37 روز پس از 37 سال
امتیاز دهید
چند گفتگو با دکتر شاپور بختیار
مصاحبه کننده نوری زاده
این کتاب یکی از کتابهای بسیار مهم درباره بحران دی و بهمن 57 است. زمانی که شاه شاپور بختیار را نخست وزیر میکند. شاپور بخیتار این امکان را داشت که خمینی وارد ایران نشود اما در این کتاب میگوید قانون دموکراسی این اجازه را به من نمیداد و من با علم به اینکه از صحنه حذف میشوم به اقا اجازه دادم. بختیار در دولت موقت به رغم زمان کم خدمات زیادی کرد که در این کتاب خود وی به شرح و بسط آن پرداخته
بیشتر
مصاحبه کننده نوری زاده
این کتاب یکی از کتابهای بسیار مهم درباره بحران دی و بهمن 57 است. زمانی که شاه شاپور بختیار را نخست وزیر میکند. شاپور بخیتار این امکان را داشت که خمینی وارد ایران نشود اما در این کتاب میگوید قانون دموکراسی این اجازه را به من نمیداد و من با علم به اینکه از صحنه حذف میشوم به اقا اجازه دادم. بختیار در دولت موقت به رغم زمان کم خدمات زیادی کرد که در این کتاب خود وی به شرح و بسط آن پرداخته
آپلود شده توسط:
farahang1
۱۳۹۱/۰۸/۰۱
دیدگاههای کتاب الکترونیکی 37 روز پس از 37 سال
اگر خوب بود چرا به ارتش دستور تیر داده بود؟
از سویی من معتقدم هر شخصی به نوعی با دربار ارتباط داشت و توان گویش نکات منفی را داشت و نکرد وی بیش از همه باید مورد نقد قرار بگیرید. بقول شما همین هویدا حارج از شخصیت انسانیش اما واقعا در این 14 سال نخست وزیری و 6 ماه وزیر درباری چه نکاتی را به وی گوشزد کرد. دکتر اقبال نیز و اعلم نیز. سران ساواک که عمدتا اخبار را یا اشتباه میدادند و یا پیروزمندانه. در حالی دوره پاکروان اخبار پیروزمندانه نبود و شاه به واسطه اخبار ناخوش احتمالا ایشان را کنار نهاد.
متاسفانه شخصیت مستبد هیج رویکرد متفاوتی را بر نمی تابد. به خصوص شاه. مثلا رفتاری که با دوستان نزدیکش کرد سپهبد زاهدی، هویدا، علم، تیمور بختیار، حسین علا و از همه بالاتر مصدق نشان میدهد این امر دو سویه است
saeed-sh
در پاسخ این دوست گرامی باید گفت یا ایشان از دید مورخانه مینگرند یا از دید روشنفکرانه و سوگیری سیاسی!
- از دید تاریخی باید دقیق بگوییم که آن زمان اصلا جریان ملی و مذهبی نبود این مفهوم بعد از جریان مجله ایران فردا ایجاد شد
- منظور شما نهضت آزادی است احتمالا که تا حدی نه با ادبیات شما بلکه این امر محقق شد تا حدی
- شما کتاب را نخوانید یا درست نخواندید. در این کتاب و کتاب یک رنگی آمده است که بختیار با بازرگان قصد مصالحه و ائتلاف داشت نه یزدی و بنی صدر. گرچه یزدی عضو نهضت بود و کاملا در جریان گفتگو بازرگان و بختیار. اما بنی صدر عضو نبود و از قضا این ائتفلاب تا حدی شخصی و طیفی تا حزبی. از سویی اصلا به بنی صدر دیدگاه مثبتی نداشت اقای بختیار. درباره یزدی هم چندان دیدی نداشت. او ائتلافش صرفا با بازرگان و احتمالا یدالله سحابی و چند شخص مبرز شناخته شده بود. زیرا بازرگان را از دیرباز میشناخت و میگفت می خواستم به وی و چند تن از دوستان وی مشاغل فنی وزارت بدم نه مشاغل مهم. بازرگان جواب تاریخی به وی می دهد که از گفتن ان تا حدی معذورم و به کتاب تاریخ شفاهی رجوع کنید.
- من دوستار بختیار هستم و به این تعلق مفتخرم. اما دلیل نمیشود چشم بر یکسری از واقعیتها بست. بختیار در برخی از اتفاقهای تاریخی مانند جریان اعتصاب دانشگاه و خیلی از موارد در خود دولت مصدق و چند جریان از جمله همین جریان نخست وزیری بر خلاف معادلات حزبی عمل کرده است و متاسفانه در برخی از موارد و به خصوص این مورد اخلاق سیاسی را زیر پا نهاد - این مورد را در چند روز اخیر خیلی به آن تامل کردم و در نهایت تعلق به ایشان متاسفانه به این نتیجه رسیدم.
- فرض میگیریم که ایشان اخلاق حزبی را زیرپا ننهاد و موضع او در زمینه قبول پیشنهاد نخست وزیری درست است. من هم شخصا فکر مکینم این موضع شخصی درست باشد. اما این حقیقتی است که حال پس از گذشت چند سال بدان رسیدیم. حقیقت آن است که بختیار گفت اما یک جا هست شما موضع سیاسی میدهید و عمدتا این موضع در دورن یک اتفاقی صورت میگیرد اما یک جا هست که موضع در خلال بررسی تاریخی بررسی میشود. الان موضع من و شما یک موضع تاریخی است که اگر جامعه اکثریت مردم و روشنکفران و اپوزسیون اگر با بختیار هم لسان میشدند مانع از اتفاقات بعدی میشدند.
- حال بختیار از موضع من و شما در این زمان درست گفته است. اما این یک نظریه است. نظریه هایی بیشماری حتی در حال حاضر هست که این امر نه ممکن بود و نه صحیح. دلیل نمیشود کسی یک نظریه ای میدهد خیانت کرده باشد. برداشت نهضت آزادی و جبهه ملی چیز دیگری بود ولی حال این نظریه ابطال میشود. دلیل نمیشود عرضه یک نظریه را خیانت بدانیم. نتیجه بررسیهای تاریخی و حتی بررسی مواضع سیاسی را نمیتوان با حق و باطل نتیجه داد.
- اگر نگوییم 90 الی 80 درصد رویکرد بختیار را در ان زمان نمیپذیرفتند و از سویی اکثر روشنفکران و اپوزسیون ما هم نپذیرفتند. این چند ملیون خیانت کردند و ان یک نفر خدمت! بنی صدر خیانت کرد یزدی خیانت کرد بازرگان خیانت کرد همه خیانت کردند فقط بختیار خدمت. آیا این گزاره منطق تاریخی دارد؟
-
تنکامن گرامی ، بله همکاری دیپلماتیک مصدق را منکر نیستم و در عالم سیاست هم چیز غریبی نیست ولی آن کجا و طرح نقشه کودتا با همکاری و لشکر کشی بیگانه کجا ؟؟؟ به بیان شفاف تر : معامله بر سر برگرداندن اوضاع با تنخواه اروند رود !!!!
با این اوصاف من این حرکت بختیار را هم نوعی دیپلماسی انتحاری میدانم و دستم نمیرود نام خیانت بر آن بنهم .
[/quote]
اولا sagaro گرامی و عزیز از شما ممنونم به خاطر اینکه اطلاعات منو زیاد کردید... البته از همه دوستان باید تشکر کرد که نظرات ارزشمندی دارند و می نویسند و باعث میشه که اطلاعات من به شخصه زیاد بشه... چون من گفتم هرکسی نظری دارد اصلا تو پروفایلم بنویسد که من استفاده بکنم ( البته میگویم من ، من کسی نیستم) ولی خب که اینجا مینویسید و همه استفاده میکنیم از نظرات هم دیگه...
من خودم عاشق مصدقم و اون حس ناسیونالیستشو قابل ستایش میدونم و خیلی دوستش دارم...