دزد نان

مجموع ۱۳ داستان طنز با عناوین:
آواره / ساعت فروشی / مغروق / مسافرت / بفرمایید قربان / دزد نان / بشرط چاقو / با حقوق ماهیانه / موظب باش نشنوند / زنت را ببوس / اتول سواری / و خدا سیگار را آفرید / راه و رسم زن آزاری

از داستان آواره:
درحالیکه دستهایم را زیر سرم گذاشته ام، در طبقه دوم یک تختخواب دو طبقه، باصطلاح جدیت می کنم بخوابم از همانجا مشغول تماشای غروب آفتاب یکی از روزهای زیبای بهاری هستم. من غروب آفتاب زیبا را در کنار دریا، چمنزاری مصفا، باغی دلکش تماشا نمی کنم. بلکه فرونشستن آن را روی دیوار کثیف زندان می بینم. در روی دیوار شکلی بزرگ از یک قلب آدمی که روی آن کنده شده، به چشم می خورد. مثل اینکه قلب نوجوانیست...