جوخه مرگ

سرآغاز داستان:
خوانندگان عزیز من بدوا می خواستم این کتاب را از طرف شخص ثالثی بنویسم و کلمات (من رفتم - من دیدم - من شنیدم - من اقدام کردم - من مسافرت نمودم) را استعمال ننمایم تا خوانندگان حمل بر خودستایی نکنند و تصور ننمایند که میخواهم خود را قهرمان کتاب معرفی نمایم.
ولی به زودی دانستم که انجام این کار از عهده من ساخته نیست. به دلیل اینکه من یک نویسنده کتاب پلیسی نبوده و فقط یک خبرنگار روزنامه می باشم و یگانه استعداد من در نویسندگی این است که مشاهدات خود را به صورت مرتبی تدوین نموده و همانطوری که دیده ام، از نظر خوانندگان بگذرانم...