رسته‌ها

نگاهی به ایران: مجموعه عکس

نگاهی به ایران: مجموعه عکس
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 119 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 119 رای
عکاس: کاظم حکیمی

مجموعه عکسهای سیاه و سفید از مردم و زندگی در ایران. کاری از کاظم حکیمی. عکاس در مجموعه تصویر نه چندان خوش آیندی را از ایران ارایه کرده و سعی داشته در راستای تصویر کلیشه ای که غربی ها از ایران دارند عکسها را ارایه کند. تصاویر آدمهای مفلوک، سیاه پوش، دست فروشها و ... متاسفانه بسیاری از به اصطلاح هنرمندان ایرانی برای اینکه کارهایشان در غرب مطرح شود بسادگی هموطنان خود را می فروشند چه در سینما و چه در عکاسی و غیره
بیشتر
در کشور شما در دسترس نیست
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mahshidpessac
mahshidpessac
1390/02/12

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نگاهی به ایران: مجموعه عکس

تعداد دیدگاه‌ها:
79
رضای عزیز
میدانم
دلت از جنس دل خسته ماست...
وطن کجاست که آواز آشناي تو
چنين دور مي‌نمايد؟
اميد کجاست
تا خود
جهان
به قرار
بازآيد؟
.....
و کاش در اين جهان
مرده‌گان را
روزي ويژه بود،
تا چون از برابر اين همه اجساد گذر مي‌کنيم
تنها دست‌مالي برابر بيني نگيريم:
اين پُرآزار
گند جهان نيست
تعفن بي‌داد است.
و حضور گران‌بهاي ما
هر يک
چهره در چهره‌ي جهان
(اين آيينه‌ئي که از بود خود آگاه نيست
مگر آن دَم که در او درنگرند)
....
يکي
از دريچه‌ي ممنوع خانه
بر آن تلِّ خشک خاک نظر کن:

دینی که سلمان در آن از ابوذر و ... بالاتر است
دینی که در تقسیم بیت المال ترک و فارس و عرب و ... برایش فرقی ندارد
دینی که در آن آیه ای از آن به تمجید ایرانیها پرداخته
دینی که یاوران منجی در اخرالزمان را مردم فارس می نامد
بین اسلام و مسلمان فرق است اگر دکتری مریضی را درست مداوا نکند کسی به علم پزشکی بد وبیراه نمی گوید بلکه شخص دکتر زیر سئوال میرود
در تعجبم که مسلمانی ما عیب دارد به اسلام میتازیم
اگر عمر به ایران به هر نیتی تاخت حرفی نیست ولی انتخاب اسلام به خواست خود مردم بود
واگرنه آزادگی ایرانیان را زیر سئوال برده ایم
دوست عزيز ghalam1356
شايد همين گونه است كه شما مي گوييد.
من اما شايد چنان بر بالين اين بيمار محتضر زانوي غم در آغوش گرفته ام و بغض فرو خورده ام كه ريشخند همسايه و نيشخند بدخواهان از ياد برده ام.
كشتزاري است بسيط و سوخته ، بره گاني نزار ، گرگاني به انتظار و مترسكي كه گر چوبدست ميراثي اش بگيري خود نيز نگاه داشتن نتوان چه رسد به رمه اي.
به نظر من استدلالهای هر دو دسته از دوستان تا حدود زیادی درسته. اگر چه به ظاهر این استدلالها بر علیه همدیگه موضع می گیرن اما هر کدوم بخشی از حقیقت رو بیان می کنن. اینکه ارائه هر تصویری از فقر و فلاکت در ایران به جهانیان به معنای ضد ایرانی بودن نیست درسته. همینطور این هم درسته که نباید در بازنمایی مولفه های ارزشمند تمدن ایرانی کوتاهی کرد. من فکر می کنم همه ظرافت کار ما باید این باشه که تعارض فرهنگ و تمدن و معرفت مردمی ایران رو که حاصل جانفشانی ایرانیان در طول تاریخ بوده به درستی و با کمال افتخار به جهانیان نشون بدیم. و در عین حال باید این رو هم نشون بدیم که چطور ستمگری که هیچ نسبتی با ایران و ایرانی نداشته کشور ما رو ویران کرده. اونهایی که بویی از ایرانی بودن نبردن، همون کسانی که فرقی با مغولها ندارن، همونها که از تجاوزگران به میهن ما هنوز دفاع می کنند
دوست درد آشنای من،به سابقه ای آشنایی که از شما دارم میدانم که سخنتان از سر زخمهایی است که هر روزه در این سرا میبینی و تکرار حداقل یکصد و پنج ساله این دردها.تکراری که گاهی باعث سرگیجه خود من نیز میشود.
ولی دوست گرامی نه این نانویسنده قصدش نمایاندن دردها بوده به قصد یافتن مرهم،که اگر این بود قضاوت به بیگانه نمی سپرد و حرمت خانه پدری در پیش چشمان غریبگان حفظ مینمود و کمی هم از زیباییهای این سرای کهن چاشنی این زهر نامه میکرد و نه آن چکمه ها از آن سردار بر دار رفته بوده که یادگاری است از دوران استبداد چکمه:
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
دوست گرامی کاش این وطن فروش هم کمی از لطافت طبع شما ودیدگان زیبا بین شما را داشت که از زشتی چکمه های رضا خانی یاد سرداران سر به دار این مرز و بوم را مینمود.
تهیدستی ، فلاکت ، بیکاری ، استیصال و سردرگمی ، خرافات ، مردسالاری ... ، شادی های کوچک گذرا ، غم های بزرگ دیرپا
حکایت ایران امروز ما شاید حکایت آن چکمه های بی چکمه پوش یکی از تصاویر است. سرداری که سرش بر دار رفته و پیکره اش بر باد و از صلابتش جز چکمه ای خالی بر جای نمانده.
حقیقت همین است که می بینی. میهن دیرینه ما اکنون بیمار رنجوری است که زخم های چرکینش در کوچه ها و پیاده روها و سقاخانه ها و امامزاده ها و بیغوله ها و بوستان هایش سر باز کرده است.
جای حیرت و خشم و گلایه نیست ، عمیق تر بنگر و به یاد آور. این همان صحنه هایی است که هر روزه بس اسف بارترش را به هر کوی و گذر می نگری و از فرط تکرار و روزمرگی آن را جزئی عادی از جریان زندگی پیرامون می پنداری. این تصویری از دنیای پیرامون من و توست.
برای وطن نوحه نمی خوانیم
وطنمان نه از دست رفته است، نه از دست رفتنی.
نه بی پناه مانده، نه ره گم کرده، نه بی نشان، همه زیبایی هایش را دارد.
انکار آن، انکار تاریخ این ملت است که هر مانعی را آنچنان که هر فاتحی را در خود حل کرده است.
به آسمان صاف نگاه کنید، چیزی نشده است
ایران ما پابرجاست، و ما ایستاده ایم برای ساختنش، می مانیم و می سازیمش.:-)
دلم برای باغچه میسوزد
کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که دهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود
و حس باغچه انگار
چیز مجردی ست که در انزوای باغچه پوسیده است.
.........
من از زمانی
که قلب خود را گم کرده است می ترسم
من از تصور بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت می ترسم.
همانطور که از قبل گفتم کتاب را نمیتوانم دانلود کنم شاید برخی دوستان درست بگویند و برخی عکس های کتاب مغرضانه باشد من به طور کلی نظر می دهم
در تاریخ 32 سال جمهوری اسلامی هرکس از حقوق بشر حرف زد از درد و بیماری گفت از شکنجه و از درد و خودسوزی متهم به ضد ایرانی شد
یادم هست در لندن انجمنی به نام زنان ایرانی و کردی وجود دارد (امیدوارم اسمش رو درست گفته باشم ) که کارش حمایت از زنان ایرانی بی پناه در غبر بود زنانی که از شوهر خود کتک می خوردند و هیچ جایی نداشتند و این انجمن چتری برای آنان شد در آن زمان خیلی از افرادی که ادعای میهن دوستی و ملی گرا بودن داشتند این سازمان را ضد ایرانی معرفی کردند در حالی که جزء کمک کاری نمی کرد و می گفتند آبروی ایران را می بری (چون از زنان بی پناه ایرانی در غربت حمایت می کرد)
خوشبختانه امروز آن نگاه کمی بهتر شده است
اما در مسائل دگیر به جد پا برجاست
علت برخی از نگاه های بد به ایرانی امثال نویسنده کتاب (حتی اگر عکس هایش مغرضانه باشد البته به نظر برخی مغرضانه نبود در صفحه قبل چنین نظری بود ) نیست عملکرد خود ایرانیان هست که علل آن را در لینک هایی که گذاشته ام و متن نظراتم وجود دارد
غرب مقصر اصلی نیست
در هالیود کشور های چین و ژاپن وحشی به نمایش می آمدند و سربازان ژاپنی بی فرهنگ اما ژاپن به هیچ وجه کشوری وحشی در نظر جهانیان نیست
کشور آلمان همیشه توسط هالیود تحقیر میشد و صد ها فیلم منفی درست کردند اما به هیچ وجه آلمان کشوری منفور برای اکثریت جهان نیست
کشور روسیه در بازی های رایانه ای و فیلم ها و .... تخریب می شد اما ملت روسیه در جهان سرافکنده نیستند
ما خودمان مقصریم با عملکردمان
همانطور که در کثالی به دوستی گفتم برای ترک اعتیاد عزیز کتمان حقیقت و وارونه جلوه دادن و.... دردی را دوا نمی کند این کارها به اسم آبرو داری خطاست
باید حقیقت را پذیرفت و آن را تغییر داد
در همه کشورها فقر و خرافات هست و در همه کشورها از آن صحبت می شود به جزء کشورهایی که صورت مساله را پاک می کنند
هنوز که هنوزه با این همه امکانات ارتباطی اینجا از من میپرسن آیا زنهای شما می تونن بدون همراهی شوهر از خونه بیان بیرون یا اینکه شما زیاد شتر سوار میشین یا ...

طبق قانون ایران زن بدون اجازه شوهر نمی تواند سفر کند در قانون هم تمکین داریم و در عرف هم در ایران زن جنس دوم است
بهتر است به جای محکوم کردن افرادی که چنین افشاگری هایی می کنند این قوانین عرفی و حکومتی را تغییر دهیم
من به شخصه فکر میکنم باید جاذبه های تاریخی و دیدنی ایران را به جهانیان معرفی کرد از تاریخ خود گویم و از تاثیری که بر روی جهان گذاشته ایم (متاسفانه برخی ایرانیان از تاریخ خود هیچ نمی دانند و اگر به خود فشار آوردند جزء نام تخت جمشید یا کوروش هیچ نمی دانند) و....
اما کتمان کردن حقیقت کار اخلاقی ای نیست حتی در مجامع بین الملی به بهانه آبرو داری چون چنین چیزی باعث عدم تغییر می شود البته این نظر من است
یادم هست روزی توریستی در شیراز با دوستانم دیدم من چون انگلیسی ام در حد مکالمه نبود سکوت می کردم اما دوستانم و مخصوصا مترجم همراه با او صحبت کردند
چیزی که جالب بود اون فرانسوی از مشکلات کشورش می گفت و از برخی بی عدالتی ها در کشوش اما دوستان ایرانی من تلویحا بهش می گفتند اینجا همه چیز گل و بلبل هست
پایدار باشید:x:x:x:x:x:x
خود فروشی کم گناهی نیست در دیوان عشق!!!!!!!!!!!!
چقد حقیر است کسی که برای ابراز وجود این چنین سرزمینی را....
منکر درد نیستم تمامی این عکس ها از آن خاک وطن ماست
اما اگر قدری انصاف داشته باشیم وضعیت از زمان فردوسی کبیر واوج تاراج این سرزمین بهتر است
آن بزرگ مرد برای بودن چه کرد و این آقای عکاس .....
بیچارگی ما در این است که همدل نیستیم ما در همه چیز عقب افتادیم دوریم
تمام دنیا از آشغال خوری کره آگاه اند حتی همین حالا کثافتی نمانده که تبدیل به غذا نکرده باشند
اماببینید سالیانه چند فیلم و افسانه در آشپزخانه های ایشان ساخته میشود
اینجا پای اختلاف نظر و حق کشی و زور گویی سیاسی وجناح بازی نیست
احترام گذاشتن به خود و هویت ماست!
نگاهی به ایران: مجموعه عکس
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک