رسته‌ها
بقال خرزویل
امتیاز دهید
5 / 4
با 233 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 233 رای
پیرزن‌ و پیرمرد اتاق‌ خواب‌شان‌ بغل‌ اتاق‌ من‌ در طبقة‌ بالا بود، اما بیش‌تراوقات‌ در طبقة‌ پایین‌ می‌نشستند. آن‌ها تا آخرین‌ برنامة‌ تلویزیون‌ را تماشامی‌کردند و بعد بالا می‌آمدند. چهار ماهی‌ می‌شد که‌ اتاق‌ بالا را از آن‌ها اجاره‌کرده‌ بودم‌. آدم‌های‌ بی‌دردسری‌ بودند. پیرمرد کمی‌ فارسی‌ می‌دانست‌. این‌جادانش‌کده‌ای‌ برای‌ زبان‌های‌ شرقی‌ دارد که‌ ترکی‌ و عربی‌ و فارسی‌ درس‌می‌دهد. اتاق‌ را توسط‌ همین‌ دانشکده‌ پیدا کرده‌ بودم‌. کسانی‌ که‌ دو سالی‌ دراین‌ دانشکده‌ درس‌ خوانده‌ بودند، برای‌ تمرین‌ زبان‌ اتاق‌های‌شان‌ را به‌مهاجران‌ ترک‌ و عرب‌ و ایرانی‌ اجاره‌ می‌دادند. البته‌ پیرمرد دیگر از سنش‌گذشته‌ بود که‌ بخواهد تمرین‌ زبان‌ کند. اما بدش‌ نمی‌آمد همان‌ چندکلمه‌ای‌ راکه‌ از کتاب‌ گلستان‌ سعدی‌ یاد گرفته‌ بود از یاد نبرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
129
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/06/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بقال خرزویل

تعداد دیدگاه‌ها:
4
نوشته هاي نسيم خاكسار بيشتر خاطراتش از دوران غربت است كه واقعا زيبا است .
بقال خرزویل
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک