آید و هر نوع دخالتی در عالم مادی توسط ماورءطبیعه باید توسط قوانین فیزیکی قابل پیگیری باشد رویایی که شما (مذهبیون) آنرا صادقانه نام می گذارید، یک خواب و تصور است که خارج از دنیای مادی و تصورات و توهمات سلول های مغزی نیست، این خیال که فردی حس می کند فلان اتفاق را در خواب دیده است چیزی جز تصورات طبیعی او نیست و این موضوع از نظر علمی اثبات شده است، شما را دعوت به مطالعه در باب فیزیکالیسم می کنم.
پیشتر هم به شما گفتم شما تنها کسی نیستید که به عربی احتمالا تسلط دارد و اتفاقا ترجمه های شما و برداشت شما بین مفسرین و مترجمین بسیار نادر است و حتی می شود گفت موضوعی جدید است و پیش از به خشونت متهم شدن اسلام این ترجمه ها و تفسیرها بسیار کم تر از امروز بود و ترجمه های کلی همانی بود که جناب بهرام پور بیان کردند.
مشکل اینجاست که همین چند حکم سیاسی و اقتصادی قرآن راه را بری هرگونه مباحثه و گفت و گو می بندد مگر گفت و گویی که این نظرات قرآنی را اثبات کند
ممکن است بخشی از جامعه تفکر مذهبی نداشته باشند. منکر این قضیه نیستم. ولی در این صورت چه باید کرد؟ به نظرم منطقی ترین راهکار، همان است که در غرب اجرا می شود. با اینکه 5 درصد جمعیت آلمان مسلمان هستند، از قوانین اکثریت سکولار تبعیت می کنند و فی المثل در ازای کشته شدن نزدیکانشان، مجاز به قصاص قاتل نیستند. اقلیتی هستند که تابع اکثریت هستند. همین امر در ایران هم می تواند اجرا شود. اقلیت کافر از قوانین اکثریت مسلمان پیروی می کنند.

چند نکته در این پیام شما قابل ذکر است برای مثال در کشور آلمان که مثال می زنید جامعه ای از نظر تاریخی مسیحی است که نظام سکولار دارد نه حکومتی مسیحی و نکته دوم شاید تا چند سال دیگر تعداد مساجد برلین و لندن از کلیساها بیشتر شود در کشور آلمان مسلمین زیادی در سمت های بالای مدیریتی و حکومتی شاغل هستند هرچند جامعه آلمان اجازه قطع ید و سنگسار و قصاص به مسلمین نمی دهد ولی به احتمال قوی آزادی مسلمین در آلمان بسیار بیشتر از آزادی غیر مسلمین در نظام های حکومتی اسلامی است
نکته دیگر مسلمین در آلمان عمدتا مهاجر هستند ولی آتئیست ها یا سکولارها در ایران کشورشان را ارث اجدادیشان می دانند.
موضوع بنیادی ای که شما فراموش کرده اید این هست که آیا اصلا اکثریت جامعه ایران امروزه خود را مذهبی می داند؟! یا جامعه به تعریف یک دستی از مذهب رسیده است؟! تعاریف از مذهب در بین جامعه فراوان شده و شخصی شده است مثلا هستند اشخاصی که حین مستی در عزاداری حسین بن علی شرکت می کنند و به نظرات درست یا غلط هیچ قرآن پژوهی اهمیت نمی دهند، آنها باورها و برداشت های مذهبی و شخصی خویش را دارند .احتمالا در یک رای گیری سکولاریسم اقبال بیشتری بین ایرانیان دارد و شاید مذهبیون بتوانند در جزیره ای یا شهری چون قم به مانند واتیکان زندگی کنند، کشور ایران یک جامعه عمدتا شیعه زاده ( و احتمالا ده درصد سنی) است پس اگر حکومت قرار بر اسلامی باشد اولا درصد بسیار قابل توجه ای با قوانین شیعه کنار نخواهند آمد و احتمالا بحث آنان به مجادله و سپس به تکفیر، مرتد و خوارج اعلام کردن همدیگر خواهد رسید.
صد البته قرآن با اعلامیه جهانی حقوق بشر، سازگاری کامل ندارد. به نظر من نیازی هم نیست که سازگاری داشته باشد. ممکن است این اعلامیه برای شما معیار باشد و ممکن هم هست که برای عده ای نباشد. که گفته همه باید از این متن پیروی کنند؟

اعلامیه جهانی حقوق بشر دستاوردی بشری و این جهانی و جهان شمول است که با بحث ها و بررسی های زیادی بین نخبگان بشر تهیه شده است از این رو بسیار در باب حقوق بشر ارزشمند است.
قوانین اسلامی برداشت واحدی ندارد و هیچکس نمی تواند خوب یا بد در برداشت خود از اسلام دیگران را متقاعد کند، قوانین اسلامی جهان شمول نیست و متعلق به جغرافیا و تاریخی خاص است و عمده برداشت ها از اسلام تبعیض آمیز، بی رحمانه و ضد انسانی است.
به این مثال توجه کنید، منتقد:در اسلام هندوها و اهل کتاب نجس هستند اسلام گرا: در اسلام اهل کتاب نجس نیستند (سکوت در برابر نجس بودن هندوها) و ده ها مثال از این قبیل که تلاش می شود از سبوعیت اسلام کاسته شود (نه از بین رود)
صدر تا ذیل سخنان شما، یک آیه در استدلال ندیده ام.
علی چنین بود و چنان بود. خوارج چنان بودند و چنین بودند. خشک مغزی و تعصب بد است و ناپسند است. قال الباقر فلان، قال الصادق بیسار.
همه و همه درست. از کجای این ها بر می آید که چیزی به نام صیغه در اسلام داریم؟
امام صادق (ع) :
نحن اصحاب الدلیل ،‌ نمیل علی یمیل
ما اصحاب و یاران دلیل و منطق هستیم ، هر کجا باشد ما نیز همانجا هستیم ( یعنی میل ما فقط جانب حق و حقیقت و عقل و منطق است )
اگر اسلام ، این است و شیعه یعنی این . من افتخار می کنم که هم مسلمانم و هم شیعه . . .
و اگر اسلام شما چیزی جز عقل و منطق ، چیزی به غیر از تحمل و مدارا ، چیزی به غیر از توجه به نیازهای اولیه و عمیق بشری و توجه به رفاه حال جامعه ،‌ چیزی به جز تصمیم گیری بر مبانی شرایط عینی و ملموس روز جامعه ( به جای عقاید پوسیده تاریخی ) است . . . . من به این اسلام کافرم . . .
از اسماعیل جعفى، گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم از دینى که براى بندگان روا نیست بدان نادان بمانند، در پاسخ فرمود:
دین واسع است و رسا و خوارج از نادانى بر خود تنگ گرفتند
گفتم: قربانت! من دین خودم را که بدان معتقدم باز گویم؟ فرمود:آرى، گفتم:
گواهم که تنها معبود شایسته خدا است و گواهم که محمد بنده و رسول او است و آنچه از جانب خدا آورده قبول دارم و شما را دوست دار و پیروم و از دشمن شما بیزارم . . . .
1- اول برایتان متاسفم که از چارچوب آنچه فکر می کنید منظور خدا در قرآن است ، نمی توانید خارج شوید و صد البته این مشکل شما نیست زیرا این مشکل ، 1400 سال پیش نیز وجود داشته است . . . وقتی حضرت علی (ع) به خوارج می گویند این قرآن های نوک نیزه را بزنید زیرا قرآن ناطق من هستم . . . می دانید دوست عزیز ، انسانهای خوب و ساده ای مانند شما فقط ظاهر یک آیه را می خوانند و از درک هزاران رابطه علی و معلولی دیگر و شرایط پیچیده زمان و مکان و حتی ارتباط و تاثیر آیات دیگر در آن آیه به خصوص ، غافل شده و اینگونه می شود که نهایتا شمشیر بر فرق علی می کوبند . فکر می کنید در جریان جنگ صفین خوارج ، خواسته ای جز پایبندی به صریح آیات قرآن داشته اند . صریح آیه قرآن می فرماید وقتی دو گروه مسلمان با یکدیگر به نبرد برخاستند باید میان آنها صلح بر قرار کنید و اگر در میان جنگ ، یکی از آن دو دسته درخواست صلح کرد و آین دیگری قبول نکرد بروید به کمک کسی که درخواست صلح کرده . . ولی این فقط علی بود که می دانست درخواست صلح معاویه ای حیله ای بیش نیست برای فرار از شکست و شروع مجدد جنگ . . . .
2- خودتان برای خودتان می برید و می دوزید ؟ من کی گفتم در قرآن تعارض وجود دارد ؟ من گفتم وقتی میان برداشت شیعه با برداشت اهل سنت از مساله صیغه در قرآن یا سنت پیامبر ،‌ تعارض وجود دارد و هنوز پس از 14 قرن این تعارض حل نشده ، عقل حکم می کند نظر هر دو را ساقط کنیم و به فکر راه چاره و برداشتی عقلی و منطقی و صحیح و خداپسندانه باشیم .
3- چوپان وسط بیابان نمی تواند گناه کند ؟ متاسفانه عفت کلام اجازه نمی کند و گرنه شما اگر اندازه سر سوزن تحقیق کنید متوجه گناهانی می شوید که بارها و بارها در نقاط مختلف در این رابطه انجام شده (‌ارتباط با حیوانات یا خود ارضایی و . . . )
4- من عقل خودم را به حدیث و آیه می چسبانم ؟ می شود بگویید شما چگونه و با چه چیزی به حقانیت قرآن و اسلام پی بردید و در ادامه با چه چیزی این آیات و روایات را تفسیر و تحلیل می فرمایید ؟ با معده خودتان این کار را انجام می دهید ؟‌ !‌!‌!‌ یا با عقل یک نفر دیگر؟ یا با نرم افزار رایانه ای ؟
5- عجب راه حلی ؟ ‌12 سال با هم عقد کنند بعد بروند سر خانه و زندگی !‌!‌!‌!‌!‌
6- غنی در لغت نامه دهخدا شایسته و سزاوار ،‌درخور و لایق معنی شده در برخی لغتنامه ها توانگر هم معنی شده ولی آیا در نظر شما همه اینها معنی پول و ثروت می دهد . مثلا کسی نمی تواند از نظر عقلی یا عاطفی یا جسمی ، فقیر باشد و نیاز به بازپروری و توانمند شدن داشته باشد ؟
7- من نگفتم شما داعشی هستید من گفتم نقطه شروع تندروی و داعشی شدن در همین برداشت های سطحی از قرآن و عدم توجه به شرایط عینی و ملموس جامعه است .. . ضمنا نمی توانید به بهانه خارج بودن موضوع از آیات کسی را از بحث خارج کنید زیرا اگر امثال من با این چماقی که شما برداشته اید ، سکوت کنند عده کثیری با برداشت غلط شما به مرور زمان به گمراهی کشیده می شوند و اثرات سوء آن در جامعه غیر قابل کنترل می شود و حتی به جنایات بسیار بزرگ ختم خواهد شد ( اینکه تمام تصمیمات و تحلیل ها را منحصر کنیم در برداشت مذهبیون از یک آیه خاص از کتاب آسمانی آن مذهب)
7-چون شما سخنی با عقل و منطق ندارید و قرآن را ابزار عقاید شخصی خود کرده اید ، من نیز دیگر کاری به شما ندارم و فقط از درگاه خداوند دعا می کنم قلبتان را به نور هدایت منور کند زیرا به نظر می رسد در یک گمراهی و انحراف بسیار عمیق به سر می برید که جز خدا کسی را یارای نجات دادن شما نیست . . .
اول که منظور از "قواعد فقهی خودتان" را درک نکردم. به عنوان کسی که به فقه قرآنی معتقدم، مایلم بدانم کجا در قرآن تعارضی وجود دارد که حالا بخواهد ساقط شود؟
دوم اینکه واقعا متعجبم. درک تفاوت زنای شیعی با ازدواج این اندازه سخت است؟ حضرتعالی اگر نسخه عقلی -صد البته عقل خودتان- را می پیچید، چرا حدیث و روایت به آن می چسبانید. من با عقل جنابعالی کاری ندارم. نظری دارید که برای خودتان محترم است. من با آیه قرآن کار دارم. شما در نهایت بهتر است با طرفداران روابط آزاد جنسی مباحثه کنید. بحث من با مومنین به کتاب است.
خودتان یعنی این اندازه نمی دانید که وقتی می گویید "زنا" یا "عقد موقت"، در حال بیان مفاهیمی هستید که در چارچوب دین و مذهب مطرح می شوند؟ حالا بعد مدعی عقل مداری هستید و می فرمایید با بحث دینی کاری ندارید؟ در بحث غیر دینی واژه "زنا" که بار معنایی فقهی دارد چه معنا دارد؟
شما را به این سخن گهربار خودتان ارجاع می دهم. از این سخن خام، جز نگاه کالایی چه برداشت دیگری می توان نمود؟
فرمودید: " مرد همسر داری باشد که همسرش از عهده ارتباط زناشویی بر نیاید (‌به علت بیماری یا سردمزاجی یا کهولت سن و . . . ) شاید ازدواج موقت آنها (‌به دور از جنبه شهوت رانی و اینکه هر روز با یک نفر باشند ) تحت قاعده و قانونی مشکل نداشته باشد و چه بسا پس از مدتی با همان زن به عقد دائم هم برسند"
ترجمه اش چه می شود؟ یعنی اگر خانمی به علت بیماری از عهده ارتباط زناشویی بر نیاید، همسر او برود زن دیگری را صیغه کند و چه بسا با این فرد عقد دائم هم ببندد. بسیار خب بزرگوار. بفرمایید اگر مردی از عهده ارتباط زناشویی بر نیامد همسرش چه کند؟
در مورد آیه 33 سوره مبارکه نور، جالب است یکی به قرآن می زنید و یکی به عقل خودتان. بعد هم خرده می گیرید که بحثتان عقلی است. از کجا معلوم که منظور عرب چوپان در وسط بیابان نبوده؟ یا منظور پیدا نکردن همسر ایده آل باشد؟ یا کسی که در سفر است؟ به دو علت. 1- در ادامه آیه می فرماید: حتی یغنیهم الله من فضله. تا خدا او را از فضل خود غنی کند. پس مسئله فقر و غناست. 2-چوپان وسط بیابان چه کار می تواند بکند که مخالف عفت ورزیدن باشد؟
اما در مورد مثالی که ذکر کردید. فردی که توان مالی خرید خانه و شغل ندارد. راهکار در عقد طولانی مدت است. 10 سال یا 12 سال یا هر چه، می توانند در عقد یکدیگر باشند و بعد که تمکن مالی یافتند بروند سر خانه و زندگی شان.
جالب است در سخنان خودتان فرقی بین صیغه و زنا قائل هستید. این در و گهر شماست: "ایشان یا باید رو به سوی زنا بیاورد ....... و یا اینکه مثل آدم برود و با زنی که در شرایط خودش می باشد به صورت موقت و در چارچوب و قاعده خودش ازدواج موقت کند". نگاه صرف جنسی!
تفکرات داعشی، طالبانی... متاسفانه هیچگاه تحت تاثیر این برچسب ها نبودم و خوشبختانه نیستم. نتیجه تفکرات فوق مدرن شما را در غرب و همینطور در قم و مشهد خودمان هم داریم مشاهده می کنیم.
چون شما سخنی با قرآن ندارید، بنده هم بحث دیگری با شما ندارم. فرمایشم تمام
هوچی بازی و مظلوم نمایی و کشاندن بحث به انحراف از خصوصیات کسانی است که توان پاسخ علمی و منطقی به مسائل روز جامعه را ندارند . اولا من گفتم در زمینه ازدواج موقت ، کاری به بحث اینکه شیعه درست می گوید یا سنی درست می گوید ندارم ((‌یعنی در این زمینه که بر خلاف نماز و حجاب و روزه میان شیعه و سنی اختلاف است من از تفسیر و تعبیر آیات مربوط به ازدواج و صیغه و نکاح کنار می کشم . حتی قواعد فقهی خودتان نیز می گوید : اذا تعارضا تساقطا : وقتی دو امر معارض در برابر هم قرار گرفتند هر دو ساقط می شوند )
من از نقطه نظر عقلی سخن می گویم همان عقلی که در قرآن و احادیث ، بارها به آن اشاره شده است .
- من کجا ارزش زن را به مسائل جنسی تقلیل دادم ؟ در اینجا سخن از یک رابطه دو طرفه است . مرد هم می تواند بگوید تو ارزش من را به مسائل جنسی تقلیل دادی ؟ اینکه زن و مرد ندارد ! دوست عزیز توان پاسخ نداری ، چرا جوسازی می کنید ؟ بدون شک ، عشق و شناخت و ایثار از ملزومات حتمی یک ازدواج موفق است . ولی کدام انسان عاقلی است که نقش و تاثیر عمیق غرایز جنسی را منکر شود ؟ حتی بعضا این نقش به عنوان محرک اولیه وارد میدان شده و به دنبال آن ،‌سایر مسائل زیبا و عمیق بشری وارد صحنه می شود . . . . (( شما چون خودتان چنین برداشت و نگاه سطحی و تاسف آوری به زن داری ، فکر کردی همه مثل خودت هستند و منظور من هم این بوده است ؟:((:!:)) به قول مولوی : هر کسی از ظن خود شد یار من . . . . ))
- فکر می کنم این شما هستید که برخی از آیات تاریخی و خاص قرآنی را با عینک زمان حال تجزیه و تحلیل می کنید . ( حداقل من اگر اشتباه کنم به خدا و پیامبر دروغ نبسته ام زیرا همان اول گفتم کاری به دعوای شیعه و سنی و آیات قرآن در این رابطه ندارم ولی این شما هستید که اگر اشتباه کنید آتش دوزخ را به جان خریده اید : و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا . . . . کیست ستمکارتر از کسی که به خدا دروغ می بندد ؟ متاسفانه ، داعش و تفکرات داعشی و طالبانی از دل همین تفاسیر غلط تاریخی سر در می آورد . . . بگذریم . . . در خصوص الذین لا یجدون النکاح . . . از کجا معلوم ، منظور عرب چوپانی بوده که وسط بیابان به زن دسترسی نداشته ؟ اگر منظور خدا فقر و مسائل مالی بود خیلی راحت می فرمود الذین فقرا ! یا الذین لا یستطیعون ( که در خصوص حج نیز با همین عبارت آمده ) از کجا معلوم پیدا نکردن زن و همسر ایده ال منظور بوده است یعنی کسی فعلا نتوانسته زنی هم کفو و در شان خود پیدا کند و قصد ازدواج دائم دارد باید صبر و عفت پیشه کند . از کجا معلوم در خصوص کسانی است که در سفر بوده اند ؟ چون مسافرتها در زمانهای قدیم ماهها و بعضا سالها طول می کشیده ؟ من نمی گویم اینها منظور خداست بلکه شقوق مختلف قصه را بیان می کنم . . .
- از همه اینها گذشته ، چرا به جای هوچی بازی و سفسطه و غبار آلوده نمودن بحث ، پاسخی گره گشا نمی دهید . . . مردی هست که بنا به توصیه دوست مذهبی مان ، سالها صبر کرده و عفت پیشه نموده و بر خلاف مبانی علم روانشناسی ، مشکل روانی هم پیدا نکرده !‌!‌!‌ ( از زمان سرکشی امیال جنسی مثلا از سن 18 سال و حالا 35 سال دارد ) و هنوز توان مالی خرید خانه و یافتن شغل و . . را پیدا نکرده است . . . ایشان یا باید رو به سوی زنا بیاورد یا در کوچه و خیابان ، مزاحم زن و بچه مردم شود یا او را بگیرند و هر روز شلاق بزنند تا دست بردارد ! !‌ یا باز هم صبر پیشه کند تا روانی شود !‌!‌!‌ و یا اینکه مثل آدم برود و با زنی که در شرایط خودش می باشد به صورت موقت و در چارچوب و قاعده خودش ازدواج موقت کند و چه بسا به امید خدا این ازدواج در ادامه به ازدواج دائم و عشق و محبت واقعی هم برسد . . .
شما راه حل بهتری دارید :‌ بسم الله . . این گوی و این میدان . . مرد میدان باشید و به جای مباحث انحرافی و غبار آلوده کردن فضا و برداشت غلط از سخنان من . . . . بیایید و خیلی راحت و شفاف ،‌ راهکاری عملی ارائه فرمایید . . .
[quote='siawash110'] زیرا همسر او نیز می تواند استدلال کند : خوب ، من هم می توانم شوهر موقت داشته باشم !‌!‌!‌ [/quote]
[quote='siawash110'] ولی اگر مردی مجرد باشد و توان مالی ازدواج را نداشته باشد یا مرد همسر داری باشد که همسرش از عهده ارتباط زناشویی بر نیاید (‌به علت بیماری یا سردمزاجی یا کهولت سن و . . . ) شاید ازدواج موقت آنها (‌به دور از جنبه شهوت رانی و اینکه هر روز با یک نفر باشند ) تحت قاعده و قانونی مشکل نداشته باشد و چه بسا پس از مدتی با همان زن به عقد دائم هم برسند . . . . [/quote]
این استهزا و حقیرشماری و این نگاه ابزاری و وسیله‌ای به زن را از ویکتور هوگو و چارلز دیکنز و ژان ژاک روسو و «سمفونی پاستورال» یاد گرفته‌اید؟! این شد عقل و منطق انسان؟! بیچاره چارلز دیکنز اگر کتاب‌هایش را شما بخوانید. به محض اینکه زن پاسخگوی خوشگذرانی مرد نباشد، مرد می‌تواند سراغ یکی دیگر برود که پاسخگو باشد «چه بسا پس از مدتی با همان زن به عقد دائم برسد»؟؟؟!!!! آدم‌ها درباره ماشین و حیوان خانگی‌شان با احترام و احساس و دلبستگی بیشتری حرف می‌زنند. جالب است که ایشان حامی پرشور لیبرالیسم هم هستند! حتی توماس هابز هم جسارت نمی‌کرد که چنین تصویری از زن بسازد. واقعاً چرا ما کتاب می‌خوانیم؟ برای اینکه نام و زحمت بزرگان تاریخ را به لجن بکشیم یا برای اینکه حجابی بکشیم بر این ابتذال و خودپرستی زائدالوصف‌مان؟
[quote='siawash110']در زمینه جواز یا عدم جواز صیغه ، اگر صد سال هم به سخنان دو طرف شیعه و سنی توجه کنی به هیچ نتیجه قاطعی نمی رسید ولی از نقطه نظر عقلی و منطقی :
1- به نظر می رسد ازدواج موقت ،‌برای مردی که همسر دارد امر مذموم و ناپسندی باشد زیرا همسر او نیز می تواند استدلال کند : خوب ، من هم می توانم شوهر موقت داشته باشم !‌!‌!‌ (( ضمنان این کار بنیان خانواده را سست و زمینه را برای شهوت رانی فراهم می کند . . . ))
2- ولی اگر مردی مجرد باشد و توان مالی ازدواج را نداشته باشد یا مرد همسر داری باشد که همسرش از عهده ارتباط زناشویی بر نیاید (‌به علت بیماری یا سردمزاجی یا کهولت سن و . . . ) شاید ازدواج موقت آنها (‌به دور از جنبه شهوت رانی و اینکه هر روز با یک نفر باشند ) تحت قاعده و قانونی مشکل نداشته باشد و چه بسا پس از مدتی با همان زن به عقد دائم هم برسند . . . . [/quote]
واقعا این برداشت شرم آور است. تقلیل مسئله ازدواج از یک تجربه ی عمیقاً معنوی به صرف ارتباط زناشویی را از منظر دیگری هم می توان دید. اگر مرد متاهلی از عهده ارتباط زناشویی بر نیاید چه؟
بنده سنی نیستم که صیغه را زنا می دانم. مسلمان هستم -نه شیعه و نه سنی- و با قرآن سر و کار دارم.
من از این حد از شجاعت تعجب می کنم. مطابق آیه 25 نساء و 5 المائده ارتباط عاطفی -و نه جنسی- با فردی جز همسر، حرام است و کسانی که دوست دختر و دوست پسر می گیرند وعده ی عذاب الهی به ایشان داده شده، حبط عمل می شوند (تمامی اعمال خیر زندگی ایشان از بین می رود) و ازدواج با ایشان حرام ابدی می گردد (در زمره 3 حکمی که با توبه هم برداشته نمی شود). بعد می گویید ارتباط جنسی بلا اشکال است؟
در آیه 6 سوره مومنون ارتباط جنسی جز با همسر و ملک یمین حرام است و مطابق آیه 12 نساء، همسران بایستی از هم ارث ببرند. همسر صیغه ای ارث نمی برد و یکی از مهمترین شروط ازدواج از شروط شش گانه -ارث، طلاق، عده، نفقه، اذن، تکرر- واقع نمی گردد.
در آیه 33 سوره مبارکه نور، امر شده که ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله..... آن ها که امکان ازدواج ندارند، عفت بورزند تا خدا از فضل خود ایشان را بی نیاز سازد.
می توانست بگوید بروند صیغه کنند.
ما این اندازه بر سر تفسیر یک "واو" در آیه 7 آل عمران دست و بالمان می لرزد، حضرتعالی اینگونه فحشاء را جایز می دانید.
این نسخه های من در آوردی به کنار، خوب است به استدلال قرآنی بپردازید.
هولوکاست؛دروغ بزرگ یهودیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک