آیا شاه شوهر داشت ؟
نویسنده:
کامران فرزان
درباره:
محمدرضا پهلوی
امتیاز دهید
آیا شاه یک همجنس باز بود؟ آیا شاه از بین معدود افرادی است که دوجنسی به دنیا می آیند و علی الرغم داشتن خصوصیات و آلات مردانه از هم جنس خود استفاده میکند؟ اینها و صدها سوال دیگر که این روزها در تمام جراید منتشر و حتی بعضی از کتاب های درباره آن رقم زده شده است هرگز جواب کاملا روشنی نمیتواند بدست ما بدهد زیرا هرگز مدرک قاطع و رسمی در این مورد نداریم.
بیشتر
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/02/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آیا شاه شوهر داشت ؟
شمایی که هنوز هم دچار این توهم هستید که رضاشاه را دولت بریتانیا سر کار آورد معلوم است چقدر مطالعات تاریخی دارید! این حرف ها مال 50، 60 سال پیش بود دوست عزیزم. خوشبختانه اسناد وزارت خارجه بریتانیا هم بیرون آمده است. تشریف ببرید کمی مطالعه بفرمایید. اگر یک سند از وزارت خارجه بریتانیا کشف کردید که رضاخان عامل انگلیسی ها بوده یا آنها حکومت را به او تحویل داده اند، هر چه خواستید به من بگویید. متأسفانه ما عادت کرده ایم به دروغ شنیدن و آنچه همگی فاقدش هستیم مطالعه و پژوهش پیرامون آن چیزی است که بسادگی بر زبان می رانیم و دیگران را هم بابت نپذیرفتناش متهم می سازیم.
گذشته از مطالعات تاریخی، خوشبختانه همه ما از عقل سلیم برخوردار هستیم. بد نیست کمی با خود تأمل کنید ببینید چطور امکان دارد رضاشاه را انگلیسی ها بیاورند، بعد همین عامل و دست نشانده انگلیسی ها از بدو رسیدن به قدرت علیه انگلیسی ها کار کند. شیخ خزعل حاکم خوزستان را که تحت الحمایه انگلیسی ها بود ساقط سازد، قانون کاپیتولاسیون را ملغی کند، چاپ اسکناس را از دست انگلیسی ها درآورد، تلگراف را هم همین طور، عناصر انگلوفیل را از دولت بیرون سازد و...
لابد انگلیسی ها مغز خر خورده بودند که احمدشاه را که مثل عروسکی در مشت شان بود و بدون اجازه آنها آب نمی خورد بردارند و رضاشاه را بجای او بنشانند تا علیه خودشان کار کند!
عجبا از این دوستان فهیم و آزادیخواه و ملی که امثال احمدشاه را که مواجب بگیر انگلیسی ها بود، پادشاه دموکرات می نامند و رضاشاه را دیکتاتور و عامل انگلیسی ها. براستی که باید احسنت گفت به این دوستان!!
...:-( عجب. خداروشکر که معنای میراث پدری رو هم فهمیدیم...
توئی همون تاریخی که میفرمایید ما بریم مطالعه کنیم، نوشته شده که جوانمردان و دلیران بزرگی مثل همونی که تصویرش روی آواتار شماست، از خون خودشون گذشتن واسه آزادی و حاکمیت قانون و نتیجشم این شد که مملکتو از استبداد مطلقه، رسوندن به سلطنت مشروطه. درسته که هزار و یک کاستی و نارسایی بود، اما هیچ جای دنیا، دموکراسی یه شبه به وجود نیومده و لازمه اش، عمل به قانون هست و بس، نه اینکه یه نفر دیگه با توطئه همون دولت فخیمه بریتانیا بیاد کودتا کنه و بخاد با چوب و چماق، منت بذاره و واسمون جمهوری بیاره.لابد همون جمهوری رو هم از میراث پدریشون میاستن واسه ملت ایران بیارن،نه؟...
عجب! خب ما مستبد شما آزادیخواه. بفرمایید این مردم آزادیخواهی که دغدغه شان آزادی بود و برای آزادی به خیابان ها آمدند و شاه خائن جنایتکار با توپ و تانک ارتش آنها را سرکوب می کرد، چرا سینماها را آتش می زدند؟ چرا ادارات دولتی را آتش می زدند؟ چرا بانک ها را غارت می کردند؟ چرا به پاسگاه های پلیس حمله می کردند؟ چرا کارمندان خارجی را مورد حمله قرار می دادند؟ چرا دروغ می گفتند؟ چرا شایعه سازی می کردند؟ چرا هر آنچه در برابرشان بود ویران می ساختند؟... مگر دردشان آزادی نبود؟ پس این پلشتی ها از برای چه بود؟؟؟
یک کتاب تاریخی اگر بخواهد مسایل اشکار را بررسی کند مثل مساله فقر یا دولت ملی و ... نیاز به اسناد و مدارک فراوان دارد کما اینکه بعد از این همه سال و آن همه بحث هنوز وضعیت کودتای 28 مرداد صد در صد روشن نیست تا چه رسد به مسایلی مانند همجنس گرایی شاه و ...
نقدهای اساسی وارد بر این کتاب عبارتند از:
1- سوال اصلی کتاب چیست؟ همجنس بازی شاه؟ یا ناتوانی جنسی او یا دو جنسی بودنش؟ هر کدام با دیگری بسیار فرق دارند و ضرورتن ارتباطی به هم ندارند.
2- نویسنده کتاب کیست؟ مورخ است یا روزنامه نگار یا انشا نویس یا اهل دربار یا هرزه نگار یا غیب گو؟
3- منابع کتاب کدام است؟ مشاهدات نویسنده یا خاطرات اطرافیان شاه که مکتوب شده یا مصاحبه با افراد مطلع یا اعترافات اشخاص درگیر در قضیه یا منابع مکتوب دیگر؟
4- نویسنده بارها می نویسند: می گویند... ، می گفتند...، گفته اند... که وجود دو مورد از این نوع سخن گفتن بدون منبع تحقیق تاریخی را از اعتبار ساقط می کند تا چه رسد به بارها.
5- کل ادعای کتاب بر خاطرات و مشاهدات کسی متکی است که نویسنده او را مریم می نامد و ادعا می کند که خدمه دربار بوده و مرده است. حتا بعد از مرگ نیز نام اصلی او را نمی آورد که اهل تحقیق دریابند که چنین آدمی اصلن توی دربار بوده یا نه؟ تازه اگر مرده نویسنده این گزارش را کی از او شنیده؟ نکنه احضار ارواح کرده؟
6- افراد ریز و درشت دربار تقریبن همه شون خاطرات خود را نوشته اند از فوزیه تا فردوست. ولی هیچ کس چنین چیزی را شرح نداده در حالی که روابط پنهان بسیاری را بر ملا کرده اند.
7- فوزیه در خاطرات خود چیزی از سوراخ کلید و کشف شبانه نگفته ولی نویسنده ادعا می کند جریان را برای دوستش شرح داده. نویسنده از روابط فوزیه مقیم آلمان و دوستش (کدام دوستش؟ کجا؟) چطور آگاهی یافته؟
هر پاراگراف این نوشته سوالات جدیدی به همراه دارد. وقت مان را برای خواندن و نوشتن در مورد چیزهای بهتر بگذاریم.
خیلی جالبه، من هرچی درمورد اون دوره صحبت میکنم، بلافاصله گریز میزنین به شرایط امروز. هم واسه مسکوت گذاشتن صورت مسئله، هم واسه مقایسه شرایط بد و بدتر با همدیگه و به کرسی نشوندن استدلال های خودتون.
دقیقا از میراث پدریش آورده بود! شما بروید یک مقدار مطالعه کنید ببینید در دوران قاجار چه وضعیتی داشت مملکت. بروید ببینید رضاشاه چه مملکتی را تحویل گرفت و چگونه تحویل داد. شاه ما پول توجیبی از دولت فخیمه بریتانیا می گرفت، همان احمدشاهی را می گویم که اتفاقا خیلی هم مورد علاقه ملیون بوده و هست!!
آمار تعداد جمعیت رو ندارم، اما اینقدرا بودن که مرحوم پادشاه فقید رو دست به دامن ارتش و آوردن تانک به خیابونای پایتخت شد، البته اگه نمیخاین بگین که عکس و فیلمای باقیمونده ازون دوره، فتوشاپ بوده یا اینکه اون جمعیت اندکی هم که اومده بودن توی خیابونا، مزدوران استعمار بودن یا اینکه توی گوادلوپ فلان شد و هزار و یک آسمون و ریسمون بافتنی که واسه توجیه استبداد میگن....
مرحوم پادشاه فقید، مگه از میراث پدریشون آورده بودن جاده و ... احداث کرده بود که هنوز که هنوزه، گفته میشه واسه مملکت جاده کشی و تونل کشی و... کرده؟
به فرض هم که شاه بد بود. من با قاطعیت می گویم هزار برابر از مخالفانش بهتر بود. گذشت زمان هم این را بخوبی ثابت کرد. به شما هم توصیه می کنم خودتان را در جایگاه سنجش خوب و بد ننشانید!
شما سخنگوی ملت ایران هستید؟ چند درصد از مردم به خیابان ها می آمدند و این شعارها را می دادند؟ آیا می توانید بگویید اکثریت مردم در خیابان ها و بر ضد حکومت شاه بودند؟ بزرگترین راهپیمایی تهران چند نفر جمعیت داشت؟
اولا که شاه بارها با واسطه برخی از افراد نظیر خلیل ملکی از سران جبهه ملی دعوت کرد که برای تشکیل دولت مذاکره کنند، اما آنها نپذیرفتند. در اسناد هم موجود است. دوما جبهه ملی از خرداد 1342 در صف ارتجاع قرار گرفت نه سال 57. جبهه ملی اگر واقعا ملی بود سال 41 به اصلاحات ارضی و حق رأی زنان و ملی شدن کارخانه ها و سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها و... رأی منفی نمی داد و در 15 خرداد 42 نمی رفت در جبهه ارتجاع قرار بگیرد. اینها فقط بهانه است برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و عدم پاسخگویی درباره اشتباهات و تقصیرهایی که این افراد و گروهها آگاهانه مرتکب شدند و حالا می خواهند ادعا کنند ما گول خوردیم و تقصیرش را هم بیندازند گردن شاه و استبداد و... اگر درد این جماعت فقدان آزادی سیاسی و فقدان احزاب بود، بیانیه نمی دادند و نمی نوشتند "تف به روی بختیار خائن". اینها بدنبال قدرت بودند، نه آزادی. حالا تازه جبهه ملی روسفیدترین شان بود. بروید عملکرد حزب توده و مجاهدین و فدائیان خلق و... را بخوانید ببینید چه جنایاتی کردند. با آتش زدن سینما و بمب گذاری هتل و کشتن این و آن نمی شود به آزادی رسید.