حسنی نگو یه دسته گل

[quote='مری بلا']
حسنیو خیلی دوست داشتم اما همیشه با این شلواره ک پاش میکرد مشکل داشتم....با پیژامه همینجور میچرخید توی ده...تازه با اون شلواره جلیقه هم تنش میکنه!!!کاش باباش اینقد ک ب موهاش اهمیت میداد ب سرو لباسشم توجه میکرد.[/quote]
پیژامه کجا بوده خواهرم!؟ :O
حسنی یکی از مدیسین های پیشرو در عصر و دوره خودش بوده، اگه باور ندارید فقط کافیه "hollywood striped pants" رو تو گوگل جستجو کنید

حسنی نگو بلا بگو
تنبل تنبلا بگو...
حسنیو خیلی دوست داشتم اما همیشه با این شلواره ک پاش میکرد مشکل داشتم....با پیژامه همینجور میچرخید توی ده...تازه با اون شلواره جلیقه هم تنش میکنه!!!کاش باباش اینقد ک ب موهاش اهمیت میداد ب سرو لباسشم توجه میکرد.

فقط میتونم بگم یادش بخیر ...... خیلی دوران لذت بخشی بود

من بچه بودم شعر خون بودم ولی حفظ نمیشدم اما این کتاب رو بار اول حفظش شدم الان تا اولش رو دیدم با خودم زمزمه اش کردم تا اخر مرسی عاشقش بودم و هستم !

یعنی اینقدر ذوق کردم که نگو....واقعا عالی بود منو برد به سالهای کودکی...واااااااااااااااای نمیدونید چه حسی دارم.. دمتون گرررررررررررررررررررررررررم:x