رسته‌ها

اثر ۵۶ روز تمرینات ترکیبی بر تعادل ایستا و پویا کودکان استثنایی

اثر ۵۶ روز تمرینات ترکیبی بر تعادل ایستا و پویا کودکان استثنایی
امتیاز دهید
5 / 0
با 0 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 0
با 0 رای
به اعتقاد اغلب متخصصان، برنامه های تربیت بدنی برای کودکانی که نقص های ادراکی – حرکتی دارند، باید ساختاری منسجم داشته و با نیازها و مشکلات آنها متناسب باشد(نلسون و ایزابیل، ۱۳۶۷). ویژگی کودکان دارای ناهنجاری های حسی – حرکتی این است که اغلب آنها در اجرای مهارت های حرکتی درشت، درک فضایی، زمانی، بدنی و جهت یابی و دیگر مهارت های حرکتی)مانند مهارت های حرکتی ظریف( مشکل دارند(انجمن عقب ماندگان ذهنی ، جسمی آمریکا ، ۱۹۹۷). این مشکلات موجب می شود این کودکان فقر حرکتی داشته باشند، در انجام اغلب حرکات ناشیانه عمل کنند و از نظر جسمانی ضعیف باشند(دستجردی و بهداد، ۱۳۷۹؛ انجمن عقب ماندگان ذهنی ، جسمی آمریکا، ۱۹۹۷).
سندروم عقب ماندگی )کم توانی( ذهنی یکی از ناهنجاری های ادراکی – حرکتی دوران رشد است که قبل از نوجوانی بروز می کند، و به طور مشخص به کودکانی اطلاق می شود که در سازوکارهای شناختی و برخی رفتارهای سازشی نقص دارند. به طور سنتی کودکانی با هوشبهر)بهره هوشی ( کمتر از ۷۰ جزء افراد کم توان ذهنی دسته بندی می شوند. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(دستجردی و بهداد، ۱۳۷۹) و انجمن عقب ماندگی ذهنی آمریکا(رافعی، ۱۳۸۳) این ناهنجاری را در پنج دسته کلی فهرست کرده اند. در این فهرست، کودکانی با هوشبهر ۸۵-۷۰ با عنوان کودکان کم توان ذهنی مرزی یا دیرآموز، و کودکانی با هوشبهر ۵۰-۶۹ به عنوان عقب مانده ذهنی خفیف دسته بندی می شوند.
به طور کلی کودکان عقب مانده ذهنی در یادگیری مهارت های زبانی، مهارت های حافظه ای، یادگیری قوانین اجتماعی و مهارت های حل مسئله، عقب تر از گروه همسالان خود هستند(باقری، ۱۳۸۷؛ دستجردی و بهداد، ۱۳۷۹). این دسته از کودکان عقب مانده ذهنی در مهارت های حرکتی پایه(خلجی و عماد، ۱۳۸۲؛ مقیمی و همکاران، ۱۳۷۵)، نیز نسبت به افراد عادی نمره های پایین تری کسب می کنند و این مهارت ها را کندتر از افراد معمولی یاد می گیرند(گنجی و مهرداد، ۱۳۷۹). به طور مشخص، کودکانی که دچار ناهنجاری ها و مشکلات ذهنی اند در شروع و اجرای حرکات هدف گیری، زمان واکنش و زمان حرکت کندتر از همسالان خود عمل می کنند(گنجی و مهرداد، ۱۳۷۹؛ گرین و هاردمن، ۲۰۰۵). وضعیت بدنی کودکان کم توان ذهنی به طور معمول ضعیف است و شادابی جسمانی زیادی ندارند. نحوه گام برداشتن آنان نامتعادل و نااستوار است و حکایت از آن دارد که هماهنگی کلی آنها ضعیف است(مقیمی و همکاران، ۱۳۷۵). به علاوه مشکلات کم توجهی و دقت این افراد موجب اختلال در ادراک روابط فضایی، جهت یابی، تشخیص درست، می شود(گنجی و مهرداد، ۱۳۷۹).
از دیگر مشکلات این کودکان، ناهماهنگی در انجام اعمال ریتمیک است. این کودکان به دلیل اینکه قادر به درک زمان بندی حرکت های متوالی نیستند و نیز در هماهنگ کردن حرکات اندام ها (هماهنگی دست و پا، دست و چشم، و..) حفظ تعادل مشکل دارند، اعمال ریتمیک را با دشواری اجرا می کنند و اغلب نمی توانند الگوی حرکتی ویژه را که به تنظیم سرعت – دقت نیاز دارد با ضربات متوالی انگشتان خود اجرا کنند(هریس ، ۲۰۰۶). براساس بررسی کارملی و همکاران(۲۰۰۸) افراد کم توان ذهنی خفیف به دلیل اختلال در یکپارچگی اطلاعات حسی و حرکتی، در آزمون های ادراکی – حرکتی نمره های کمتری نسبت به افراد عادی دریافت می کنند و وضعیت تعادل آنها بی ثبات تر از افراد سالم است(انجمن عقب ماندگان ذهنی ، جسمی آمریکا، ۱۹۹۷).
ثبات مرکزی ، به عنوان کنترل حرکتی و ظرفیت عضلانی ناحیه مرکزی بدن برای حفظ ثبات این ناحیه در پوسچرهای مختلف و نیروهای خارجی وارد بر آن شناخته می شود(پنجابی و همکاران، ۱۹۸۹). در واقع ثبات مرکزی تحت تأثیر سه سیستم غیرفعال، فعال و عصبی قرار دارد که در ارتباط و تعامل نزدیک با یکدیگرند به طوری که اگر یکی از سیستم ها دچا اختلال شود، سیستم های دیگر در تلاش برای جبراتن اختلال بوجود آمده بر می آیند. بی ثباتی ناحیه مرکزی هنگامی حادث می شود که اختلال بوجود آمده برطرف نشود(پنجابی و همکاران، ۱۹۸۹).
به نظر می رسد که ضعف عضلات ناحیه مرکزی بدن که در برگیرنده مجموعه کمر، لگن و ران است موجب اختلال در انجام این فعالیت ها شود. تحقیقات نشان داده اند که تقویت عضلات ناحیه مرکزی بدن ممکن است توانایی عملکردی بدن را بهبود بخشد. افزایش توانایی عملکردی، موجب انجام بهتر فعالیت های روزمره شده، از نظر روانی به فرد کمک می کند تا استقلال بیشتری در انجام کارهای خود داشته باشد(جیسون ، ۲۰۰۳). مطالعات نقش ثبات مرکزی ر ا بر بهبود اجرا و عملکرد نشان داده اند، کلارک و همکاران(۲۰۰۰) نقش ثبات مرکزی را با حفظ راستای وضعیت بدنی مناسب در خلال فعالیت های عملکردی و جلوگیری از بروز الگوهای حرکتی غلط عامل مهم بهبود اجرا و عملکرد می دانند. اثر تمرینات مختلف بر میزان تعادل در مطالعات گوناگون گزارش شده است.هیون چی(۲۰۰۵) به بررسی ۸ هفته برنامه تمرینی تای چی بر آمادگی جسمانی و تعادل سالمندان پرداخت و گزارش کرد که تمرینات تای چی موجب کاهش میزان زمین خوردن در افراد مسن می شود. جاج و همکاران(۲۰۰۱) گزارش کردند که تمرینات قدرتی اندام تحتانی بر بهبود تعادل و در نتیجه کاهش خطر زمین خوردن در زنان سالمند تأثیر دارد. مطالعه اثر تمرینات ثبات مرکزی بر کنترل پاسچر توسط پتروفسکی و همکاران(۲۰۰۵) نشان داد که ۴ هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر تعادل ایستای افراد تأثیر معنی داری دارد.
سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است که آیا می توان با فراهم کردن فعالیت ها و تجربیات حسی – حرکتی و تمرینات ترکیبی برای این دسته از کودکان زمینه رشد بهنجارو بهبود وضعیت تعادل را برای آنها فراهم کرد. برخی مانند کفارت، گتمن، بارش، گزل و پیاژه معتقدند حرکت و یادگیری حرکتی مبدأ تمام ادراکات و یادگیری هاست و فرآیندهای ذهنی عالیتر، پس از رشد سیستم های حرکتی و ادراکی و برقراری ارتباط میان یادگیری حرکات و ادراک به وجود می آیند(باردینووا و همکاران، ۲۰۰۵). عملکرد مناسب مغز انسان مستلزم این است که از طریق محرک های محیطی تحریک شود. اهمیت این تحریکات برای رشد حسی – حرکتی دوران کودکی در تحقیقات به خوبی تأیید شده است(هریس، ۲۰۰۶). بنابراین می توان گفت که در برنامه های آمادگی که برای ارتقای رشد حرکتی کودکان طراحی می شود، تمرین حرکات و مهارت های حرکتی می تواند نقش تحریک کنندگی را برای سیستم عصبی ایفا کند.
با توجه به مطالب فوق کتاب حاضر بدنبال آن است که تأثیر ۸ هفته تمرینات ترکیبی (شامل تمرینات آمادگی جسمانی و تمرینات ثبات مرکزی) را بر تعادل کودکان دختر و پسر کم توان ذهنی ، جسمی مورد ارزیابی قرار دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
128
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ghanonyar021
ghanonyar021
1400/04/26

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثر ۵۶ روز تمرینات ترکیبی بر تعادل ایستا و پویا کودکان استثنایی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
اثر ۵۶ روز تمرینات ترکیبی بر تعادل ایستا و پویا کودکان استثنایی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک