رسته‌ها
چهل چراغ
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 4 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 4 رای
بخشی از متن کتاب:
نه آدم محبوبی بودم نه آدم منفوری. برای اینکه آدم مورد تشویق یا تمسخر قرار بگیرد، اول باید دیده شود. بنابراین جریان سلولی که یک بار در وجودم تقسیم شد و نابودی بعدش هم ماجرای اولین مردی است که من دیدم. مردی که صاحب اسلحه فروشی بود؛ کلی طرفدار متال سنگینی که در نگهداری از دندانهایش وسواس داشت. هفتمین سیاه پوستی بود که توی روستای لیثم دیدم. چندرگه بود. ترکیب ژنتیکی ای از ژنهای غالب کره ای و نیجریه ای؛ پس از لحاظ نژادی آن قدر مبهم بود که زیر انواع مختلف نور به صورت مردهای متفاوتی ظاهر می شد. اولین روزی که او را دیدم، سر دی دی آر بیرون سینمایی تعطیل داشت سیگار می کشید. به من گفت زیر قرض است و با برادرش قهر کرده. چیزی آن چنان راحت درباره آشنایی فوری مان وجود داشت که به او گفتم مادرم چطور مرد؛ گفتم وقتی پیدایش کردم هنوز یک کفشش پایش بود. گفتم تا این لحظه به نقاشی ادامه داده ام و هیچ روشی چاره ساز نبوده، گفتم فقط پنج ماه از مرگش گذشته بود و پدرم از قبل با کس دیگری قرار می گذاشت. تلاشم در امنیت بخشیدن به انزوای محضم و خیانت فوری ام به این تلاش یک باره در کانون توجه مردی علاقه مند همان تناقضی بود که تا سالها مرا تعریف می کرد. تظاهر می کردم نسبت به عواقب انزوایم نگران نیستم اما هر وقت با کسی حرف میزدم متوجه می شدم خودم در حال جبران بیش از حد تواناییهای اجتماعی تحلیل رفته ام هستم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
268
آپلود شده توسط:
elahehj
elahehj
1403/09/10

کتاب‌های مرتبط

کیک عروسی
کیک عروسی
4.8 امتیاز
از 4 رای
شنیدم جغدی مرا صدا زد
شنیدم جغدی مرا صدا زد
4.4 امتیاز
از 31 رای
گتسبی بزرگ
گتسبی بزرگ
4.7 امتیاز
از 91 رای
بن هور
بن هور
4.6 امتیاز
از 10 رای
فرزندان ناتنی زمین
فرزندان ناتنی زمین
4.3 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چهل چراغ

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
چهل چراغ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک