خاکستر: دفتر اشعار
نویسنده:
علی اکبر سعیدی سیرجانی
امتیاز دهید
سخن نویسنده:
کوشیده ام که در تنظیم کتاب حاضر ترتیب تاریخی قطعات را رعایت کنم و این کار اگر از نظر خوانندگان عزیز بی تفاوت باشد، نزد خود من یادآوری گذشته ها را خالی از لطف نیست.
قسمتی از شعر بس کن:
چندی لب از شعر و شکایت باز بستم
دفتر دریدم کلک افسونگر شکستم
آزرده جان در خلوت غمها نشستم
پیوند خویش از محفل یاران گسستم
گفتم اگر چندی به خاموشی گذارم
یادش به دامان فراموشی سپارم
آنسان که او از من برید از او بریدم
پای طلب در دامن حسرت کشیدم
بر قاف عزلت با پر همت پریدم
ببریدم از یاران و تنهایی گزیدم....
بیشتر
کوشیده ام که در تنظیم کتاب حاضر ترتیب تاریخی قطعات را رعایت کنم و این کار اگر از نظر خوانندگان عزیز بی تفاوت باشد، نزد خود من یادآوری گذشته ها را خالی از لطف نیست.
قسمتی از شعر بس کن:
چندی لب از شعر و شکایت باز بستم
دفتر دریدم کلک افسونگر شکستم
آزرده جان در خلوت غمها نشستم
پیوند خویش از محفل یاران گسستم
گفتم اگر چندی به خاموشی گذارم
یادش به دامان فراموشی سپارم
آنسان که او از من برید از او بریدم
پای طلب در دامن حسرت کشیدم
بر قاف عزلت با پر همت پریدم
ببریدم از یاران و تنهایی گزیدم....
آپلود شده توسط:
کته کتاب
1400/07/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاکستر: دفتر اشعار