رسته‌ها
اسمال در هندوستان
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
اسمال در هندوستان، نوشتهٔ حسین مدنی، مجموعهٔ طنزی است دربارهٔ سفر جاهلی کلاه‌مخملی به نام «اسمال» پس از نیویورک با زمینهٔ تقابل فرهنگ شرق و غرب همراه بود اینبار به هندوستان

گزیده ای از کتاب:
در بالای تپه سرسبز و خرم و در زیر درختان کنار جوی، منظره میگون هنگام عصر بی اندازه زیبا و دیدنی بود. عده زیادی زن و مرد، دختر و پسر و خانواده ها برای فرار از گرمای تابستان در این دهکده روح پرور و اطراف آن پخش شده بودند. سال ۱۳۲۵ که هنوز اتومبیل های رنگارنگ مانند امروز فراوان نبود، مردم شهری اغلب با کامیون و اتوبوسهای قراضه به ییلاق می رفتند و میگون آن سال هم مثل امسال اینقدر پرزرق و برق و پرهیاهو نبود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
154
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
محراب
محراب
1401/01/04

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اسمال در هندوستان

تعداد دیدگاه‌ها:
1
شرح حال حسین مدنی به قلم خودش(منتشر شده در مجله "گل آقا"سال 1371):
"من، «حسین مدنی مطلق»، سحرگاه روز ۲۱ فروردین سال ۱۳۰۵ شمسی در یکی از محله‌های جنوبی شهر تهران، منشعب از خیابان مولوی، «باغ فردوس»، آخرین فرزند ذکور خانواده «آمیرزا محمود مدنی مطلق» از نوادگان مرحوم «حاج‌عبدالرزاق کاشانی» توی خشت‌ افتادم و در همان لحظه، آوای اذان‌«الـله‌اکبر» مرحوم پدر در گوشم طنین‌انداز شد نام «حسین» را برایم برگزیدند و این فرزند عزیز دردانه و ته‌تغاری یعنی (حسین مدنی) حالا در جمع شعرا و طنزنویسان، سابقه‌ای ۵۰ ساله دارد و مثل «کفرابلیس» مشهور است!
دوران تحصیل:
در ۵ سالگی به مکتبخانه «حاج‌آقا ناظم» رفتم و سوره‌هایی چند از قرآن کریم را فرا گرفتم. دوره دبستان را در مدرسه «سعادت» و متوسطه را در دبیرستان «ایرانشهر» به پایان رساندم و در رشته مهندسی برق ادامه تحصیل دادم.
آغاز فعالیتهای مطبوعاتی:
از سال ۱۳۲۴ در روزنامه فکاهی «شهر فرنگ» به مدیریت مرحوم «حسین نعیمی ذاکر» (مجرد) و از سال ۱۳۲۵ در روزنامه توفیق با سرودن شعر و بحر طویل و نوشتن مطالب طنز با نامهای مستعار «لک‌لک‌میرزا»، «ح.م.غریبه» و «جنابعالی» نویسندگی را آغاز کردم. در سال ۱۳۲۷ که مرحوم ابوالقاسم حالت به شرکت نفت آبادان منتقل شد، جای ستون بحر طویل‌های ایشان در روزنامه توفیق خالی ماند. ایشان قبل از رفتن ، پیشنهاد کرد نوشتن بحر‌طویل به من واگذار شود. همانجا اسم مستعار «لک‌لک‌میرزا» را برای من انتخاب کرد که سالها این اسم با کلیشه‌ای که استاد «حسن توفیق» آن را به‌صورت سمبلیک کشیده بود، بالای ستون صفحه ۸ به چشم می‌خورد.
همکاری و ورود به رادیو:
در شهریور ۱۳۳۰ اولین نمایشنامه رادیویی من از فرستنده رادیو تهران واقع در مرکز «بی‌سیم» در جاده قدیم شمیران به طور زنده اجرا و پخش شد و این همکاری تا امروز ادامه دارد. تاکنون بیش از ۴۰۰ نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی در زمینه‌‌های گوناگون و حدود ۲۰۰ نمایشنامه تاریخی و مذهبی در طول ۴۰‌‌سال از من ضبط و پخش گردیده است. عنوان بعضی از نمایشنامه‌ها از این قرار است: «در پیشگاه داوری علی‌ علیه‌السلام»، «از کعبه تا ابدیت»، «جهاد مقدس»، «جلوه حق»، «خورشید بی غروب»، «عاشورا در آیینه تاریخ» و «اندیشمندان اسلام و ایران در خدمت بشر».
در مجله سپید و سیاه:
در سال ۱۳۳۲ از اولین شماره مجله سپید و سیاه با آن نشریه همکاری مستمر داشته‌ام و داستان مسلسل «اسمال در نیویورک» را به‌صورت پاورقی نوشتم که بعداً در سه جلد و تا امروز ۹ بار چاپ و منتشر شده‌است.
همکاری با سایر مجلات و جراید:
کمتر نشریه‌ای است که من در آن داستان و مطلب ننوشته باشم، برخی از این نشریات عبارتند از:‌ روشنفکر، امید ایران، پست هفتگی، دنیای جدید، پیکار زندگی و روزنامه‌های اطلاعات و یزدان...
ترجمه و نشر آثار من در سایر کشورها:
در سال ۱۹۵۷ میلادی (۱۳۳۶ شمسی) از سوی دانشگاه لاهور پاکستان به آن کشور دعوت شدم. در آنجا داستان «اسمال‌ در نیویورک»، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و به اهتمام دکتر پرفسور «محمدباقر» ریاست دانشگاه و «خواجه عبدالحمید عرفانی» جزوه‌ای به زبانهای اردو، فارسی و انگلیسی درباره سبک طنز‌نگاری این کتاب منتشر شد... در شوروی سابق نیز تعدادی از داستانهای کوتاه من به زبان روسی به‌چاپ رسیده و نیز برخی از این داستانها تاکنون به زبانهای فرانسه، انگلیسی و اردو در نشریات خارجی درج و انتشار یافته است. نوول «فشار خون» و «جنون ذوفنون» در مجله هلال چاپ پاکستان نیز به فارسی چاپ و منتشر شده است.
سفرهای خارجی:
به‌منظور کسب دانش و اندوختن تجربه و آگاهی از چگونگی زندگی و طرز تفکر اجتماعی مردم سایر کشورها، اقدام به مسافرتهای خارج نمودم و از ایتالیا، مراکش، اسپانیا، انگلستان، سوئیس، فرانسه و لبنان دیدن کردم. همچنین، در عراق به زیارت عتبات عالیات نائل گردیم. در این کشور درباره تأثیر ادبیات و علوم و اخلاق دانشمندان، شعرا و نویسندگان مشهور ایرانی و اسلامی مطالعات بسیار کرده‌‌ام که حاصل آن سلسله نوشته‌هایی است تحت عنوان «اندیشمندان اسلام و ایران در خدمت بشر» که از طریق رادیو پخش شد.
کتابهای من:
این کتاب‌ها تاکنون از من منتشر شده است: اسمال در نیویورک- اسمال در هندوستان – ژوکر- بازار بلخ – عسل تلخ. آثاری که گردآوری شده و در آینده ان‌شاءاللـه چاپ و منتشر خواهد شد: -‌ کشکول مدنی -‌ فکاهیات -‌ اسمال در ویتنام -‌ نقش طنز فارسی در ادبیات جهان -‌ نوچه لوطی همت - عاشورا در آیینه تاریخ -‌ دیوان اشعار، حاوی: - «ترجیع‌بند» در منقبت شاه مردان علی ‌علیه‌السلام -‌ «‌ترکیب بند» در رثاء سالار شهیدان حسین‌بن‌‌علی(ع) -‌ اشعار فکاهی سیاسی و رباعیات
فعالیتهای سینمایی:
از سال ۱۳۳۰ با تأسیس استودیو «عمرخیام» و با فیلم «جدال با شیطان» فعالیتهای سینمایی خود را آغاز کردم. در همان زمان نیز کارگردانی دوبلاژ فیلمهای خارجی را به عهده داشتم و حدود یکصد فیلم از کشورهای مختلف را به زبان ‌فارسی دوبله‌کردم. تاکنون نیز بیش از ۳۰‌ فیلمنامه برای سینما نوشته ام که تعدادی از آنها را شخصاً تهیه و کارگردانی نموده‌ام.
کلام آخر:
در طول ۵۰‌ سال نویسندگی و طنزپردازی، صدها هزار نفر را از نوشته‌های خود به خنده واداشته و به آن شور و حال و نشاط و شادمانی بخشیده‌ام. اما لبان خودم کمتر لبخند به خود دیده‌اند! اکنون شصت و ششمین سال عمر(یادداشت مربوط به سال 1371 است) خود را سپری می‌کنم و سنگینی کوله‌بار زندگی را با خاطره‌‌های تلخ و شیرین و تجربه‌هایی که در مکتب روزگار و گذشت زمان آموخته‌ام، با گامهای خسته و نتوان به دوش می‌کشم. و این دوبیتی را که وصف‌الحال است گه گاه زیر لب زمزمه می‌کنم:
*از کنایه بارها بر حال خود خندیده‌ام*
*بر سرشت و سرنوشت و فال خود خندیده ام*
*خنده‌ای از روی شادی کس ندید از من مگر*
*در میان گریه بر احوال خود خندیده‌ام. *
حسین مدنی دوشنیه 19 شهریور 1386 درگذشت.
اسمال در هندوستان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک