رسته‌ها
الو الو اینجا پلیس
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 37 رای
نویسنده:
مترجم:
س. افسانه
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 37 رای
✔️ در آغاز داستان می خوانیم:
یک هفته پیش پشت پنجره دفتر کارم ایستاده بودم و کوچه را که آفتاب داغ تابستان بر آن می تابید، نگاه می کردم. با خودم گفتم: "کاش یک هفته کارها را تعطیل کنم و به ماهیگیری بروم"
فورا تصمیم گرفتم اما در همان لحظه در باز شد، منشی ام نرما وارد شد و در را پشت سر خود بست. پرسیدم:
- کاری داری؟
- یک روزنامه نویس جوان آمده است. اربابش او را برای دیدن تو فرستاده. می گوید که کاری با تو دارد.
- چه کاری؟
- نمی دانم. می گوید که با خود تو کار دارد.
- من وقت ندارم.
- من هم به او همین را گفتم. اما گوش نداد و گفت که منتظر می شود تا کارت تمام شود و از اتاق بیرون بیایی.
- من هم تا از اتاق بیرون آمدم او را می گیرم و از پله ها می اندازم پایین. فعلا حوصله دیدن کسی را ندارم.
- من هم عین همین حرف را به او زدم. گفت ترجیح می دهد که از پله ها پایین انداخته شود اما دست خالی پیش مدیرش برنگردد. ترا خدا بگذار بیارمش تو. همه اش رو بروی من نشسته و به پاهایم چشم دوخته است.
- پس خوش ذوق هم تشریف دارد! برو بیارش تو.
نرما رفت و در را باز کرد و گفت:
- بفرمایید آقا! مستر براندون منتظر شماست...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
152
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی الو الو اینجا پلیس

تعداد دیدگاه‌ها:
4
خیلی کتاب قشنگیه
تازه دارم فکر میکنم که منم از سبک پلیسی خوشم میومده!!!!
من خیلی کتاب نمیخونم ولی این کتاب کتابی بود که نگذاشت نصفه ولش کنم. مرسی از مترجم، اسکن کننده، آپلود کننده و کتابناک
من عاشق فیلم های هیچکاک هستم این اولین بارم می بینم که آلفرد هیچکاک کتاب نوشته اوج تعلیق را با هیچکاک احساس کنید فیلم پرندگان وروانی سرگیجش خیلی قشنگ بود.
الو الو اینجا پلیس
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک