رسته‌ها

تاریخ و اساطیر تطبیقی ایران باستان - جلد 1

تاریخ و اساطیر تطبیقی ایران باستان - جلد 1
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 109 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 109 رای
سیمای واقعی زرتشت تاریخی
به همراه معرفی چهرهً تاریخی انبیای کتب مقدس (تلاشی در پایان نهادن بر عهد اساطیر)
در مورد زرتشت و اوستا و تاریخ اساطیری ایران
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
287
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1389/08/16

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ و اساطیر تطبیقی ایران باستان - جلد 1

تعداد دیدگاه‌ها:
20
با سلام و احترام به همه،
ببخشید که مابین بحث، نظرم را دربارۀ کتاب می‌نویسم:
این مجموعۀ تدوین شده، بایست بهتر از این باشد. نخست از نرم‌افزار PDFCreator برای ساخت PDF استفاده شود که هم رایگان است و هم امکانات در خور توجهی دارد.
و مهم‌تر پیش از تهیۀ نسخۀ PDF کتاب لازم و ضروری است، به یکسان‌سازی فونت و بازنگری متن برای رفع اشکالات ظاهری پرداخته شود. این همه برای هر محلد بیش از یک ساعت وقت نخواهد برد. در عوض خروجی، کتابی با شکل و ظاهر درست، در اختیار کاربران قرار خواهد داد.
روزبه باشید.
از توضیحات هموند عزیز سپاسگزارم. البته به سخنان شما انتقادهایی دارم اما اینجا مجال اینگونه سخنان نیست. بنده تنها قصدم این بود که دوستان فرهیخته را به این نکته توجه دهم که متون و اسناد ایرانی نمایانگر ایران و فرهنگ ایران هستند. تلاشهای دیگران محترم ، قابل بررسی ، اما ، مسلما تحقیق درمورد فرهنگ، باور، آیین، یک جماعتی خود اعضای آن جماعت در وهله اول باید مرجع قرار بگیرند. شما اگر بخواهید ببینید که مردم آلمان چگونه هستند باید یک آلمانی باشید تا به تمام آنچه که به آلمان مربوط است را دریابید، غیر ازین تنها یک تحقیق علمی است بر پاره ای از نوشتجات و یافتههای باستانشناسی. غیر از این است؟ همینطور برای ایران. آیا شمای ایرانی بهتر میدانید حافظ چه میگوید یا دیگران؟ آیا شما بهتر میدانید شکسپیر چه میگوید یا انگلیسی زبانان؟
امیدوارم بیهوده گویی نکرده باشم. قصدم تنها آگاه شدن خودم و در صورت داشتن آگاهی آگاه کردن دیگران است. با سپاس.
در مورد پست قبلیم اشتباه نگارشی رخ داد.
دره- و-اوم ، و ، دره -و- اوش ، که حالتهای فاعلی و مفعولی اسم دارا هستند. در ضمن در ادبیات فارسی مملو از کلمه دارا هست. آشناترین مثالش گفته حافظ :
آیینه ی سکندر جام می است بنگر / تا برتو عرضه دارد احوال ملک دارا
نکته دیگر که بخاطرم میرسد اینکه در شاهنامه بروشنی به حفر کانال سوئز توسط همین دودمان دارایان اشاره شده . براستی اگر خواهان داوری درست باشیم و بقول معروف اهم و فی الاهم کنیم ، آنچه از گذشته بجا مانده که سبب سربلندی شود آیا جز افتخارات علمی و فرهنگی میتواند باشد؟ اینکه فردوسی از بین تمامی آنچه مربوط به ذوران دارایان میشود بطور مشخص از حفر کانال سوئز یاد میکند آیا جای تامل ندارد؟ نکته آخر که تقاضامندم موردتوجه دانشپژوهان قرار گیرد اینکه دودمان دارایان اگرچه در ظرفی به نام فرهنگ ایرانی درخشش داشتند ولی در تاریخ درازآهنگ ایرانزمین و بسا قبل از دارایان ایران همواره شاهد این درخششها بوده. اما متاسفانه بدلیل تبلیغات تنها به 2500 سال تاریخ ایران اشاره میشود و شکوه همیشه جاری ایرانویج مغفول میماند.
[quote='daraianwisdoms']فردوسی نازنین ، به متن پهلوی شاهنامه یا خوتای نامگ ، دسترسی داشته و صرفا کارش ترجمه بوده . پژوهندگان غیر ایرانی نام هخامنشیان و داریوش و کوروش و قص علی هذا رو انتخاب کردند و ما هم بدون کوچکترین کنجکاوی پذیرفتیم. حال آنکه تحقیقات پژوهندگان ایرانی چیز دیگری را نشان داده که عرض شد. خواهشمندم از هم میهنان نازنین که به اندیشه های خودی توجه بیشتری در مرجعیت بدهند و اطمینان بدارند که که فردوسی زبان فارسی و تاریخ ایران را بهتر از یک پروفسور آلمانی میفهمیده. با سپاس.[/quote]
1. فردوسی نازنین در هیچ کجا از شاهنامه نگفته است که به «متن پهلوی شاهنامه یا خوتای نامگ» دسترسی داشته است. چنان‌که خود وی در مقدمه‌ی شاهنامه اشاره می‌کند و همه‌ی فردوسی‌شناسان نیز بر آن متفقند، مبنای کار فردوسی، شاهنامه‌ی منثور ابومنصوری بوده است.
2. اسامی مربوط به شهریاران هخامنشی - چنان‌که امروزه رایجند - اگرچه دقیقاً مطابق آواشناسی زبان فارسی پدید نیامده‌اند، اما در غایت خود از صورت‌های اصیل پارسی باستان خویش مُنتج شده‌اند. نام‌های هخامنش و کورش و داریوش و امثال آن‌ها را پژوهندگان خارجی از خود جعل یا ابداع نکرده‌اند؛ بلکه صورت‌هایی هستند که کمابیش عیناً (مانند هخامنش) از متون باستانی نقل شده‌اند یا خود ما از ترکیب صورت پارسی باستان و ترانوشت اروپایی آن‌ها نقل کرده‌ایم (مانند شکل نام داریوش). اینکه فلان دانشمند خارجی یا ایرانی چه می‌گوید، در درجه‌ی دوم اهمیت است. آنچه اولویت و اهمیت دارد نقل این نام‌ها در متون کهن تاریخی است، که وقوع یافته است و تردیدی در آن و خدشه‌ای بر آن وارد نیست.
دوستان گرامی! خواهش میکنم که با مطالعه حرف بزنید. دیدگاهای همتون از این جهت که نشوندهنده تلاش فکریتون هست قابل احترام و توجه است. اما از این جهت که میبینم یک سوال ساده که نام کوروش در شاهنامه اومده یا نه رو کسی پاسخگو نیست ، نمیدونم چی باید گفت! و نشانگر این هس که هیچ کدام از عزیزان لای شاهنامه رو هم باز نکردن.
در شاهنامه و البته منهای بخش عظیم افزوده های شاهنامه از دودمان هخامنشیان به اسم دارا ، و از بزرگ دودمانشان به دارای دارایان یاد شده.
از نظر زبانشناسی باستانی دارااوم یا دره اوم و دارا اوش یا دره اوش که البته به صورت اسم خاص داریوش امروز در اومده ، حالتهای خاص تصریف اسم هستند که البته اینجا جاش نیست بیشتر بگم. فردوسی نازنین ، به متن پهلوی شاهنامه یا خوتای نامگ ، دسترسی داشته و صرفا کارش ترجمه بوده . پژوهندگان غیر ایرانی نام هخامنشیان و داریوش و کوروش و قص علی هذا رو انتخاب کردند و ما هم بدون کوچکترین کنجکاوی پذیرفتیم. حال آنکه تحقیقات پژوهندگان ایرانی چیز دیگری را نشان داده که عرض شد. خواهشمندم از هم میهنان نازنین که به اندیشه های خودی توجه بیشتری در مرجعیت بدهند و اطمینان بدارند که که فردوسی زبان فارسی و تاریخ ایران را بهتر از یک پروفسور آلمانی میفهمیده. با سپاس.
ممنون از این سلیقه خوب که نشانگر آیین و تفکر و اندیشه درست و اهورایی است که ایرانیان از ابتدای تاریخ داشته و دارند حال هر کسی که با تشبث به ادیان گوناگون از یهودی و مسیحی و اسلام بخواهد از روی غرض و مرض و کوردلی و جهل و عناد این حقایق بی مثال را انکار نماید مثل تف انداختن بر آسمان است و اگر کسی با فحاشی به هر نماد مقدسی قصد بزرگ نشان دادن خویش را کرده باشد نصیبش همان تفی است که بر صورت نا پاک خودش فرو میریزد و غیر از این چیزی نیست زیرا با اهانت به دیگران و مقدسات دیگران هیچکسی بزور بزرگ نشده و نخواهد شد و حاصلی جز حقارت خودش نخواهد داشت .ایران و ایرانی در طول تاریخ همیشه ملتی بزرگ بوده و تآثیر گذار بر تاریخ ملل دنیای متمدن.پاینده باد ایران.
نام کورش در شاهنامه نیامده نام پادشاهان مصر،چین،هند،یونان،روم،آشور،ایلام ،سومرو.........هم در فلان کتاب نیامده همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. علت اصلی آن هم نابود کردن فرهنگ و آثار فرهنگی گذشتگان بوده
درابتدا باید گفته بشه که شاهنامه از دو قسمت تقسیم شده قسمت اول قسمت اساطیری و قسمت بعدی از شروع پادشاهی در ایران تا زمان حمله تازیان مسلمان والبته وحشی به ایران ودرباره اینکه اسم کورش بزرگ چند بار در شاهنامه اومده؟زمانی که از پادشاهی ایران نوشته بشه مطمئن باشید از کورش بزرک بنیانگذار سلسله هخامنشی هم اسم برده شده واینکه برای اثبات بزرگی کورش هیچ احتیاجی به تایید کسانی که فکر میکنن اطلاعات زیادی دارن والبته دانششون در حد دانش اموز ابتدایی و دیدشون هم از نوک دماغشون جلوتر نمیره نیست و یا اینکه در قران یا هر کتاب دیگه ای اسمش اومده یا نیومده هیچ وقت از بزرگی و عظمت کورش کم نمیکنه تاریخ وهمه بزرگان به بزرگی کورش اذعان دارن ولی در این بین باید به حال کسانی گریه کرد که گذشته خودشون رو انکار میکنن و خودشون رو پیرو راستین یک فرهنگ بادیه نشینی و وحشی گری میدونن
نمیدونم تو شاهنامه اومده یا نه
ولی تو قرآن که اومده
سوره کهف تفسیر نمونه نوشته مکارم شیرازی
سوره کهف تفسیر المیزان نوشته علامه طباطبایی
ضمنا مراجعه کنید به مقاله ابولکلام آزاد ( وزیر فرهنگ در دولت مهاتما گاندی ) در مورد کورش
این را هم بیفزایم که:
شایستگی کوروش این نیست که برای تایید خوب بودنش یک سروده ای را نام ببریم که در آن به ایشان چه لقبی داده است
کوروش فقط برای ایرانیان گرامی و بزرگ نیست بلکه برای همه‌ی جهانیان گرامی و بزرگ است و دلیلی برای در افتادن با او و پیشینه‌اش نیست حالا هدفت از این پرسش چی بوده؟؟؟؟
تاریخ و اساطیر تطبیقی ایران باستان - جلد 1
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک