رسته‌ها
من و خاندان پهلوی
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 55 رای
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 55 رای
تنظیم : محمد برقعی - حسین سرفراز

گوشه هایی از زندگی خانواده پهلوی قبل و بعد از سقوط

کتاب حاضر، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری از خویشاوندان فرح دیبا و دوست نزدیک و مشاور مالی رضا پهلوی پسر شاه معدوم است، که اختلاف مالی وی و ولیعهد سابق ایران در مطبوعات غرب بازتاب یافت.
شدت این درگیری تا بدان حد بود که رضا پهلوی برای پیشبرد دعوی خود در دادگاه فدرال آمریکا مجبور به انکار ملیت ایرانی خود شد و این امر بحث‌های شدیدی را در محافل وابستگان رژیم گذشته در اروپا و آمریکا برانگیخت.
ظاهراً این اختلاف انگیزه‌ای برای گسست مسعود انصاری از خانواده پهلوی شد و تا بدانجا امتداد یافت که وی به نگارش و نشر این خاطرات پرداخت و طی آن اسرار و ناگفته‌های بسیار را از دوران حضور خود در این خانواده فاش نمود.
در بخش نخست، نویسنده به رابطه خویشاوندی خود با فرح دیبا و چگونگی پیوندش با دربار پهلوی می‌پردازد و شرح می‌دهد که این پیوند تا بدانجا توسعه یافت که وی در سالهای ۱۳۵۰ در زمره همراهان جوان بزم خصوصی شاه قرار گرفت. او در این بخش می‌کوشد تا براساس دیده‌ها و شنیده‌های خود به تبیین علل سقوط رژیم پهلوی بپردازد.
آنچه به این بخش از خاطرات اهمیت می‌دهد، موقعیت ویژه نویسنده و حضور وی در محفل خصوصی شهبانو است. می‌دانیم که در واپسین سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی، این باند دارای تاثیر جدی در شئون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور بود و با گذشت زمان نفوذ فرح و اطرافیان او عمق بیشتر یافت.
معهذا تاکنون چنان که بایسته است به نقش باند فرح در تاریخ سلطنت پهلوی پرداخته نشده و از این زاویه به نظر می‌رسد که خاطرات احمدعلی مسعود انصاری می‌تواند سندی دست اول به شمار رود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
391
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/12/20
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی من و خاندان پهلوی

تعداد دیدگاه‌ها:
64
نرخ تورم در ایران تقریبا همیشه به جز بعضی سال‌های دهه 30 و 40، مثبت بوده است و این امر نشان می‌دهد که سطح عمومی قیمت‌ها اغلب در حال افزایش بوده است. البته در کشورهای دنیا نیز نرخ تورم عموما مثبت است، اما آنچه مهم است مقدار نرخ تورم است. علاوه بر مقدار نرخ تورم، میزان پایداری و نوسانات نرخ تورم نیز دارای اهمیت زیادی است. در واقع یک نرخ تورم پایین و پایدار می‌تواند مطلوب باشد. در دوره قبل از انقلاب بهترین عملکرد نرخ تورم مربوط به دهه 40 است. در سال‌های دهه چهل نرخ تورم در سطح کمتر از 5 درصد حفظ شده و حتی در بعضی سال‌ها تورم منفی نیز بوده است، اما در دهه پنجاه نرخ تورم تا حدودی افزایش می یابد که نتیجه افزایش درآمدهای نفتی و افزایش حجم نقدینگی بوده است...
در دوره زمانی ۱۳۳۸- ۱۳۵۱ (دوره ۱۳ ساله) سه برنامه توسعه عمرانی در کشور اجرا شد. در طول برنامه عمرانی سوم که برنامه ثبات قیمتهاست اقتصاد به طور متوسط سالانه ۱۰ درصد رشد داشته است. نرخ رشد نقدینگی خصوصی به طور متوسط سالانه۱/۱۶ درصد رشد داشته است، و رشد متوسط شاخص قیمتهای مصرف کننده۴/۱ درصد در سال بوده است...
در مجموع نرخ تورم در دوره پیش از انقلاب طی 28 سال از سال 1330 تا 1357 به طور میانگین برابر 9/6 درصد بوده است که نرخ تورم نسبتا پایینی است...
نمودار زیر به خوبی معنی "تورم افسار گسیخته" را نشان می دهد. با مشاهده اعداد و ارقام خود قضاوت کنید تورم در چه مقطع زمانی واقعا افسارگسیخته بوده یا شده است؟!
لینک نمودار
منابع: کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی - بانک مرکزی جمهوری اسلامی
طی دوره ده ساله 1342 تا 1352 شاخص کل قیمت‌ها فقط به اندازه 10 واحد (معادل 10 درصد) رشد کرد، در حالی که درآمد سرانه تقریباً دو برابر شد.
این هم مقایسه اعتبار پاسپورت (گذرنامه) ایرانی در قبل و بعد از انقلاب:
قبل از انقلاب: ایرانیان می توانستند بدون ویزا تقریباً به تمام کشورهای اروپایی (به استثنای کشورهای بلوک شرق که تحت سیطره دیوار آهنین شوروی بودند) و همچنین کلیه کشورهای قاره آسیا و اقیانوسیه (به جز استرالیا) سفر کنند.
http://www.youtube.com/watch?v=KEkGtBaBsrA
بعد از انقلاب: طبق آخرین آمار منتشر شده در این زمینه، اعتبار گذرنامه ایرانی تنها از کشورهای عراق و افغانستان بالاتر بوده است. البته با توجه به تحولاتی که در چند سال اخیر در این دو کشور رخ داده، باید نگران باشیم که مبادا در آینده نزدیک اعتبار گذرنامه ما از همین دو کشور هم کمتر شود.
http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=66201
بله، حقیقت تلخ است، اما تاریخ قضاوت خود را خواهد کرد و فحاشی چماقداران و دروغ پردازی بدخواهان اثری در قضاوت منصفانه و گاه بی رحمانه تاریخ نخواهد داشت.
دوره مزدبگیران و چماقداران هم خواهد گذشت. به قول دکترعباس میلانی "تاریخ با برخی از شخصیت های تاریخی دوست است و با برخی دیگر دشمن. یعنی گذشت زمان به نفع بعضی از آنهاست و به ضرر برخی دیگر... و در این میان تاریخ دوست پادشاهان پهلوی است..."(نقل به مضمون)
روی سخنم با دوستان خردورز و با وجدان است، نه غرض ورزان و دروغگویان:
دوستان نازنینم، خودتان مقايسه كنيد. آیا ما آن زمان نوکر بودیم یا امروز؟ آن زمان که نام ایران در جهان از ارزش و اعتبار برخوردار بود. پول ملی ما و پاسپورت ایرانی ما در همه جای جهان اعتبار داشت و دنیا به ایرانیان با دیده احترام می نگریست؟ آیا انقلاب ما را به استقلال و آزادی و اعتبار بین المللی رساند؟ آن زمان وضع مردم ما بهتر بود یا امروز؟ آن زمان فساد بیشتر بود یا الان؟ آن زمان عزت و غرور ملی ما خدشه دار می شد یا امروز که برای ورود به خاک یک کشور بیگانه ده جا انگشت نگاری می شویم و حتی محتویات لباس های زیر ما را هم می گردند؟!
آیا همه این آمار و اسناد دروغ می گویند ؟؟
به تصاویر و نمودارهای زیر نگاهی بیندازید و خود داوری کنید :
نرخ دستمزد بر حسب سکه طلا از سال 1353 تاکنون:
لینک نمودار
(همان گونه که می بینید بالاترین نرخ دستمزد متعلق به سال 1356 بوده است)
مقایسه تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه ایران با هفت کشور جهان در سال 1348 تا 1357:
لينك نمودار
جدول سالانه
حال ببینید در یک دهه اخیر وضعیت ما در مقایسه با این کشورها به کجا رسیده است:
لينك نمودار
جدول سالانه
[edit=aqanader]1391/12/28[/edit]

5- این روزها بسیاری از انقلابیون دیروز و دست اندرکاران دولت‎‌های پیشین جمهوری اسلامی هم به سخن آمده اند. می توانید به حرف‌های محمد نوری زاد یا مصطفی تاج زاده مراجعه کنید که "آن زمان ما همه آزادی ها را داشتیم جز آزادی سیاسی". در اینکه آزادی سیاسی نبود، جای تردیدی نیست، اما اینکه گمان کنیم هر کسی که آن زمان به زندان رفت یا حتی کشته شد حتماً و الزاماً فرد آزادیخواه و شریفی بوده بسیار اشتباه است. در همان مقطع سی و چند ساله، دست کم سه چهار بار به جان محمدرضاشاه سوءقصد کردند. دستگاه عریض و طویل سازمان افسران حزب توده کشف شد. گروههای مسلحی نظیر مجاهدین و فدائیان خلق به میدان آمدند که از جمله مهمترین شاهکارهایشان کشتن افسران و درجه داران ایرانی، مستشاران خارجی، بمب گذاری در هتل و سرقت مسلحانه از بانک ها (برای تأمین مخارج مبارزه!!! ) و طرح نقشه برای ترور یا ربودن مقامات حکومتی بوده است. حرف بر سر این نیست که آن زمان همه آزاد بودند و همه چیز گل و بلبل بود، حرف بر سر این است که شاه هر چه بود صد برابر از مخالفانش بهتر بود. عملکرد گروههای مخالف حکومت شاه چه قبل و چه بعد از انقلاب ثابت کرد که اگر قدرت دست هر یک از این گروهها بیفتد صد برابر بیشتر می‌گیرند و می‌بندند و می‌کشند...
6- در سال 1339 خلیل ملکی با شاه چند بار دیدار می کند و پیشنهاد تشکیل دولت آشتی ملی توسط اعضای جبهه ملی را می دهد. شاه می پذیرد، اما آقایان جبهه ملی این پیشنهاد را رد می کنندو به فاصله دو سال و اندی، به حمایت از خمینی و مقابله با طرح رفراندوم و اصلاحات ارضی بر می خیزند. نهضت آزادی هم که برای مبارزه با استبداد شاه دست گدایی به سوی دولت لیبی و حکومت عبدالناصر در مصر دراز کرده بود! اگر شاه هم می خواست که اینها بیایند و کار کنند (که چند بار هم خواست و برایشان پیغام فرستاد)، خودشان نمی آمدند و ترجیح می دادند همان ژست عوامفریبانه روشنفکری شان را حفظ کنند. دیدیم که دست آخر وقتی بختیار هم آمد جبهه ملی چه کرد؟ بیانیه داد و نوشت: "تف بر چهره بختیار خائن..."
7- برجسته ترین اقتصاددانان کشور در آن زمان در وزارت دارایی، بانک مرکزی و سازمان برنامه مشغول فعالیت بودند. همین آقای زنده یاد مهدی سمیعی از روشنفکران چپ و مخالف حکومت بود، اما به واسطه لیاقت و شایستگی فراوانی که داشت دعوت به همکاری شد و دوران درخشان سازمان برنامه و بودجه کشور تحت ریاست ایشان رقم خورد. آن کسی که گفت اقتصاد مال خر است شخص دیگری بود.
1- در دیدگاه پیشین خود، لینک سخنان دکتر کاتوزیان را آوردم که گویا بدلیل عجله در پاسخگویی ملاحظه نفرمودید. بهتر است به جای مراجعه به منابع دست چندم که توسط این و آن گردآوری یا ترجمه شده است مستقیماً به سخنان خود دکتر کاتوزیان مراجعه بفرمایید. پژوهش‌های نویسندگان بزرگواری چون دکتر سیروس غنی هم که بر پایه کنکاش مستقیم اسناد وزارت خارجه بریتانیا صورت گرفته می تواند به شما در این زمینه کمک کند.
دکتر کاتوزیان: بریتانیا نه نقشی در برآمدن رضاشاه داشت و نه دخالتی در فروافتادن احمدشاه
http://iranshahr.org/?p=863
2- چنين تحليل هايي اول از همه توهین مستقیم است به خود شخص دکتر مصدق. متأسفانه مصدق اللهی ها و دیگر دشمنان حکومت پیشین (مجاهدین، توده ای ها،...) همگی سال‌هاست پشت نام مصدق پنهان شده اند و برای کربلای 28 مرداد سینه می زنند. آنقدر هم ناشیانه و ساده لوحانه سناریوی کودتای 28 مرداد را می نویسند که آدم را به خنده می اندازد. اینها چنان شخصیت ضعیف و زبونی از مصدق و یارانش ترسیم می کنند که در عرض چند ساعت با شورش چند تن از اراذل و اوباش و روسپیان !! شهر و به مدد چند هزار دلار پولی که امریکایی ها و انگلیسی ها (آخر معلوم نشد کدام شان! ) به چند تا آخوند از جمله کاشانی داده بودند، سقوط کرده است!!! آیا نباید گفت خاک بر سر یک دولت ملی که با چهار تا عربده شعبون بی مخ و رمضون یخی بخواهد سقوط کند؟ به فرض هم که سقوط کرد، اگر این دولت ملی بود، چرا بعد از سقوط اش صد نفر به حمایت از آن دولت به خیابان ها نیامدند؟ آن افسرانی هم که برایشان اشک تمساح می ریزید، شاخه نظامی افسران حزب توده را تشکیل داده بودند و تا بالاترین مدارج نظامی کشور نفوذ کرده بودند (به دلیل سهل‌انگاری های فاطمی و دولت مصدق) و مهمترین اطلاعات نظامی و امنیتی کشور را به دولتمردان شوروی در مسکو می دادند. تازه به جز چند نفر از عناصر اصلی و کلیدی آنها، مابقی به حبس رفتند یا پس از مدت کمی آزاد شدند. در امریکا و اروپا هم اگر عده ای در آن زمان و شرایط به طور سازماندهی شده در ارتش یا سازمان های امنیتی نفوذ می کردند و برای شوروی جاسوسی می کردند از این بدتر با آنان برخورد می شد. بروید سرنوشت گروه های کمونیست و چپ در امریکا و فرانسه و سرنوشت اعضای گروه بریگاد سرخ در ایتالیا را بخوانید.
3- این هم یک دروغ بزرگی بود که جناب امینی و یار غارشان بهرام مشیری با ترجمه ناقص و سلیقه ای یکی از مصاحبه های شاهزاده رضا پهلوی برای خودشان ساختند. در شرایطی که شاهزاده بارها و بارها در مصاحبه ها و نوشته هایش اعلام کرده نقشی بیش از یک شهروند عادی برای خود قائل نیست و تصمیم گیری در مورد آینده ایران و نوع حکومت فقط و فقط با مردم ایران است.
4- آن کسانی که کمیت شان در تحلیل انقلاب 57 لنگ می زند خود انقلابیون آن روزگار و هواداران‌شان هستند. زیرا طبق معمول با تحلیل های کودکانه و تک بعدی سعی می کنند همه چیز را در استبداد شاه و فقدان فضای باز سیاسی خلاصه کنند. جواب این پرسش را هم نمی دهند که چطور اغلب این افراد که در خارج از کشور بودند و آنجا تحصیل کرده بودند و با دنیای آزاد در ارتباط بودند و دسترسی به انواع منابع و کتاب ها و... داشتند، باز هم به قول خودشان فریب آیت الله خمینی و آخوندها را خوردند!!! آنها هستند که پاسخی برای ترورها و آدم سوزی های قبل از انقلاب ندارند. پاسخی برای نقش خود در اعدام های پس از انقلاب و موج بازداشت ها و اعدام ها و تصفیه ارتش و رادیو و تلویزیون و هواپیمایی ملی و وزارت خانه ها و بانک مرکزی و سازمان برنامه و... ندارند. فقط می گویند ....... انقلاب ما را دزدیدند!!!
[edit=aqanader]1391/12/28[/edit]
بله 3هزار ملیارد و همه اعدام ها واین قضایای حال به هم زدند همه نکوهیده است ولی باید دید ریشه هایش در کجاست ...نمیگویم که تمامی ریشه ها از پهلوی است ولی آیا حکومت 50و چند ساله ی آنها این موضوعات را تقویت نکرده است...شما که عاشق این هستید که کسی از الآن انتقادکند ...آیا اکنون اگر حکومت پهلوی استوار بود بکسی چنین اجازه ای را میداد...چرا شما از خفقان آن دوران هیج نمیگویید ...حتی یک انتقاد کوچک...چرا از اعدامهای دو شاه نمیگویید فاطمی،گلسرخی و ...
چرا از کشته شدن میرزاده،مدرس،فرخی یزدی،کریمپور شیرازی،سردار اسعد بختیاری و صولت الدوله قشقایی نمی گویید اینان که خائن نبودند...شما میگویید اگر رضا خانی نبود ایرانی نبود(نمونه ای از شخص پرستی مفرط)...حالا اگر سردار جنگل نبود که روسها شمال را بلعیده بودند اگر ناصر دیوان و صولت الدوله نبودند که جنوبی نبود...یعنی نصف ایران...و اگر سیاستهای قوام نبود که آذربایجان گوش ایران را نمی ساخت(در حالی که شاه دائما برای کابینه او مشکل می ساخت)...شما اعدام،زندان وشکنجه و تبعید صدها روشنفکر و دانشجو را نمیگویید...بگذارید پرسشی کنم ...بزرگترین شاعر یا نویسنده معاصر کیست...شما شاید پاسخهایی مانند:ملک الشعرا،اخوان،شاملو،هدایت،بزرگ علوی ،تقی ارانی، فرخی و میرزاده را نام ببرید...ولی کمی از شرح حالشان در دوران پهلوی :3تایشان کشته شدند 3تایشان سالها زندان و تبعید بودند علوی در دوران پهلوی اول با 53 نفر زندان شد ودر دوران پهلوی دوم قریب 25سال تبعید بود دیگری در دوران رضا خان ممنوع القلم شد و برای همین بهترین داستان معاصر ادب فارسی را در هند چاپ کرد...از دیگر ادبا دهخدا در آخر عمر از شدت ضربات ماموران نظامی فوت کرد به این دلیل که چند باری به دفتر مصدق رفته بود...عارف که از گشنگی در تبعید مرد...گلسرخی و کریپور شرازی از شعرای جوان اعدام شدند قس علی هذا
چرا سیاستمدارانی مانند صدیقی،علا،امینی،بختیار،سنجابی،بازرگان،خلیل ملکی و ...باید طرد میشدند و یا زندان و تبعید میشدند تا امثال هویدا و علم و... آبرو سیاستمداران سکولار را ببرند تا مردم آنها را به فراموشی بسپرند واز آنها دلسرد شوند تا مجانینی بتوانند از احساسات مردم سو استفاده کنند...
اگر به دیدگاه ها نگاه کنید می بینید که چه کسی گفته ایران پنجمین کشور جهان بود...در ضمن مگر همین شاه نبود که به اقتصاد دانان میگفت یک مشت خر.!!!
بنده که از همان اول گفتم که این کتاب ارزش استناد ندارد(اولین دیدگاهم) پس من سینه چاک انصاری نیستم ....وبه کسی هم توهین نکردم که بخواهم مظلوم نمایی کنم.
در پایان اینکه اگر باز هم می خواهیید ازاین کارهای این خاندان دفاع کنید بنده کاری ندارم دیگر شما اصلا به حرف دیگران گوش نمیدهید
...بنده دیگر سخنی ندارم
دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت
گمگشته ای که...
کتال تجدد آمرانه -گردآوری تورج اتابکی -ترجمه مهدی حقیقت خواه-نشر ققنوس چاپ سوم-مقاله اول"جامعه و دولت در دوران رضا شاه"دکتر همایون کاتوزیان-صفحه های 28و29:((...سید ضیا،به همراه چند افسر ژاندارمری،با آیرونساید [نماینده نظامی بریتانیا در ایران]و چند افسر ودیپلمات انگلیسی دیگر همدست شدند تا با آوردن 2هزار قزاق از قزوین به تهران کودتایی را سازماندهی کنند...آنها رضا خان را بعنوان فرمانده خود برگزیدند...هیئت دیپلماتیک انگلیس از دولت سید ضیا حمایت کرد...))[گوشه ای از مطالب آقای کاتوزیان]
این که از کودتا ی 3 اسفند از 28 مرداد نگویم بهتر است[البته میدانم سینه چاکان پهلوی آن روز کذایی را قیام ملی میدانند...یعنی ملت قیام کرده...یعنی ارتش با تانک هایش ،طیب حاج رضایی و لاتهای اطرافش، ملکه اعتضادی با روسپیان همراهش،روزولت با پولهای در کیفش و آیت الله فلسفلی با فتواهای بهبهانی و بروجردی در دستش...اینها همان ملت آریامهرپرست ایران بودند ...عجیب است که نمیدانستم روزولت و کاتم وباقی جاسوسان آمریکا و انگلیس هم ایرانی بودند...الله اکبر ... بعد آن افسرانی که اعدام شدند و شاعران وروزنامه نگاران و سیاستمداران ...گویا اجنبی بودند...حیرتا...]
عزیزم هشتاد را بچه دوم ابتدایی هم میتواند درست بنویسید اگر من هشاد نوشته ام ناشی از بی توجهی بوده و اینکه هنگام تایپ به کیبورد نگاه میکنم است..نه ناشی از کم سوادیافتادن واج نشان بیسوادی نیست بلکه جابجا نوشته واجها نشانگر کم سوادی است...برای مثال می توانید دست خط استاد بزرگوار آقای ثابتی را در چند صفحه اول کتابشان ببینید که واژه ((حرفها))را بصورت ((هرفها)) نوشته اند... گویا ایشان در دانشگاه تهران حقوق می خوانده اند...آن هم در دوران محمد رضا شاه...
بنده کی به شما توهین کردم(مخاطبمpersianking)...این شما هستید که به جای پاسخ مودبانه دست به تحقیر و هتاکی میکنید...
بنده در کتابناک دوستی ندارم اگر چه همه را دوست خطاب میکنم و بر خلاف شما به همه احترام میگذازم...ولی چند نفری هستند که نظرشان به نظر بنده نزدیک تر است...
شما چند بار قاعده ی زمانی را رعایت نکردید به هم زدید...حالا که شما میگویید اگر دیپلماسی شاه نبود که سه جزیره از دست می رفت ... بگذارید ما هم مغلطه کنیم و بگوییم اگر سیاستهای قاجار نبود تبریزم نداشتیم پس از دست دادن قفقاز مشکلی ندارد...یعنی اگر فتحعلی شاه نبود دیگر تبریزی هم نبود که ستار خانی در آن قیام کند و شما از عکسش استفاده کنید...(حالا فهمیدید که دیگران هم توانایی مغلطه کردن را دارند)
شما احتمالا همه چیزرا سیاه سفید میبینید ....ولی من اصلا این گونه نیستم ...همینجا میگویم که نباید تصور کرد هر خاندانی کاملا خادم یا کاملاخائن است...پهلوی هم از این قاعده مستثنی نیست...قطعا در آن دوران هم کارهای خوبی شده است...ولی چو نیک بنگریم کاستی های فراوانی را میبینبم که هنوز هم این خاندان اگر بتوانند به کسی جرئت گفتنشان را نمیدهد(ولو در فضای مجازی)....هنوز هم پهلوی چی ها برای توضیح دادن انقلاب 57 کمیتشان می لنگد و آسمان و ریسمان میکنند...که نمیدانم بی بی سی بود یا نشست گوادلوپ ... آخر مشکل ما با این خاندان همین است...اصلا مردم را داخل آدم نمی دانند...مصاحبه ی آقای پهلوی سوم با یکی از طرفدارانشان که موقع حمله آمریکا به افغانستان صورت گرفته بود(گویی این مصاحبه گم شده است!)....و نیز مصاحبه یشان با فوکوس آنلاین (همان که دکتر امینی به آن اعتراض کرد وآن مقاله معروف را نوشت)...همه ی این هارا ثابت میکند...ایشان میگویند که پس از مرگ پدر سوگند پادشاهی خورده اند ...آخر کدام پادشاهی...در کدام مجلس...با کدام مشروعیت...
ادمین عزیز اون جمله ای که در مورد جذب جهانگرد و توریست نوشته بودم را می شه بفرماید چرا حذف کردید؟
توهینی به کسی نبود
ادمین عزیزلازمه بدونید که اون نیش و کنایه زدن نبود بلکه عیت واقعیت سیاسی سیستم های پادشاهی در اروپا بود
الان حتی خاندان سلطنتی بریتانیا را هم کسی به عنوان یک قطب قدرت جدی نمی گیره.. وسیله جذب توریبست برای کشورشون هستن
این هم یک دروغ دیگر! کسی ادعا نکرده آن زمان ایران پنجمین قدرت دنیا بود، بلکه قرار بود بر اساس یک برنامه ریزی بلندمدت خود را به چنان جایگاهی برساند. بر طبق آمار و اسناد دست کم در منطقه حرف اول را می زد. مسیر حرکت کشور در جهت پیشرفت بود و شاخص های عمکرد اقتصادی، صنعتی و... کشور مثبت و صعودی.
به این طرز فکر می گن طرز فکر دون کیشوتی
کسی که تو خیالاتش داره سیر می کنه اینطوری فکر می کنه
الان جمهوری اسلامی هم برای سال 1404 کلی برنامه ریخته.. اگر حالا قبل از اون تاریخ دیگه این حکومت نباشه.. همه دست اندر کاراش بعد از سی سال (مثل همین گروه ورشکسته سلطنت طلب) ننه من غرییبم در می یارن و فریاد وامسیبتاشون بلند می شه که بله مابرای ایران برنامه ها داشتیبم ولی نزاشتن.. اینها همه شعاره عزیز جان
این مصداق همون ضرب المثلیه که می گن شتر در خواب بیند پنبه دانه
شاه تو اخرین مصاحبه اش با دیوید فراست شش ماه قبل از فوتش گفت اگر مردم به من دو سال دیگه وقت داده بودن ایران را گلستان می کردم.. کدوم عقل سلیمی میتونه اینو باور کنه که تو دو سال می شه وضع تورم سال 56 و 57 و وضع خراب اقتصادی اون سال ها را متوحل کرد؟.. . حتی اگر به کتاب خاطرات دست اندرکارهای همون سیستم مثل خاطرات دکتر محمد باهری رجوع کنید می بینید که به کل این نظر شاه را رد می کنن ( باهری سالها معاونت اجتماعی دربار بوده) هیچ کدوم از کارشناس های اقتصادی حکومت شاه به این حرفش اعتقادی نداشتن.. حتی اگر انقلا ب هم نمی شد.. طبق نظر مسئولین طراز اول خود سیستم تا سال 1365 تورم ایران وحشتناک بوده و وضعیت اقتصادی اسفناک تر از قبل ( رجوع بشه به خاطرات عبدالمجید مجیدی رئیس سازمان برنامه که به طور رایگان در اینترنت هست) تو توهمات زندگی کردن و این که بگیم می خواستیم چنین و چنان کنیم می شه تحمیق مردم و عوام فریبی
قبلا" یک مثال نوشته بودم در مورد تورم
اونجا یک جمله ای آوردم که از سال 1342 تا 1352 تورم ایران درحد یک تا دو درصد بوده بعد از سال 1973 ( 1352) به طور ناگهانی و افسار گسیخته سیل درآمدهای نفت به سمت ایران سرازیر شد و شاه به جای کارهای عمرانی بخش عمده بودجه را به سمت خرید تسلیحات برد ( رجوع بشه به خاطرات ابوالحسن ابتهاج... که حتی می گه به خاطر این کار با شاه درگیر می شه )
این جمله یعنی تورم افسار گسیخته از 1352 به بعد دقیقا" جمله آقای مهدی سمیعی رئیس سازمان برنامه زمان شاه هست که پارسال در سن 92 سالگی در امریکا فوت شد حالا شما نشستی جمله رئیس سازمان برنامه را زمان شاه ر ا رد می کنی
هیچ لزومی نداره که دوستان این حرف منو قبول کنن
هر کس بخواد می تونه از طریق گوگل بزنه " پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هارواد" سایتش مسدود نیست ( تمام مطالب سایت رایگانه). در اونجا به بخش عبدالمجید مجیدی و مهدی سمعی مراجعه کنید .. مصاحبشون هم به صوورت متن فارسی و هم شنیداری قابل دسترسیه
نقل قول:
در ضمن کسی که اسم شهرام پهلوی نیا را به انگلیسی سرچ کنه به سایتی می رسه که مربوط به اون شرکت دلال معامله در آمریکاست که هیچ ارتباطی با بسیجی و جمهوری اسالامی و همین حرف هایی که زدی نداره
بله، شما راست می گویید. نخستین مطلبی هم که در این مورد منتشر شده متعلق به روزنامه کیهان (حسین شریعتمداری) است به تاریخ 28 فروردین 1386 !!
آقا ما سطح سوادمون در حد کلاس پنجم ابتدایی حتی پایین تر اگر اینطوری می تونی خودتو راضی کنی ما هم اصراری روی با سواد بودنم نداریم
من دارم اینجا برات فارسی می نویسم ( تو همون مکتب خونه با سه کلاس سواد این فارسی نوشتن را یاد گرفتم..... البته از برکات وجود محمد رضا شاه و رضا شاه زملنی که انقلاب شد از جمعیت 38 میلونی ایران 80 درصد بیسواد بودن ما هم یکی از همونها بودیم )
...........
اون بالا نوشتم هر کس می خواد در مرود معروفترین دزد خانواده پهلوی اطلاعات کسب کنه
اسم شهرام پهلوی نیا را به انگلیسی تو google image سرچ کنه
از اونجا به سایت شرکت فروشنده املاک که در امریکاست می رسه... تو سایت اون شرکت سوابق این معامله همراه با عکس جزیره و اسم خریدار و فروشنده ذکر شده
این به حسین شریعتمداری چه ربطی داره؟

[edit=saraab]1391/12/28[/edit]
من و خاندان پهلوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک