با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما نسبت به این اثر محق هستید میتوانید اجازه نشر الکترونیکی تمام یا بخشی از آن را به ما بدهید و یا آنرا از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «قوانین» و «فروش کتاب الکترونیکی» را مطالعه کنید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «قوانین» و «فروش کتاب الکترونیکی» را مطالعه کنید.
آناکارنینا (جلد دوم)
نویسنده: لئو تولستوی
مترجم: منوچهر بیگدلی خمسه
.
آناکارنینا (جلد اول):
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=2615
آنا کارِنینا (به روسی: Анна Каренина) نام رمانی است نوشته لئو تولستوی، نویسنده روسی .این رمان در آغاز بصورت پاورقی از سال ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۷ در گاهنامهای به چاپ رسید. رمان آنا کارنینا را شاهکار سبک تخیلی واقعگرا دانستهاند.
داستان آناکارنینا دارای شخصیت اول واحدی نیست. شما با دیدن نام آناکارنینا در ذهنتان این تصور ایجاد میشود که این داستان حتما ً بکلی درباره ی اوست،اما در واقع اینطور نیست،در حالی که شاید بیش از نیمی از داستان درباره ی او باشد،باقی داستان درباره ی فردی به نام (لوین) میباشد که البته این دو شخصیت در داستان رابطه ی دورادوری با هم دارند.به عبارتی آناکارنینا خواهر دوست لوین میباشد.در طول داستان این دو شخصیت فقط یک بار و در اواخر داستان با هم روبرو میشوند.پس در حقیقت این رمان فقط به زندگی آناکارنینا اشاره ندارد و به زندگی و افکار شخصیت های دیگر داستان نیز پرداخته شده است.آنا نام این زن میباشد و کارنین نام شوهر او است و او به مناسبت نام شوهرش آناکارنینا نامیده میشود و ....
داستان از اینجا شروع میشود که زن و شوهری به نام های استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند.آناکارنینا خواهر استپان آرکادیچ میباشد و از سن پترزبورگ به خانه ی برادرش که در مسکو میباشد میآید و اختلاف زن و شوهر را حل میکند و حضورش در مسکو باعث بوجود آمدن ماجراهای اصلی داستان میشود... در داستان فضای اشرافی آن روزگار حاکم است.زمانی که پرنس ها و کنت ها دارای مقامی والا در جامعه بودند و آداب و رسوم اشرافیت و نجیب زادگی بر داستان حاکم است در کل داستان روندی نرم و دلنشین دارد. این داستان که درون مایه ای عاشقانه-اجتماعی دارد.
حق تکثیر:
تهران: نگارستان کتاب، ۱۳۹۲
آناکارنینا (جلد اول):
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=2615
آنا کارِنینا (به روسی: Анна Каренина) نام رمانی است نوشته لئو تولستوی، نویسنده روسی .این رمان در آغاز بصورت پاورقی از سال ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۷ در گاهنامهای به چاپ رسید. رمان آنا کارنینا را شاهکار سبک تخیلی واقعگرا دانستهاند.
داستان آناکارنینا دارای شخصیت اول واحدی نیست. شما با دیدن نام آناکارنینا در ذهنتان این تصور ایجاد میشود که این داستان حتما ً بکلی درباره ی اوست،اما در واقع اینطور نیست،در حالی که شاید بیش از نیمی از داستان درباره ی او باشد،باقی داستان درباره ی فردی به نام (لوین) میباشد که البته این دو شخصیت در داستان رابطه ی دورادوری با هم دارند.به عبارتی آناکارنینا خواهر دوست لوین میباشد.در طول داستان این دو شخصیت فقط یک بار و در اواخر داستان با هم روبرو میشوند.پس در حقیقت این رمان فقط به زندگی آناکارنینا اشاره ندارد و به زندگی و افکار شخصیت های دیگر داستان نیز پرداخته شده است.آنا نام این زن میباشد و کارنین نام شوهر او است و او به مناسبت نام شوهرش آناکارنینا نامیده میشود و ....
داستان از اینجا شروع میشود که زن و شوهری به نام های استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند.آناکارنینا خواهر استپان آرکادیچ میباشد و از سن پترزبورگ به خانه ی برادرش که در مسکو میباشد میآید و اختلاف زن و شوهر را حل میکند و حضورش در مسکو باعث بوجود آمدن ماجراهای اصلی داستان میشود... در داستان فضای اشرافی آن روزگار حاکم است.زمانی که پرنس ها و کنت ها دارای مقامی والا در جامعه بودند و آداب و رسوم اشرافیت و نجیب زادگی بر داستان حاکم است در کل داستان روندی نرم و دلنشین دارد. این داستان که درون مایه ای عاشقانه-اجتماعی دارد.
حق تکثیر:
تهران: نگارستان کتاب، ۱۳۹۲
» کتابناکهای مرتبط:
The Martian Chronicles
شقایق و برف - جلد 3
The Demonwar Saga 02: At the Gates of Darkness
Powered by You
Member
در ابتدای کتاب,نویسنده خیلی از پاکدامنی انا نوشته بود...ولی فکر نمی کردم آخرش کار انا به جایی برسه که خودکشی کنه...
به قول گاندی: تا یه مرد بد نباشه, زن بد هم وجود نخواهد داشت. ولی نمی دونم چرا همیشه زن رو با انگشت بد نشون میدن!
به هر حال با توجه به تعریفایی که من از این کتاب شنیده بودم, انتظارم بیشتر از اینا بود(بعضی اوقات حسابی حوصلم سر میرفت)فکر کنم این کتاب برای روسی ها خیلی قابل تعریف باشه, چرا که حال و هوای افراد طبقه ی اشرافی و روستایی ها, و آداب و رسومشون(مثلا دوئل کردنشون) رو خیلی خوب نوشته...
Member
این کتاب چند جلد
من جلد اولش خوندم
Member
Member
Member
اناكارنينا با ان طول و تفسير بسيار بد تمام ميشود
تلخ نه
بد
چيزي بسيار دم دستي و ساده
طوري كه وقتي در ايستگاه فرونسكي و دختر را ميبيند هر كس ميتواند بگويد الان اين كار را خواهد كرد
و
با اتفاق افتادن حركت پيش بيني شده و حدس خود و تمام شدن داستان بهت زده ميشوي كه
همين؟ فرونسكي كه همه كاره بود قسر دررفت؟
صحبتها هم بسيار شكم سيرانه است
اه بسيار خوشوقت خواهم گرديد
من چقدر از ديدن تو مسرور گشتم
در كنار تو من شادمان خواهم گشت
و اين جور سخنان قلمبه
در كل زيبا ميبود كه انا بجنگد و حق فرونسكي ..... را كف دستش بگذارد و از ميان اتش گناه و بدنامي چون ققنوس بيرون بيايد
Member
Member
Member
Member
Member