رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
یادگار خون سرو
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 576 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 576 رای
از مجموعه «یادگار خون سرو»:
دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت ازین خون
نگر تا این شب خونین سحر کرد
چه خنجرها که از دلها گذر کرد
ز هر خون دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تذروی نغمه برداشت
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است

تهران ۱۹ آبان ۱۳۵۸
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/07/21

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یادگار خون سرو

تعداد دیدگاه‌ها:
16
شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها رابستم
باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه تنها تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید
صبحگاهان شبنم
می چکید از گل سیب
زنده باد سایه
شعرهاش طوری هستش که هر وقت می خونم . حدس می زنم این رو کسی می تونه سروده باشه که خودش تجربه کرده و این رو سروده . که قطعا بعید هم نیست
برداشت آسمان را چون کاسه ای کبود و صبحِ سرخ را لاجرعه سر کشید
آنگاه
خورشید بر تمامِ وجودش طلوع کرد
کارتون فوق العاده است. ولی ایکاش یه کم دقت بیشتری می شد تا این همه غلط املایی وجود نمی داشت(!)
بازی با کلماتش فوق العادست،
ممنون و متشکرم.

كو دلم كو دلی كه برد و نداد
غارتم كرده، داد می خواهم
دل خونين مرا چكار آيد
دلی آزاد و شاد می خواهم
با آن همه نیاز که من داشتم به تو
پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود
من بارها به سوی تو بازآمدم ولی
هربار دیر بود...
یادگار خون سرو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک