ارثیه شوم
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
بهرام افراسیابی
امتیاز دهید
✔️ این مجموعه داستان حاوی چهار داستان با نامهای زیر میباشد:
ارثیه شوم / جانی احمق / نامه / وقتی طلا آه میشود!!
از داستان جانی احمق:
در تمام مدت بهار و تابستان آن سال من و دوپین در محله "فابورگ سن ژرمن" حوالی پاریس زندگی می کردیم. ما معمولا روزها را در خانه می گذراندیم و شبها هنگامی که هوا تاریک میشد، در خیابانها قدم میزدیم. در تاریکی ذهن دوپین بیشترین بازدهی را داشت و قدرت درک او به بالاترین درجه می رسید.
یک شب در خیابان کثیفی در شرق شهر لندن قدم میزدیم و هر دو در فکر بودیم و مدت یک ربع ساعت بود که صحبت نمی کردیم. بالاخره دوپین سکوت را شکست و گفت:
- چون قدش کوتاه است باید در یک نمایشنامه دیگر بازی کند.
من جواب دادم: بدون شک اینطور است.
دوپین خیلی سریع افکار مرا خواند...
بیشتر
ارثیه شوم / جانی احمق / نامه / وقتی طلا آه میشود!!
از داستان جانی احمق:
در تمام مدت بهار و تابستان آن سال من و دوپین در محله "فابورگ سن ژرمن" حوالی پاریس زندگی می کردیم. ما معمولا روزها را در خانه می گذراندیم و شبها هنگامی که هوا تاریک میشد، در خیابانها قدم میزدیم. در تاریکی ذهن دوپین بیشترین بازدهی را داشت و قدرت درک او به بالاترین درجه می رسید.
یک شب در خیابان کثیفی در شرق شهر لندن قدم میزدیم و هر دو در فکر بودیم و مدت یک ربع ساعت بود که صحبت نمی کردیم. بالاخره دوپین سکوت را شکست و گفت:
- چون قدش کوتاه است باید در یک نمایشنامه دیگر بازی کند.
من جواب دادم: بدون شک اینطور است.
دوپین خیلی سریع افکار مرا خواند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ارثیه شوم
خداییش چه اعتراف صادقانه ای کردم نه؟!:D
واقعا ممنون
faghat lotfan age mishe ketaba ro bar hasbe janr joda konid masalan jenayi,asheghane va baghiye
thanks