رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
آموری
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 50 رای
نویسنده:
مترجم:
احمد مستشار
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 50 رای
✔️ کتاب آموری اثر نویسنده مشهور فرانسوی، الکساندر دوما رمانی عاشقانه با محوریت حسادت و سرشار از لحظه‌های هم شاد و هم غم‌انگیز است.

الکساندر دوما سعی کرد در این کتاب تصویری نو و هنرمندانه از حسادت به خوانندگانش نشان دهد. ماجرای داستان در حومه شهر پاریس و در سال ۱۸۳۸ اتفاق می‌افتد. ماجرا با بحث گروهی از آریستوکرات‌ها آغاز می‌شود که موضوع صحبت آنان به عشق کشیده شده است. در این بین این سوال مطرح می‌شود: آیا عشق باعث مرگ می‌شود؟ در جواب این سئوال، یکی از میهمانان از منشی‌اش می‌خواهد نوشته و نامه‌هایی را برای او بیاورد تا حکایتی مستند را برای مهمانان روایت کند. روایتی از عشقی بینظیر. عمده رمان از خاطرات و نامه‌هایی تشکیل شده است که به صورت بلند خوانده می‌شوند.

آموری، پسر جوان و یتیمی که هم اکنون به مرد ثروتمندی تبدیل شده است، قرار است به زودی کار خود را به عنوان یک دیپلمات فرانسوی آغاز کند. او در خانه یکی از دوستان قدیمی پدرش به نام مسیو دِآورینی بزرگ شده است. دوستان دوران نوجوانی او در این خانه، یکی دختر موطلایی مسیو دِآورینی بود به نام مادِلِن و دیگری دختر یتیم مو سیاهی با نام آنتوانت. کم کم آموری عاشق مادلن می‌شود، این در حالی است که هم مادلن و هم آنتوانت او را دوست دارند…

در بخشی از کتاب آموری می‌خوانیم:

آمورى با تبسّم فکرش متوجه آنتوانت شده و گفت:
تو آمده‌اى که از من درخواست کمکى درباره عشقت کنى؟ بدبخت، مرا مرتعش کردى. امّا اهمیت ندارد. به سوى عشق پیش برو. اما چطور این عشق به تو رو آورده و آن کسى که دوستش دارى کیست؟
فیلیپ گفت: او کیست؟
او دخترى است که هزاران خواستار دارد، دوشیزه‌اى نجیب است که تنها زنجیرى مقدس و پاره نشدنى مى‌تواند مرا با او متحد نماید. من مدت زمان درازى در اظهار کردن این موضوع حتى به تو که یکى از بهترین دوستان منى تأمل مى‌کردم، لکن از همه گذشته اگر نجابتم را به حساب نیاورى من از خانواده بزرگ و شرافتمندى محسوب مى‌شوم. عموى مهربان من پس از مرگ، سال گذشته برایم بیست هزار میراث مداخل سالیانه و خانه زیبایى باقى نهاده است. من امروز خود را به خطر انداختم و نزد تو آمدم. اکنون به تو مى‌گویم: آمورى، دوست من، برادر من، تو که تقصیر و خطاى بزرگى نسبت به من کرده‌اى و خود نیز بدان اعتراف دارى، من اکنون آمده‌ام که در عوض از تو تقاضایى کنم تا قیم‌ات را وادارى که مادلن را به همسرى من درآورد.

تهران: جامی‏‫، ‏‫‬‏۱۳۹۱
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
siavash1350
siavash1350
1390/02/15

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آموری

تعداد دیدگاه‌ها:
4
چطور باید دانلود کرد من که هیچ لینک دانلودی نمیبینم یعنی هر کتابی را که میخوام دانلود کنم این پیغام را سیستم به من میده
وضعیت حق‌تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست، بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد؛
من کتاب این اپ کردم. ادرسش در پروفایلم هست.:-)
هنوز نخوندم ولی فکرکنم جالب باشه خیلی سایت باحالی دارید;-)
آموری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک