رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
نقد و تحلیل جباریت
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 98 رای
نویسنده:
مترجم:
کریم قصیم
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 98 رای
روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال‪ ‬پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی‪ ‬رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر‪ ‬سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به‪ ‬زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست های پیرو استالین‪ ‬نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می کردند‪.‬ این کتاب توسط کریم قصیم‪ ‬در سال ۱۳۶۳ با عنوان‪ ‬نقد و تحلیل‪ ‬جباریت به فارسی ترجمه و توسط‪ ‬انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید.‬ این کتاب مجددا در سال ۱۳۸۴ توسط دکتر‪ ‬علی صاحبی با عنوان “تحلیل روانشناختی خودکامگی” ترجمه وبه چاپ سوم رسیده‪ ‬است‪.‬ ‪ ‬اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و‪ ‬جذاب دارد، با تحلیل‪ ‬روانشناختی شخصیت و رفتار خودکامگان و دیکتاتوران، نشان می دهد که دیکتاتور ها به خودی خود خود کامه و‪ ‬جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی‪ ‬جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که خودکامگی و دیکتاتوری‪ ‬برای همیشه‪ ‬از جامعه ای رخت بربندد باید روحیه‪ ‬خودکامگی‪ ‬توده ها از بین برود (یادمان‪ ‬نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان‪ ‬نداریم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
pejman48
pejman48
1389/07/01

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نقد و تحلیل جباریت

تعداد دیدگاه‌ها:
11
مطلبی را اخیرایکی از دوستان از کتاب «جباریت» نوشته «مانس اشپربر» روانشناس شهیر آلمانی برایم فرستاد که شنیدن و توجه به آن خالی از لطف نیست این کتاب ظاهرا تحلیل روان‌شناختی تحولاتی است که ماندن طولانی در قدرت، در شخصیت و ساختار روانی صاحبان قدرت پدید می‌آورد. او دردمندانه می نویسد که لذت ناشی از قدرت، موجب افزایش ترشح هورمون‌ّهای دوپامین و سروتونین در مغز می‌شود. افزایش مداوم ترشح این هورمون‌ها منجر به اعتیاد مغز به آنها می‌شود و آنگاه همین اعتیاد فرد را وا می‌دارد که با شدت بیشتری بکوشد تا روزبه‌روز قدرت خود را بسط دهد تا لذت حاصل از قدرتش کاهش نیابد (دقیقاً مانند وقتی معتادان مجبورند دوز مصرفی خود را بالا ببرند تا میزان رضایتشان کاهش نیابد) فرقی نمی‌کند، این روحیه قدرت طلبی می‌تواند در اداره یک کشور یا خانه باشد، در اداره باشد، در وزارتخانه باشد یا حتی در نانوایی باشد. هر موضعی که به ما احساس قدرت بدهد، می‌تواند ما را معتاد کند و به همین علت در برابر تغییر آن وضعیت مقاومت می‌کنیم ودوست داریم بیشتر در قدرت باقی بمانیم ! با این حساب، از اینکه انتظار داشته باشیم حاکمانی که دربسیاری از کشورهای جهان سالهاست براریکه قدرت تکیه زده وبرخی انتظار حکومت مدام العمر را دارند ! خودشان از قدرت کنار بروندامری محال است چرا ؟که در آن بالاها، این «سروتونین» و «دوپامین» هستند که مقامات را هدایت می‌کنند نه اعتقاد به گردش قدرت ودموکراسی و نخبگان دلسوز یا مشاوران عاقل و متخصصان توسعه خواه! چقدر این جمله منتسب به مارک تواین، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، دقیق است که گفته است: سیاستمداران و پوشک بچه ها باید زود به زود عوض شوند؛ هر دو به یک دلیل!
1 ـ مدیر جدید شرکت کارمند و کارشناس بود و پله به پله بالا رفت و مدیر شد . روزهای اول واحد به واحد ، با همه کارکنان جلسه گذاشت ، پشت میز ننشست ، با کارکنان دور میز عسلی نشست و آنان به خواست مدیر جدید ، خود را معرفی کردند و نظر انتقادی و پیشنهادی اگر داشتند ، گفتند .
دو ماه بعد که سال نو شد ، اتاق به اتاق رفت و نوروز را به همکاران تبریک گفت ، سال بعد هم این حادثه تکرار شد اما ارتباط با او محدود شد و دیگر کارمندان نمی توانستند وقت بگیرند و به دیدنش بروند ؛ می گفت رابطه با مجموعه باید از طریق سه معاونش برقرار شود اما موردی کارشناسان را با دور زدن دو سه رده سازمانی ، احضار می کرد ... چند روز پیش کارشناس عزل شده کارگزینی به بیرون اشاره کرد : راننده شخصی مدیر اتومبیل را در پارکینگ جلوی اداره آماده حرکت کرد ، راننده دیگر به دو رفت و مانع مخصوص جلوی پارکینگ در کنار خیابان را کنار گذاشت و خبردار ایستاد ، و نگهبان رفت و در خودرو را باز کرد تا مدیر سوار شود .... اکنون کسی ، حتا آنان که با توسل به فامیلی که نماینده مجلس یا پدری که معاون استاندار بوده به شرکت تزریق شده اند ، از مشکلات شرکت به مدیر گزارش نمی دهند و همه گزارش هایی که به مرکز می رود ، « بهداشتی » است : همه چیز رو به راه است ، مشکلی نیست ....
تاکنون در جاهای گوناگون ( در کارخانه ، دفتر نشریه ، بازار ، اداره ) این وضع را شاهد بوده ام ؛ وضعی که در آن تقرب و تمکین و نمایش کار به گرفتن پاداش و ارتقای سریع می انجامد و کار درست در بهترین حالت ، با بی اعتنایی مجازات می شود .
2 ـ دوستی ـ زندانی سیاسی دهه شصت و بساز بفروش امروز ـ می گفت : « ما همه پادشاهیم ، من در خانه ، آن یکی در اداره ، دیگری در مغازه ... همین طور بگیر برو تا بالا » . این را در ادامه صحبت من گفت که گفته بود : « ... سردبیر یک نشریه محلی است اما مقاله های بهتر از نوشته خودش را چاپ نمی کند ، تا نفعی از نویسنده به او نرسد ، نباید انتظار انتشار نوشته اش را داشته باشد ، بعد ناقد سران نظام سیاسی است . به اندازه آنان قدرت داشت چه می کرد ؟! » ( آن موقع هنوز اینترنت شکل « قبایل فرهنگی » را تغییر نداده بود . )
طرف دیگر رابطه هم گویا این روال را پذیرفته به گونه ای که اگر توی صف نانوایی به نانوا اعتراض کنند که نان سوخته و خمیر است یا چرا نوبت را رعایت نمی کند ، بغل دستی که همان نان را می گیرد ، طرف نانوا در می آید . توی تاکسی ، مطب پزشک و ... هم بارها چنین صحنه هایی رخ داده است .
به گمانم این نتیجه و رسوب قرن ها حکومت مادام العمر و موروثی است : وقتی دارندگان بیشترین اختیار و قدرت را نتوان بازخواست و برکنار کرد ، قانون شکنی ، خودکامگی ، زورگویی ، شایسته کشی و .... ، فراگیر و ماندگار می شود و استمرار می یابد . فرهنگ عمومی و مستبدپروری مردم به ویژه در دوران مشقت و زمانه عسرت را بر این پایه می توان شرح داد و تبیین کرد .
متاسفانه این کتاب تعدادی از صفحاتش نیست . صفات26-و27 و 46-47-48 . 58-59-60-61-62-63- این صفحات تا اینجا که خوندم نیست .
هنوز نتونستم این ترجمه رو دریافت و مطالعه کنم. بنظر میرسه بخوبی توضیح میده چرا جوامعی مثل جامعه ما تا این حد مستعد ظهور دیکتاتوری هستند و حتی به استقبالش هم میرن.
سلام این نویسنده دو بار در کتابناک آمده است
و همان نویسنده کتاب قطره اشکی در اقیانوس می باشد در هم ادغام شوند لطفاَ
پى دى اف این کتاب چند صفحه افتادگى دارد، از صفحه ٥٨ تا ٦١
مرسي پژمان به اين جور كتابا ميگن كتاب كه يه چيزي ازش ياد بگيري و دركت رو بالا ببره نه اين رمانهاي عاشقانه ايراني كه مثل فيلم سينمايي هاي جديد ايران بي ارزش و توخالي اند

كاملا موافقم.اصلا من به نسل نويسندگان ايراني پس از انقلاب بدبين هستم.الان نويسنده ي خوب نداريم يعني من كه نمي شناسم.
جورج اورول يه مقاله داره درمورد ادبيات در جامعه ديكتاتوري كه دليل اين امر رو شرح ميده.
مرسي پژمان به اين جور كتابا ميگن كتاب كه يه چيزي ازش ياد بگيري و دركت رو بالا ببره نه اين رمانهاي عاشقانه ايراني كه مثل فيلم سينمايي هاي جديد ايران بي ارزش و توخالي اند (!)
ضمنا يادم رفت بگم سايتها و وبلاگهايي كه اين كتاب رو داشتن فيلتر شدن.
نقد و تحلیل جباریت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک