رسته‌ها
ارباب و نوکر
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 333 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 333 رای
✔️ داستان کتاب در مورد سفر یک بازرگان خریدار چوب درختان جنگلی به همراه خدمتکارش به منطقه ای دور می باشد که وقایعی نیز در این بین اتفاق می افتد.
نیکیتا کارگری است که به همراه زن و فرزندان خود برای واسیلی آندره ایچ کار می‌کند، آن‌ها برای خریدن چوب‌های جنگل تصمیم می‌گیرند که به نزد همسایه ملاک خود بروند، در بین راه به دلیل برف زیاد مدام از جاده اصلی فاصله می‌گیرند و گم می‌شوند، سرانجام تصمیم می‌گیرند که در خانه پیرمردی دهاتی مدتی را بگذرانند، اما چون واسیلی طمع می‌کند تصمیم می‌گیرند که در بوران به ادامه سفر بپردازند، ان‌ها سرانجام گم می‌شوند و مجبور می‌شوند تا صبح در میان طوفان در محلی به دور از خانه بخوابند، اما واسیلی که ترس داشت اموال خود را از دست دهد نیکیتا را تنها می‌گذارد و با اسب فرار می‌کند.از قضا در چاله‌ای می‌افتد و اسب او را رها می‌کند و سر به جنگل می‌گذارد.واسیلی همچنان در فکر اموال خود فرورفته و می‌ترسد که مرگ او را از اموالش جدا سازد. سرانجام از روی رد پای اسب برمیگردد و متوجه می‌شود که اسب به محلی که نیکیتا بوده برگشته است، و نیکیتا را در حال یخ زدن می‌بیند. تصمیم می‌گیرد خود را روی نیکیتا بیندازد تا او را از مرگ نجات دهد اما ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
113
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
siavash1350
siavash1350
1390/04/09

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ارباب و نوکر

تعداد دیدگاه‌ها:
112
هنر در ذات نوعی اعتراض است و وظیفه هنرمندبالفعل کردن اعتراض درقالب آلت وافزارمناسب است می توان عنوان کرد نویسنده ها بمانند گوش وچشم کالبد جامعه هستندکه در راستای اهداف ومنافع مردم وبازگو کردن ظلم وستمی پنهان گاهی قلمشان سانسور و مدفون میشود
ارباب ونوکر،خان و رعیت ، ظلمی رایج وحقیقت دردناک وتلخ که منحصر به قوم وملت یا محدوده ومنطقه ویا دوره وزمان خاصی نبوده وسایه شوم این نابرابری وناعدالتی انسانی زنده وقبراق هنوز نفس می کشد
کتاب خالی از هرگونه ربایش وکششی برای خواننده است محیط یکنواخت وسردداستان بدون هرگونه پیشامد و رویدادچشمگیری جلو می رودمفهومی که کتاب قصدانتقالش را داشته است "جان استاین بک درکتاب موشها وآدمها" به زیبایی بیان کرده است
اربابی که شبی را با ابدیت پیوند زد , نوکری که زنده ماند تا بیست سال دیگر بمیرد .
.
او که بالا بودن مانع از مرگش نشد , نوکری که در پایین نجات یافت...
.
.
بیشتر سرنوشت و کمتر یک داستان.
ماجراجوییه خوبی بود اما حیف که به معاملش نرسید و جان داد!
منتظر یه پایان باشکوه واسش بودم! شاید همین که احساس کنی قراره یه اتفاقایی بیفته ولی نیفته و خیلی ساده و عادی تموم بشه جالبش کرده بود...
خلاصه خیلیم پیام اخلاقی نداشت! :-(
کتاب خوبی بود و مثل غالب آثار تولستوی پیام اخلاقی داشت منتها نسبت به سایر آثار تولستوی برتر و یا حتی معادل هم نبود نمیدونم چه دلیلی باعث شده این کتاب تا این حد دریافت بشه !!!!
نوشته هاشو دوست دارم
ممنون از کتابناک:x برای قرار دادنش
لئو نیکلایویچ تولستوی، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه می‌باشد. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیرأ سکه طلای یادبودی به‌احترام وی ضرب شده‌است.تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد زندگی خود را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.
عالی بود سوز سرما رو تو اعماق وجودت حس میکردی من ترجمه آقای سروش حبیبی رو هم خونده بودم نقص نداشت مرسی
ارباب و نوکر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک