از شعرهای این مجموعه میتوان عاشقانه (مرداد ۵۹)، در لحظه (مرداد ۵۹)، رستاخیز (مرداد ۵۹)، ترانه همسفران (۱۳۵۹) و خطابه آسان در امید (تیر ۱۳۵۹) را نام برد.
[quote='علی شروان']چرا دانلود نمیشه؟؟[/quote]
دوست گرامی! با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد.:-(:-( اگر به توضیح بالای صفحه توجه می کردین متوجه می شدین:-(
در ضمن من یک علامت سئوال را که بگذارید می بینم و پاسخ تان را دریافت می کنید:-)
...
موطن آدمی تنها در قلب کسانیست که دوستش می دارند
رهاوردهای خاص زندگی همیشه در سکوت پیشکش میشوند
دوستی و عشق ، ایراد و مرگ، شادی و درد
گل و طلوع خورشید
و سکوت به مثابه فضای ژرف فرزانگی! ...
ی کاش میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ...
شاملو
به نظرم بهترین تعریف رو از شاملو خود آیدا می ده : غول زیبای رنج
به واقع این تعریف شعر استاد هم هست: در نهایت اعجاز، در نهایت زیبایی، در نهایت درد
.
من درد بوده ام همه
گویی پوستی استوار به دردی
درون مرا که تراشید
تام تام از درد بینبارد
به پیشگاه آسمانیت درود می فرستم استاد جاودانه ی رنج و زیستن. اسطوره ی سر به فلک کشیده ی انسان خواهی و زیبایی.
و حال در جهان سایه ها به یقین می دانم که قدسیان دارند شعر تو را از بر می کنند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ترانه های کوچک غربت
در گسترهی بیمرزِ این جهان
تو کجایی؟
ـ در دورترین جای جهان ایستادهام من:
کنارِ تو.
گویی پوستی استوار به دردی
درون مرا که تراشید
تام تام از درد بینبارد
دوست گرامی! با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد.:-(:-( اگر به توضیح بالای صفحه توجه می کردین متوجه می شدین:-(
در ضمن من یک علامت سئوال را که بگذارید می بینم و پاسخ تان را دریافت می کنید:-)
موطن آدمی تنها در قلب کسانیست که دوستش می دارند
رهاوردهای خاص زندگی همیشه در سکوت پیشکش میشوند
دوستی و عشق ، ایراد و مرگ، شادی و درد
گل و طلوع خورشید
و سکوت به مثابه فضای ژرف فرزانگی!
...
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ...
شاملو
چون ....
به واقع این تعریف شعر استاد هم هست: در نهایت اعجاز، در نهایت زیبایی، در نهایت درد
.
من درد بوده ام همه
گویی پوستی استوار به دردی
درون مرا که تراشید
تام تام از درد بینبارد
به پیشگاه آسمانیت درود می فرستم استاد جاودانه ی رنج و زیستن. اسطوره ی سر به فلک کشیده ی انسان خواهی و زیبایی.
و حال در جهان سایه ها به یقین می دانم که قدسیان دارند شعر تو را از بر می کنند.