رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
زن، آب و سرباز
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 7 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 7 رای
دو قصه از معصومعلی صیدی؛ به همراه قصه آخرین روز

از متن کتاب:
و آفتاب بی رحمانه می تابید و بر بیابان شلاق می زد. آدم نمی توانست برای یک ساعت هم که شده، جلوی آفتاب تاب بیاورد. تابستانی بود گرم و خشک با آفتابی گستاخ. خانجان دیگر می خواست برود. نیم ساعت پیش توی آن گرمای کلافه کننده آمده بود به خانه. و انگار این خانجان نبود که نیم ساعت - یا شاید هم بیشتر - که آفتاب با آن گزندگی اش، بر سر و گرده او نشسته بود، آمده بود به خانه، با حالتی که گرما را بی محل گذاشته بود. بعد با عجله انگار که اگر دیرتر برود، کارخانه هایش از کار می افتند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1400/08/27

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زن، آب و سرباز

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
زن، آب و سرباز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک