با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما نسبت به این اثر محق هستید میتوانید اجازه نشر الکترونیکی تمام یا بخشی از آن را به ما بدهید و یا آنرا از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «قوانین» و «فروش کتاب الکترونیکی» را مطالعه کنید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «قوانین» و «فروش کتاب الکترونیکی» را مطالعه کنید.

قصه های خوب برای بچه های خوب (جلد پنجم-قصه های قرآن)
نویسنده: مهدی آذریزدی
183 صفحه
چاپ 1357
مهدی آذر یزدی (۲۷ اسفند ۱۳۰۰[۱] - ۱۸ تیر ۱۳۸۸) نویسنده کودک و نوجوان ایرانی بود. معروفترین اثر او مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» نام دارد. او جایزه یونسکو و نیز جایزه سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شده بودند.
شامل تمامی تصاویر کتاب که در چاپهایی بعد از انقلاب تماما حذف شده اند.
این کتاب جلد پنجم از مجموعه قصه های خوب برای بچه های خوب میباشد که دارای 18 قصه قرآنی که بیشتر شامل قصه های پیامبران است .
حق تکثیر: تهران: ـ انتشارات امیرکبیر ، کتابهای شکوفه، چاپ چهل و نهم، 1391
- - - - -
قسمتی از پایان داستان ابراهیم(ع) [(چاپ بیست و هشتم، 1385،]:
بعد از اینکه آتش بر ابراهیم گلستان شد و خبر به همه جا رسید، شیطان می آمد مردم بی خبر و بی سواد و نادان را گیر می آورد و می گفت:« راستی که ابراهیم مرد بزرگی بود...» شیطان مانند همه ی فریبکاران این یک کلمه حرف حق را می زد برای اینکه صدتا حرف باطل به آن بچسباند. آن وقت می گفت:«بله، ابراهیم مرد بزرگی بود و آتش هم خیلی مقدس است و از همه ی خدایان مهمتر است. آتش حق و باطل را تشخیص می دهد. این بود که ابراهیم را نسوزانید.»
بعضی از مردم که قصه خلقت آدم را شنیده بودند، جواب می دادند:«حرفی که تو می زنی، حرف شیطان است، او هم به خلقت خودش از آتش مغرور شد و گفت آتش از خاک بهتر است و گمراه شد.»
شیطان می گفت:«ای بر شیطان لعنت! شیطان خودش بد بود. آتش که تقصیری نداشت، توی آدمها هم که از خاکند، بد و خوب هست، اما آتش روشنایی است و نور است و نور از خداست، آتش بود که قربانی هابیل را قبول کرد، آتش بود که بر ابراهیم
گلستان شد، در آخرت هم که گناهکاران را با آتش عذاب می کنند چونکه آتش آدم خوب را نمی سوزاند، اینها که دروغ نیست.»
آدم های نادان گول می خوردند و می گفتند:«راستی هم، یک چیزی هست.»
شیطان می گفت:«البته که هست: اصلا هرچه هست همین است، آتش خدای خدایان است، خود خودش است، من هم آتش را می پرستم ولی چون مردم عقل ندارند، عقیده ی خود را پنهان می کنم، من می دانم که هرکس بر آتش سجده کند، آتش او را نمی سوزاند همانطور که ابراهیم را نسوزانید.»
با این حیله شیطان آتش پرستی را به مردم نادان یاد داد و این هم یکی دیگر از بدبختیها شد. آه از نادانی و آه از بیخبری! همیشه نادانها از شیطانها گول می خورند و دنیا را به بلا می کشند.
چاپ 1357
مهدی آذر یزدی (۲۷ اسفند ۱۳۰۰[۱] - ۱۸ تیر ۱۳۸۸) نویسنده کودک و نوجوان ایرانی بود. معروفترین اثر او مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» نام دارد. او جایزه یونسکو و نیز جایزه سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شده بودند.
شامل تمامی تصاویر کتاب که در چاپهایی بعد از انقلاب تماما حذف شده اند.
این کتاب جلد پنجم از مجموعه قصه های خوب برای بچه های خوب میباشد که دارای 18 قصه قرآنی که بیشتر شامل قصه های پیامبران است .
حق تکثیر: تهران: ـ انتشارات امیرکبیر ، کتابهای شکوفه، چاپ چهل و نهم، 1391
- - - - -
قسمتی از پایان داستان ابراهیم(ع) [(چاپ بیست و هشتم، 1385،]:
بعد از اینکه آتش بر ابراهیم گلستان شد و خبر به همه جا رسید، شیطان می آمد مردم بی خبر و بی سواد و نادان را گیر می آورد و می گفت:« راستی که ابراهیم مرد بزرگی بود...» شیطان مانند همه ی فریبکاران این یک کلمه حرف حق را می زد برای اینکه صدتا حرف باطل به آن بچسباند. آن وقت می گفت:«بله، ابراهیم مرد بزرگی بود و آتش هم خیلی مقدس است و از همه ی خدایان مهمتر است. آتش حق و باطل را تشخیص می دهد. این بود که ابراهیم را نسوزانید.»
بعضی از مردم که قصه خلقت آدم را شنیده بودند، جواب می دادند:«حرفی که تو می زنی، حرف شیطان است، او هم به خلقت خودش از آتش مغرور شد و گفت آتش از خاک بهتر است و گمراه شد.»
شیطان می گفت:«ای بر شیطان لعنت! شیطان خودش بد بود. آتش که تقصیری نداشت، توی آدمها هم که از خاکند، بد و خوب هست، اما آتش روشنایی است و نور است و نور از خداست، آتش بود که قربانی هابیل را قبول کرد، آتش بود که بر ابراهیم
گلستان شد، در آخرت هم که گناهکاران را با آتش عذاب می کنند چونکه آتش آدم خوب را نمی سوزاند، اینها که دروغ نیست.»
آدم های نادان گول می خوردند و می گفتند:«راستی هم، یک چیزی هست.»
شیطان می گفت:«البته که هست: اصلا هرچه هست همین است، آتش خدای خدایان است، خود خودش است، من هم آتش را می پرستم ولی چون مردم عقل ندارند، عقیده ی خود را پنهان می کنم، من می دانم که هرکس بر آتش سجده کند، آتش او را نمی سوزاند همانطور که ابراهیم را نسوزانید.»
با این حیله شیطان آتش پرستی را به مردم نادان یاد داد و این هم یکی دیگر از بدبختیها شد. آه از نادانی و آه از بیخبری! همیشه نادانها از شیطانها گول می خورند و دنیا را به بلا می کشند.
» کتابناکهای مرتبط:
ترجمه ی فارسی قرآن
قرآن کلام آفریدگار است
چیپی
نسخه ها

دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
Powered by You