رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 121 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 121 رای
مترجم: احمد آرام - امین مجتهدی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
695
کسانیکه بصورت علمی به منشاء دنیا نگاه کردند با علوم از قبیل فیزیک کوانتوم شاید جملات زیر را بهتر از بقیه درک کنند البته اگر تعصب نورزند.
تعاریف حضرت علی در مورد خدا .

خداوند همواره بوده است و از عیب حدوث . منزه است . موجود است. نه آنسان که از عدم بوجود آمده باشد . با هر چیزی هست . ولی
نه بگونه ایی که همنشین و نزدیک او باشد. غیر از هر چیزی است . ولی نه بدان سان که از او دور باشد .کننده کارهاست ولی نه با
حرکات و ابزارها . به آفریدگان خود بیناست حتی آن زمانی که هنوز جامه هستی بر تن نداشت .
از همه برتر است و هیچ کس برتر از او نیست .به همه نزدیک است و هیچ چیز نزدیک تر ا او نیست .بلندی و برتریش او را از آفریدگانش دور نساخته و نزدیکیش سبب آن نگردیده که در مکان با آنها برابر باشد.
خداوندی که آفریننده است بی آنکه اندیشه و فکری بکار برد.زیرا اندیشه سزاوار کسانی است که دارای ضمیر باشند
اوست اول .پس او را آغازی نبوده است که پیش از آن چیزی بتواند باشد . اوست آخر . پس او را پایانی نیست که پس از آن چیزی تواند ب
بود. دیدگان را اجازت ندهد که او را بنگرند و دریباند. روزگار براو نگذشته است که با گذشت زمان دگرگون شود .در جایی مکان نگرفته
است که از آنجا به جایی دگر رود .
خداوندی که موجودات را از هیچ بیافرید .بدون هیچ نمونه ای که همانند آن بسازد .
یگانه است نه در عدد یک .
....پس حقیقت چیست؟ لشکر متحرکی از استعاره ها، مجازهای مرسل و انسان گونه انگاری ها، در یک کلام،مجموعه ای از مناسبات انسانی که به طرزی شاعرانه و بلیغ تقویت، دگرگون و آرایش شده باشند و پس از کاربرد بسیار، در نظر مردمان استوار و اجباری جلوه می کنند. حقیقت ها آن پندار هایی اند که از یاد برده ایم که پندارند، استعاره هایی که فرسوده و بی خاصیت شده اند، سکه هایی که نقش آنها از میان رفته و دیگر نه چونان سکه، بل به عنوان فلز به آنها نگریسته می شود. (نیچه،حقیقت و دروغ از منظر فرا اخلاقی)
دست آخر، آدمی در چیزها هیچ نمی یابد، مگر معنایی که خود به آن ها داده است: یافتن را علم خوانده است ، معنادهی را هنر، دین،عشق،غرور. حتی اگر این کار کودکانه باشد، باز باید کار یافتن و معنادهی را ادامه داد، و به هردو علاقه داشت.کسانی باید بیایند:دیگران_ما که دیگران باشیم باید معنا دهیم. (نیچه،خواست قدرت،قطعه 606)
"""غیر مادی" پیشکشتان شما لطف بفرمائیدهمین" مادی" را معرفی کنید ""
هرآنچه که بتوان در آزمایشگاه بوسیله ی ابزار های گوناگون با آن کلنجار رفت مادیست.از همان مغزی که فرآیند تفکر بوسیله اش انجام میشود تا شعله ای که روی آن غذایتان را حاضر میکنید گرفته تا نوری که جلوی پایتان را روشن میکند همگی مادی اند.از تعریف ماده نمیتوان به غیر ماده رسید.ما ماده را همواره دیده ایم.آنچه که نیازمند تعریف است غیر ماده است.به هیچ عنوان نمیتوان فهمید غیر ماده چیست.چه خود بخود...چه غیر خود بخود...اگر روزی غیر ماده قابل تعریف توسط ابزار های مادی مان باشند پس وارد به ماده گشته اند...همان ماده های خودمانند...
بنده بدون توجه به پیش زمینه ای مانند "تفکر توسط مغز مادی" نیز نتیجه میگیرم غیر ماده هیچگاه وجود نداشته و ندارد.وجود خاصیت ماده است.اگر غیر ماده وجود داشته باشد پس باید زیر میکروسکوپ نیز وجود داشته باشد و شتاب گرانش زمین بر آن نیرو وارد کند.غیر ماده "وجود" ندارد."وجود" از خواص ماده است.تعریفی از ماده خواستید.هرآنچه که "وجود" داشته باشد یا ماده است یا وابسته به ماده است.(وابسته به ماده مانند قوانین مدنی که وجود دارند و وابسته به تفکر مادی انسان اند)
قیاس جنابتان با مثال "نور" یک قیاس مع الفارغ است.تاریکی وجود دارد،از همان وجود هایی که وابسته به دیگر مادیات است.نور میتواند در تاریکی نیز وجود داشته باشد...بعبارتی منبع نور داشته باشیم اما همه چیز را تاریک مطلق مشاهده کنیم.
و اینکه نور نیز "وجود" دارد.ساطع شده از ماده و برانگیزاننده ی سطح انرژی الکترونهای ماده و دارای خواص منحصر بفرد است.
جناب پیدای پنهان...نکته سنجی هایتان ابتر است.
برداشت شما از جمله ای که نقل قول نمودید یک "سوال و جواب" بوده حالیکه آن دو جمله بترتیب یک"سوال" و یک "پیام" اند.و تفاوت ایندو از زمین است تا به آسمان.
غیر مادی چیست؟ فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادی است !

"غیر مادی" پیشکشتان شما لطف بفرمائیدهمین" مادی" را معرفی کنید !
مادی چیست ؟! تا بعد خودبخود بفهمی غیرمادی چیست !
در ثانی آیا اینکه" فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادیست" ثابت میکند که غیر مادی وجود ندارد؟!
مانند این است که کسی از خودش بپرسد" نور چیست"؟!
بعدخودش برای خودش جواب دهد که :
"شب نیز تاریک است" !
بعد فی الفور نتیجه بگیرد که پس نور وجو ندارد !
در ادامه گفته اند
اگر صندوق بزرگی پر از هزاران حرف ابجدی داشته باشیی احتمال دارد که حرف الفی پیش میم قرار گیرد و کلمه ی "ام" را تشکیل دهندا احتمال اینکه این حروف بطور تصادفی طوری پیش هم قرار گیرند که "قصیده ی درازی" یا "خطاب پدری به فرزندش" را ترتیب دهند بسیار بسیار ضعیف بلکه غیر ممکن است.

ایشان احتمال بسیار بسیار ضعیف را برابر با غیر ممکن گرفته اند. و نتیجه گرفته اند که جهان نمی تواند تصادفی پدید آمده باشد پس ناچارا آفریدگاری دارد!!!
نقل از کتاب :
برای دیدن وی(خدا) نباید از حواسی که جز مادیات قادر بحس چیزی نیستند توسل جست.....برای دیدن وی عنصری غیر مادی چون عقل و بصیرت لازم است.....

غیر مادی چیست ؟ فرایند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادی است.
کیست که این قوانین و سنت ها را در هر ذره ای از ذرات موجودات بلکه کوچکتر از آنها در بدو خلقت بودیعت نهاده است ؟کیست که این نظام و سازگاری انسجام را ایجاد کرده است ؟

در مقدمه ی اثبات ش پیش فرض هایی بی پایه آورده : "کیست">>>یعنی شخص است ؟ آیا نمی توان پرسید "چیست "؟ و نیز آورده : "بدو خلقت">>>خلقت و بدو آن را کی اثبات کرد ؟
"انسان آنچه را که متوجه نمی شود در صدد تمسخر آن بر می آید" (گوته)
اصلا واقعیت خارجی کدام است؟ مگر ایشان از داخل خود خارج می گردند و وارد دیگر اعضا و اجزای هستی می‌گردند ؟ و متوجه می گردند که آنها در داخل خود وجود خارجی ندارند؟
یادتان هست یکجا همین آقا فرموده بودند که:
اگرهستی شناسی ontology باشد که چگونگی هستی و پدیدهای شناخت پذیر را بررسی میکند، , فراهستی را برابر با متافیزیک آوردم که دانش بررسی و پژوهش علتها و هدف علتها است یا به فارسی اش انجام و سرانجام

بعد نتیجه گرفتیم که:براساس گفته ایشان باید فیزیک (طبیعت) را مساوی با هستی(وجود) بگیریم و متافیزیک(ماوراء طبیعت)را مساوی با فراهستی (مافوق وجود)!
بعد گفتیم همه شاهد باشید که ایشان طبیعت و هستی(وجود) را یک چیز پنداشته اند!
حالا نگاه کنید:
حتی ماده بخودی خود (نهاد چیزها ding an sich) تنها مفهومی ساخته ذهن ماست زیرا آنچه از ماده درمیابیم تنها دریافتهای گیرنده های حسی درون خود ماست همچون رنگ و بوی زبری و نرمی و..، جای و زمان و وزن نیز بطور جنبی بر پایه همان دریافتهای حسی ماست نه اینکه آنها براستی در طبیعت وجود داشته باشند پس ماده ایی که از آن سخن میگوییم خود گونه ایی مفهوم مطلق است که همچون دیگر مفهومهای مطلق وجود ندارد.

اینجا همصدا با امانوئل کانت اصل طبیعت(به عنوان یک مفهوم مطلق) را از بیخ و بن "هیچ" می پندارد!>>> پس ماده ایی که از آن سخن میگوییم خود گونه ایی مفهوم مطلق است که همچون دیگر مفهومهای مطلق وجود ندارد!!!
جالب است حال کسی که برای طبیعت و ماده هیچ واقعیت خارجی قائل نیست اما در عین حال" بدی های به قول خودش حاصل از برداشت از رویداد های ناخواسته" را به یک آفریدگار خارجی نسبت میدهد!
چقدر زیباست کشف کردن تناقضها!و چه سخت است کشف شدن تناقضها
اثبات وجود خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک