رسته‌ها
بحر طویل های هدهد میرزا
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 59 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 59 رای
مجموعه داستان

این کتاب حاوی قسمتی از بحر طویل هایی است که نگارنده در طی مدتی متجاوز از سی سال همکاری با هیئت تحریریه هفته نامه فکاهی توفیق سروده و در آن نامه به امضاء «هدهد میرزا» منتشر کرده است.

آن شنیدم که یکی مرد دهاتی، هوس دیدن تهران سرش افتاد و پس از مدت بسیار مدیدی و تقلای شدیدی به کف آورد زر و سیمی و رو کرد به تهران، خوش و خندان و غزلخوان ز سر شوق و شعف گرم تماشای عمارات شد و کرد به هر کوی گذرها و به هر سوی نظرها و به تحسین و تعجب نگران گشت به هر کوچه و بازار و خیابان و دکانی. در خیابان به بنایی که بسی مرتفع و عالی و زیبا و نکو بود و مجلل، نظر افکند و شد از دیدن آن خرم و خرسند و بزد یک دو سه لبخند و جلو آمد و مشغول تماشا شد و یک مرتبه افتاد دو چشمش به آسانسور، ولی البته نبود آدم دل ساده خبردار که آن چیست؟ برای چه شده ساخته، یا بهر چه کار است؟ فقط کرد به سویش نظر و چشم بدان دوخت زمانی. ناگهان دید زنی پیر جلو آمد و آورد بر آن دگمه ی پهلوی آسانسور به سرانگشت فشاری و به یک باره چراغی بدرخشید و دری وا شد از آن پشت اتاقی و زن پیر و زبون داخل آن گشت و درش نیز فرو بست. دهاتی که همان طور بدان صحنه ی جالب نگران بود، زنو دید دگر باره همان در به همان جای زهم وا شد و این مرتبه یک خانم زیبا و پری چهر برون آمد از آن، مردک بیچاره به یک باره گرفتار تعجب شد و حیرت چو به رخسار زن تازه جوان خیره شد و دید که در چهره اش از پیری و زشتی ابدا ً نیست نشانی. پیش خود گفت که:« ما در توی ده این همه افسانه ی جادوگری و سحر شنیدیم، ولی هیچ ندیدیم به چشم خودمان همچه فسون کاری و جادو که در این شهر نمایند و بدین سان به سهولت سر یک ربع زنی پیر مبدل به زن تازه جوانی شود. افسوس کزین پیش، نبودم من درویش، از این کار، خبردار، که آرم زن فرتوت و سیه چرده ی خود نیز به همراه درین جا، که شود باز جوان، آن زن بیچاره و من سر پیری برم از دیدن وی لذت و، با او به ده خویش چو برگردم و زین واقعه یابند خبر اهل ده ما، همه ده بگذارند، که در شهر بیارند زن خویش چو دانند به شهر است اتاقی که درونش چو رود پیرزنی زشت، برون آید از آن خانم زیبای جوانی »!!

بحر طویل در دنیای امروز:
این قالب ایرانی در دنیای امروز دستخوش تغییرات شده است و میتوان رگه های امروزی آن را در ترانه های پاپ ایرانی دید. در واقع برخی معتقدند که بحر طویل همان رپ فارسی است. در حال حاضر بسیاری از رپ خوانان موسیقی ایران در تلاش برای نزدیک کردن آهنگ های خود به این سبک موسیقی هستند. متن ترانه های رپ فارسی از جهت شعری شباهت زیادی به بحر طویل دارد گرچه از نظر محتوایی و استفاده از وزنهای عروضی چنین شباهتی ندارد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
390
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/03/01

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بحر طویل های هدهد میرزا

تعداد دیدگاه‌ها:
18
رفقا اگر داستانها و اشعار خر و خرکی را دوست دارند توصیه میکنم کتاب " نان جو دوغ گو " نوشته استاد باستانی پاریزی را بخوانند . به غایت زیبا و شیرین است .
سپاس از کبیر اندر کبیر بابت این کتاب بسیار شیرین و خواندنی و ماندنی !
دوستان لبّ کلام را گفتند درباره اش،بنده نیز می خواهم نقل قولی از اشعار کتاب بکنم،تا زیبایی کار،دیگران را تشویق بخواندن این اثر بسیار جالب و روحیه بخش بکند:
هدیه به دوست عزیزم،طرفه آنست که نام این قسمت(ص 283 کتاب) از نام ایشان گرفته شده است:D
"خر تو خر"
۞
جمعی از تازه جوانان ، قدم از شهر پیِ ِ گشت ، سوی دشت نهادند و ، پی عیش فتادند ، و در ِ شادی و عشرت بگشادند و ، شنفتند و بسی خنده نمودند و ، دل از هم بربودند و ، برای خوشی و وجد و طرب ، واسطه کردند .. .
ضمن تفریح و مزاح و خوشی و خنده به ناگاه ،از آن دور ، یکی برزگر خوش دل و مسرور ، عیان گشت که افسار خری داشت ، به دست خود و می کرد ، به زیر لب خود زمزمه و ، بود ز غم ، فارغ و آزاد و خوش و شاد !
یکی از جمله ی آن چند جوان ، در هوس افتاد ،که بهر خوشی خاطر یاران دگر ، دست بیندازد و گیرد ، ز پی ملعبه آن مردِ نکو را .. .
رفت در پیش دهاتی و ، بدو کرد سلامی و ، به وی گفت که : حال تو چطور است ! ؟
بگفتا : بدکی نیست !
پس از آن به خرش کرد نگاهی و بگفتا : عمو جان ز سر و روی تو پیداست ، که بسیار شریفی و نجیبی تو ! ولی در عجبم من ! که برای چه ، کسی را که بوَد «همدم و همنوع تو» ،بیهوده به زنجیر کشیدی و ، به هر سو بکشانیش! ؟ دریغ است از این بیش ، کنی خاطرِ ِ او ریش !
بکِش از سر همنوع خود افسار و ، نجاتش ده از این بند !
مردک زیرکِ هوشیار ،از این حرف به یک مرتبه گردید خبر دار ، که مقصود جوان خنده و شوخی و مزاح است ، و بر آنست که او را بخوشی دست بیندازد . . .
از اینروی ، سر ِ خویش بجنباند ، و به وی گفت : «گر از کلّه اش افسار برون آرم و زین بند، به یک مرتبه او را کنم آزاد ، به هر سو که دلش خواست روان گردد و ، در بین شما آید و ، با جمع شما پاک شود قاتی و ،و دیگر نتوانم منِ ِ بدبخت ، که پیدا کنم او را ! »

:baaa:
این لطیفه ی خرتوخری ابوالقاسم حالت را تقدیم می کنم به دوست خوبم خرتوخر بخاطر این کتاب عالی و لایق امیتاز 6اش!
بسیار بحر طویل را دوست دارم،مخصوصا اگر به طنز حقیقی و آموزنده آغشته باشد ...
ابوالقاسم حالت
خداوند این طنز پرداز بزرگ کشورمان را بیامرزد:x
مرحوم حالت بسیار خوش ذوق و با سواد بود. وی قطعه بسیار زیبایی در یکی از آخرین شماره های مجله جدول "آوای هامون" در دهه 1360 منتشر کرد که در جایی دیگر ندیدم. اگر کسی لطف کند و در صورت مشاهده آن را برای من و دیگران به اشتراک بگذارد، ممنون می شوم. نام قطعه ظاهرا در مطب طبیب یا همچین چیزی است و یکی از ابیات آن چنین است:
سکرتر گفتا برو قدری جلو، رفتم جلو سکرتر گفتا برو قدری عقب، رفتم عقب!
بحرطویل های هدهدمیرزا به مثابه یک زنگ تفریح است
با زبان شیرین و آهنگین و همه فهمی که دارد
به راحتی با ذهن ترکیبی سنتی-مدرن من ایرانی امروز ارتباط برقرار می کند
سنت ها را زنده می کند و همچنین با نگاه نقادانه به معضلات اجتماعی پیرامون
موجب تخلیه روانی اجتماعش می شود
کاری که امروز بعضی جک ها و اس ام اس ها
-البته با درجه ای تنزل از لحاظ ادبی- انجام می دهند
و یا ترانه های رپ
اما بحر طویل به تند و تیزی و بی مهابایی رپ یا جک نیست
بسیار ظریف کارش را انجام می دهد
و خود را تا سطح هنر بالا می کشد
به هر حال روحیه طناز ایرانی با هر شکلش به قوت خود باقی است
حال یا جاودانه می شود یا مصرف
باز هم ممنون
بنظرم زبان فارسی یکی از بااستعدادنرین زبان های زنده دنیاست که با وسعن واژگانی که داره توانایی بالایی تو انتقال احساس و مفهوم می تونه داشته باشه.ممنون بابت ارائه این کتاب
:-)
khar tu khar عزیز دوست کتابناکی فعال خیلی خوشحالم کردی8-)
هوایم تازه شد ..................:x:x:x:x
عاشق زبان شیرین فارسی شدم
که امکان این همه خلاقیت و فراهم می کنه
زیباست زیبا و شگفت انگیز
این فوق العاده است
خیلی هیجان زده شدم :D
ممنون khar tu khar گرامی
بحر طویل های هدهد میرزا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک