دمیان
نویسنده:
هرمان هسه
مترجم:
عبدالحسین شریفیان
امتیاز دهید
سرآغاز داستان:
داستانم را اگر به گذشته باز نگردم نمیتوانم بنویسم. اگر ممکن بود به دورترین دوران به دوران نخستین کودکیم و از آن فراتر به اصل و تبار خانوادگیم باز می گشتم.
شاعران چون داستان سرایی آغاز کنند، به گونه ای رفتار می کنند که انگار خدایانند با توان نگریستن به گذشته ها و اندیشیدن به هر داستان و ماجرای انسانی و آن را به گونه ای می پردازند که گویا خداوند قادر متعال که در همه جا حاضر و ناظر است. آنها را صاف و پوست کنده و با حقیقتی کاملاً عریان و آشکار روایت می کند. و من این کار را بهتر از شاعران نتوانم کرد؛ لیکن من به داستانم بیش از آن ارج می گذارم که شاعر داستان خویشتن را زیرا که داستان خود من است - و داستان یک انسان - و نه داستان یک انسان ساختگی و آرمانی، بلکه موجودی واقعی زنده بی مانند و بی همتا این روزها مردم بیش از روزگاران دیگر از صفاتی که یک انسان واقعی و ارزنده را می سازند بی خبرند و انسانها را - که از نظر طبیعت رویداد یا تجربه ای گرانبها و بی مانندند - به صورت گروهی می کشند و با تیر می زنند...
بیشتر
داستانم را اگر به گذشته باز نگردم نمیتوانم بنویسم. اگر ممکن بود به دورترین دوران به دوران نخستین کودکیم و از آن فراتر به اصل و تبار خانوادگیم باز می گشتم.
شاعران چون داستان سرایی آغاز کنند، به گونه ای رفتار می کنند که انگار خدایانند با توان نگریستن به گذشته ها و اندیشیدن به هر داستان و ماجرای انسانی و آن را به گونه ای می پردازند که گویا خداوند قادر متعال که در همه جا حاضر و ناظر است. آنها را صاف و پوست کنده و با حقیقتی کاملاً عریان و آشکار روایت می کند. و من این کار را بهتر از شاعران نتوانم کرد؛ لیکن من به داستانم بیش از آن ارج می گذارم که شاعر داستان خویشتن را زیرا که داستان خود من است - و داستان یک انسان - و نه داستان یک انسان ساختگی و آرمانی، بلکه موجودی واقعی زنده بی مانند و بی همتا این روزها مردم بیش از روزگاران دیگر از صفاتی که یک انسان واقعی و ارزنده را می سازند بی خبرند و انسانها را - که از نظر طبیعت رویداد یا تجربه ای گرانبها و بی مانندند - به صورت گروهی می کشند و با تیر می زنند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دمیان