دوازده قرن سکوت : تاملی در بنیان تاریخ ایران
نویسنده:
ناصر پورپیرار
امتیاز دهید
کتاب اول: برآمدن هخامنشیان
درج این کتاب در سایت، به معنی تایید محتویات آن از سوی آپلودکننده و سایت کتابناک نیست.
ناصر بناکننده معروف به ناصر پورپیرار با نام مستعار ناریا، عضو اخراجی حزب توده ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و ناشر این حزب پس از انقلاب، نویسنده، ویراستار و موسس نشر کارنگ است که کتابهای خود را ازطریق این موسسات نشر منتشر کردهاست. نظریات منحصر به فرد او در باب تاریخ ایران، پیش و پس از حمله اعراب به ایران، شاهنامه و فردوسی، سعدی و یهودیان بر خلاف تحقیقات دانشورانه و علمی تاریخی است. او اذعان دارد که بیسواد است.
ناصر پورپیرار تاریخ ایران را «ساخته دست یهودیان» معرفی میکند. او اعتقاد دارد که هخامنشیان قومی خونریز و وحشی بودند که «به دستور و مزدوری یهودیان» بر ایران چیره شده و آنچنان نسل کشی کردهاند که تا ۱۲ سده بعد از ظهور اسلام، جنبندهای در جغرافیای فرضی ایران نمیزیسته است. او بخش اعظم امپراتوری هخامنشی و تمام امپراتوری اشکانی و ساسانی را انکار نموده و مدعی است که آئین زرتشتی وجود نداشته، ایرانیان تا پیش از اسلام به هیچ دینی معتقد نبوده و کتاب اوستا در همین اواخر در هند نوشته شدهاست. او حمله اعراب به ایران را سرآغاز تاریخ ایران دانسته و میراث فرهنگ ایران را مرهون اعراب جاهلی میداند. ولی در عین حال، همه منابع مکتوب سه قرن ابتدایی ظهور اسلام را جعلی دانسته است. متخصصان زیادی ردیههایی بر نظریات یگانه پورپیرار نوشتهاند و بسیاری نیز نظرات او را بیارزشتر از آن دانستهاند که نقد شود.
پورپیرار زبان فارسی را بیمایه توصیف میکند،فردوسی را مزدور میخواند، سلمان فارسی را زائیده توطئه یهودیان دانسته و گلستان سعدی را معیوب و ناقص میشمارد. به ادعای او سعدی هیچگاه از شیراز خارج نشده و همه سفرهای سعدی جعلی است. پورپیرار از چپیهایی است که مدتی پس از انقلاب ایران در زندان بوده و تواب شده است. موسسه انتشاراتی او مورد عنایات مخصوص وزارت ارشاد بوده و با موسسه بنیاد نور (زیر نظر محسن رفیقدوست) ارتباط مالی و کاری دارد.
این کتاب، یک مجموعه چهار جلدی درباره تاریخ ایران است. مولف در مقدمه کتاب می نویسد: «این بررسی، تاریخ ایران را تاریخ پارس و پارسیان نمی داند و می کوشد حیات دیرینه اقوام گوناگون ساکن این نجد – و نه تسلط اقوام شمالی، که شیوه عقب مانده شاهنشاهی را بنیان گذاردند – را اساس و آغاز هویت ملی ایران قرار دهد ...». بحث اصلی کتاب درباره برآمدن «هخامنشیان» با پیشگفتاری درباره پهنه زمانی و جغرافیایی ایرانیان و تمدن های کهن آغاز می شود؛ آنگاه مباحث کتاب در سه بخش با این عناوین مطرح می شود: «در جستجوی سرزمین»؛ «در جستجوی هویت»؛ و «چاره اندیشی یهود».
نظر پورپیرار درباره زبان ترکی
مطلب زیر از وبلاگ ایشان کپی شده است
پورپیرار:
زبان ترکی حتی یک واژه انتزاعی ندارد.
زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نومهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند و این هنوز زمانی است که سخن از دارایی فرهنگی فعال ترین و پرشمار ترین قوم ایران در میان است. حالا و در مقام این مدخل بیدارکننده و چنین ریشه یابی ملی و تمدنی، می توان خردمندانه تامل کرد، و یا اوباشانه و بدون نتیجه مهمل سرود و فحش فرستاد.
وی در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان است
منبع : سایت رسمی ناصرپوربیرار
بیشتر
درج این کتاب در سایت، به معنی تایید محتویات آن از سوی آپلودکننده و سایت کتابناک نیست.
ناصر بناکننده معروف به ناصر پورپیرار با نام مستعار ناریا، عضو اخراجی حزب توده ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و ناشر این حزب پس از انقلاب، نویسنده، ویراستار و موسس نشر کارنگ است که کتابهای خود را ازطریق این موسسات نشر منتشر کردهاست. نظریات منحصر به فرد او در باب تاریخ ایران، پیش و پس از حمله اعراب به ایران، شاهنامه و فردوسی، سعدی و یهودیان بر خلاف تحقیقات دانشورانه و علمی تاریخی است. او اذعان دارد که بیسواد است.
ناصر پورپیرار تاریخ ایران را «ساخته دست یهودیان» معرفی میکند. او اعتقاد دارد که هخامنشیان قومی خونریز و وحشی بودند که «به دستور و مزدوری یهودیان» بر ایران چیره شده و آنچنان نسل کشی کردهاند که تا ۱۲ سده بعد از ظهور اسلام، جنبندهای در جغرافیای فرضی ایران نمیزیسته است. او بخش اعظم امپراتوری هخامنشی و تمام امپراتوری اشکانی و ساسانی را انکار نموده و مدعی است که آئین زرتشتی وجود نداشته، ایرانیان تا پیش از اسلام به هیچ دینی معتقد نبوده و کتاب اوستا در همین اواخر در هند نوشته شدهاست. او حمله اعراب به ایران را سرآغاز تاریخ ایران دانسته و میراث فرهنگ ایران را مرهون اعراب جاهلی میداند. ولی در عین حال، همه منابع مکتوب سه قرن ابتدایی ظهور اسلام را جعلی دانسته است. متخصصان زیادی ردیههایی بر نظریات یگانه پورپیرار نوشتهاند و بسیاری نیز نظرات او را بیارزشتر از آن دانستهاند که نقد شود.
پورپیرار زبان فارسی را بیمایه توصیف میکند،فردوسی را مزدور میخواند، سلمان فارسی را زائیده توطئه یهودیان دانسته و گلستان سعدی را معیوب و ناقص میشمارد. به ادعای او سعدی هیچگاه از شیراز خارج نشده و همه سفرهای سعدی جعلی است. پورپیرار از چپیهایی است که مدتی پس از انقلاب ایران در زندان بوده و تواب شده است. موسسه انتشاراتی او مورد عنایات مخصوص وزارت ارشاد بوده و با موسسه بنیاد نور (زیر نظر محسن رفیقدوست) ارتباط مالی و کاری دارد.
این کتاب، یک مجموعه چهار جلدی درباره تاریخ ایران است. مولف در مقدمه کتاب می نویسد: «این بررسی، تاریخ ایران را تاریخ پارس و پارسیان نمی داند و می کوشد حیات دیرینه اقوام گوناگون ساکن این نجد – و نه تسلط اقوام شمالی، که شیوه عقب مانده شاهنشاهی را بنیان گذاردند – را اساس و آغاز هویت ملی ایران قرار دهد ...». بحث اصلی کتاب درباره برآمدن «هخامنشیان» با پیشگفتاری درباره پهنه زمانی و جغرافیایی ایرانیان و تمدن های کهن آغاز می شود؛ آنگاه مباحث کتاب در سه بخش با این عناوین مطرح می شود: «در جستجوی سرزمین»؛ «در جستجوی هویت»؛ و «چاره اندیشی یهود».
نظر پورپیرار درباره زبان ترکی
مطلب زیر از وبلاگ ایشان کپی شده است
پورپیرار:
زبان ترکی حتی یک واژه انتزاعی ندارد.
زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نومهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند و این هنوز زمانی است که سخن از دارایی فرهنگی فعال ترین و پرشمار ترین قوم ایران در میان است. حالا و در مقام این مدخل بیدارکننده و چنین ریشه یابی ملی و تمدنی، می توان خردمندانه تامل کرد، و یا اوباشانه و بدون نتیجه مهمل سرود و فحش فرستاد.
وی در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان است
منبع : سایت رسمی ناصرپوربیرار
آپلود شده توسط:
ramin12345
1391/04/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دوازده قرن سکوت : تاملی در بنیان تاریخ ایران
اگر آن حزب خاصی گروهی از مردم باشند، که تاریخشان توسط باکو نوشته می شود و ریشه همه فعالیت های آنها به فرمان معروف رفیق استالین بر می گردد، و جمعیتی مرکب از تاریخ نگاران، دانشگاهیان (به قول خودشان آکادمیسین) روزنامه نگار، نویسنده و حتی خواننده و نوازنده آنها از زمان فرمان رفیق استالین با هدفی مشخص (رک و راست تجزیه ایران) مشغول به فعالیت بوده اند باشد ، باید گفت بعله همه چیز این جماعت جعلی است.
و از همه بدتر و زشت تر اگر منظور کسانی باشد که امروز میراث دار و وارث آنها هستند و همان تلاشهای آنان را برای پدید آوردن یک "ملت" و "کشور" از ترکهای ایران پی می گیرند ، باید گفت همه چیزشان جعلی و قلابی است.
مثل کسانی که به حزب نازی گرایش داشتند و مدعی بودند آلمان برای فضای حیاتی باید شرق اروپا را در اختیار داشته باشد. بدیهی است که استدلال های تاریخی این مردم همه اش بر پایه جعلیات بوده است.
مثل روسهایی که به حزب کمونیست شوروی گرایش داشتند و مدعی بودند که روسیه حق دارد در فنلاند و اوکراین و کشورهای بالتیک پایگاه داشته باشد ، بدیهی است که دیدگاه های تاریخی این افراد جعلی بوده است.
آیا یهودیان در ایجاد این مجموعه تاریخی که از ساسانیان, آتشکده ویژه آرتشیان,تا ایلخانیان در آن ساخت وساز شده همچون مجموعه پاسارگاد نقش داشته اند؟
فیروز آباد فارس و طاق بستان کرمانشاهان و تیسفون و ایوان مداین عراق چطور؟
امت گرایی و یهود ستیزی ودشمن تراشی و تجزیه طلبی ملغمه ای شده برای زدودن پیوند های دیرین شهروندان این کشور.
اون مثال بود هر چیزی در این دنیا ممکن است چنانچه در اوایل اسلام از مسلمانان آفریقایی به ایران آمده اند و ساکن شده اند، از یهودی مذهب های تورک زبان هم می توان از خزرها نام برد که اگر یک نفر از این خزر ها در ازمنه گذشته در اصفهان ساکن شده باشد مثال مورد اشاره بنده که فقط مثال بود و نه چیز دیگر میتواند محقق شده باشد.
در ضمن ما در مورد انسانها حرف می زنیم و نه در مورد موجودات دیگر!!
آیا حیوانی به نام: کلاغ شیر شتر گاو پلنگ داریم؟
آیا در ایران امروز کسی داریم که زبانش ترکی باشد، یهودی باشد و در اصفهان زندگی کند؟ و 200 سال قبل از ؟؟ به ایران آمده باشد؟
آیا ترکی زبان است یا نژاد؟ آیا یهودیت مذهب است یا نزاد؟
[quote='omidmoehbi2']نقل قول از taymaz_turksever:هر ملتی حق دارد خودش را به نامی که دوست دارد و بر اساس فرهنگ و ملیت خودش انتخاب کند و نمی شود بر آن خرده گرفت. بعد هم بعضی ها برخلاف نظر جنابعالی را دین را ارجح تر می شمارند و بیشتر به واژه امت گرایش دارند و آن هم دلبخواه است. و در حیطه دموکراتیک نمی توان بر آنها هم به زور فکری را تحمیل کرد. ما تابعیت ایرانی داریم ولی هویت ایرانی بی معنی است؟! مگر اینکه بفرمائید هویت ایرانی چیست آیا مثلا هر کس زبانش تورکی باشد و به دین یهود باشد و در اصفهان زندگی کند هویتش را می توانید ایرانی قبول کنید حتی اگر 200 سال پیش به ایران آمده باشد. آیا آفریقایی ها اگر 1000 سال در ایران زندگی کرده باشند به علت رنگ پوست هویت ایرانی ندارند؟
آیا حیوانی به نام: کلاغ شیر شتر گاو پلنگ داریم؟
آیا در ایران امروز کسی داریم که زبانش ترکی باشد، یهودی باشد و در اصفهان زندگی کند؟ و 200 سال قبل از ؟؟ به ایران آمده باشد؟
آیا ترکی زبان است یا نژاد؟ آیا یهودیت مذهب است یا نزاد؟
[/quote][/quote]
آیا حیوانی به نام: کلاغ شیر شتر گاو پلنگ داریم؟
آیا در ایران امروز کسی داریم که زبانش ترکی باشد، یهودی باشد و در اصفهان زندگی کند؟ و 200 سال قبل از ؟؟ به ایران آمده باشد؟
آیا ترکی زبان است یا نژاد؟ آیا یهودیت مذهب است یا نزاد؟
نخستین شرط برای آباد کردن این سرزمین اینست که هر شهروندی تنها و تنها بایدبا هویت ایرانی شناخته شود و بس و اینکه کسی در دلش به چه دینی علاقه دارد و یا بی دین است و یا در خانه به گرجی و اسپرانتو و... حرف میزند به خودش مربوط است .
همانگونه که ما ها بارها گفتیم، طرفداران افکار پورپیرار (که بیشترشان اتفاقا بی هیچ دلیل و برهانی دشمنان نوشته های تاریخشناسی کسروی نیز هستند)
و آثار باستانشناسی بجا مانده از تندیسها و سنگنبشته ها را نادیده میگیرند ، به ساختار ژنتیکی مردمان ایران هم اصلا اهمیتی نمیدهند
و یاحوصله خواندن نوشته های تاریخی Herodotus,Xenofonte, و یا کتاب عهدعتیق انجیل را که در آنها بروشنی از تاریخ ایرانی (هخامنشی) یاد شده ندارند و یا جرعت استناد به کتابهای تاریخی متعبر را ندارند.
اما اینها کسانی اند که از نوشته های پورپیرار میخواهند نتیجه گیریهایی کنند تا ادعا های جدایی خواهانه و قومگرایانه خود را توجیه کرده باشند ، ما با اینها بارها بحث کرده اییم (و نیز از نامگذاری هر کسی بیدرنگ میتوان به گرایشهای او پیبرد).[/quote]
http://sokhanonline.ir/fa/news/60875/%DA...%A7%DB%8C%DB%8C
در لینکهای بالا اسناد جعل تاریخی در مورد هخامنشیان ارائه شده است.
ابتدا نکته ای را بایست اذعان کرد که پاسخی به شماست که واضح و مبرهن است که آبشخور فکری شما نشات گرفته از چه بنیانی است و آن اینکه تاریخ را فاتحان می نویسند اما تاریخی که نوشته شد را فاتح بعدی نمی تواند بازنویسی کند چرا که عواقب شومی با خود به همراه دارد.
مستنداتی هم که ارایه دادید بهتر است بگوییم مستندات نبود و سندسازی بود. و این گونه سند سازی ها از اذهان بیمار افرادی تراوش می گردد که می خواهند عدالت را واژگونه بنمایش بگذارند.همینانی که هولوکاست را دروغ می پندارندو
من از شما می پرسم؟چگونه می تونید اثبات کنید که تصاویر ارایه شده تصویر سازی نبوده است ؟ بنده به عنوان کسی که سالها با افزاروارهایه کار با تصاویر کار می کنم می تونم اثبات کنم چند تصویر با نرم افزار ویرایش شده و چند تصویر دیگر نیز مربوط به مکان های دیگراست.
دوست عزیز بهتر است نه مردم را سر کار بگذارید و نه خود را فریب دهید. البته با همفکران شما هستم که رفرنس آنها فقط یک تارنمای مجعول اینترنتی وابسته به یکی از .... است و هیچ گونه رفرنس دیگری ندارند.اینترنت شاید منابع غنی زیادی داشته باشد اما همه چیز نیست.برای اثبات ادعای خود بهتر است حداقل از یک کتاب تاریخی با پیشینه و دیرینگی بیش از نیم سده مطلبی ذکر می کردید نه تارنمای معلوم الحال .... .[/quote]