رسته‌ها
آشنایی با عقاید وهابیان
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 8 رای
تاریخچۀ پیدایش این گروه با تجزیه و تحلیل کامل از عقاید آنان

این کتاب سلسله مباحث آشنائی با عقائد وهابیت است که در ۱۸ محور، اعتقادات وهابیت را مورد نقد و بررسی قرار داده است .
در بخشی از مقدمه کتاب آمده است:
تحریف مفهوم توحید و شرک بود که موجب خروج ابن تیمیه از چارچوب اعتقادى علماى اسلام گشت، برخى از پیآمدهاى این انحراف اعتقادى او ـ گذشته از انحراف در امر توحید شامل؛ اندیشۀ تشبیه و تجسیم، عقیده به حرکت کردن خداوند در پایان هر شب، نشستن او بر تخت فرمانروایى در آسمان ها، کاستن از مقامات انبیاء و اولیاء الهى، از طریق تحریم طلب شفاعت و توسل به آنان و تکفیر مسلمین، به خاطر طلب شفاعت و توسل به اولیاء الهى است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
284
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
شیعه زاده
شیعه زاده
1399/12/25
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آشنایی با عقاید وهابیان

تعداد دیدگاه‌ها:
3
گویا از دیدگاۀ جناب نویسنده همانندان من که تنها خود را مسلمان می دانند - چنان که ایزد ایشان را بفرمود فقولوا اشهدوا بانا مسلمون (پس بگو: گواه باشید که ما مسلمانیم) - و به شفاعت باوری ندارند، وهابی هستند! هرگاه با خرافه ای از ایشان که به اسلام یگانه-پرست وارد کردن، ناسازگار بودیم، هر گونه انگی بر ما روا می شود. ما نمی دانیم یزدان دانا باید با چه زبان و ادبیات بشری ای سخن می گفت تا به ایشان بفهماند که «شفیعی» جز او ندارند! هنگامی که پیامبر (ص) بارها در نمازهای روزانه می گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین (تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم)، موسی (ع) را می گفت، یا عیسی (ع) را؟
در السجده/4: «شما را جُز او یاور و شفاعتگری نیست، آیا پند نمی گیرید؟». در پایان آیه به صورت استفهام توبیخی این جماعت را مورد خطاب قرار داده است. در الزمر/44 فرماید: «بگو که همه ی شفاعت از آن خداست، اوست مالک آسمانها و زمین، سپس بازگشت به سوی اوست». در سبا/23: «و هیچ شفاعتی نزد پروردگار برای کسی سودی ندارد مگر برای آن کس که خدا اجازه ی شفاعتش را بدهد». در نجم/26: «بسا فرشتگانی در آسمان ها که شفاعتشان به کاری نیاید مگر پس از آن که خدا برای هر که خواهد و خشنود باشد، اذن دهد». در الانعام/51: «و با این (قرآن)، کسانی را که از حشر به سوی خداوندشان بیم دارند، هشدار ده که جز او هیچ ولی و شفیعی ندارند، باشد که پرهیزکار گردند». و در همین سوره، آیه 52: «... هیچ چیز از حساب آنها بر تو نیست و هیچ چیز از حساب تو بر ایشان نباشد که طردشان کنی، و از ستمگران گردی». یعنی هر کس در نزد خدا حساب خود را دارد. باز در همین سوره آیه 70: «... جز او، هیچ یاور و شفیعی نیست...». در بخشی از آیات 22 تا 25 یس بازگفت می شود: «آیا جُز او معبودانی برگزینم که اگر رحمان اراده ی گزندی به من کند، نه شفاعتشان به حالم هیچ سودی بخشد و نه می توانند مرا برهانند؟» حضرت استاد علامه مصطفی حسینی طباطبایی حفظه الله پس از اشاره به یکتاپرستی فرمودن: «برخلاف برخی از روحانی نمایان – در همه ی عصرها و نسل ها – که مردمان را به نام دین به شرک و پرستش شخصیت ها فرخوانده درمقابل، اجر و مزدهم می طلبیدند! از سوی دیگر آیات فوق "شفاعت استقلالی" را رد می کند و چنان که از آیات متعدد به دست می آید شفاعت صحیح، بعد از اذن و رضای خداست». چنان که در نجم/26، انبیاء/28، بقره/255، سبا/23 آمده است. شیخ سعدی فرماید: «اگر خدای نباشد ز بنده ای خشنود / شفاعت همه پیغمبران ندارد سود». در دخان/41: «روزی که هیچ دوستی از دوستی چیزی را کفایت نکند و نتوانند ایشان را یاری کنند».
بر این پایه، هرگاه چنین باشد، در حکم خود کسی را شریک نمی کند (کهف/26). هنگامی که ایزد چنین گوید، دیگر حکم او برنمی گردد. حدیث جعل کرده اند که هر کس برای امام حسین یک ساعت گریه کند، به بهشت می رود! به گفتۀ حضرت استاد علامه برقعی رحمه الله علیه « 1 ساعت باید جفتک بزنه، نه؟ 10 ساعت جفتک می زنه، باید یک چیزی هم از بهشت بهش اضافه بدند... عقلش را به کار نمیندازه.» خدا را هم بدهکار خودشان کردن! پدر گرامی همان امام در خطبه 195 نهج البلاغه فرماید: «فلا شفیع یشفع یعنی شفیعی نیست که شفاعت کند». و در صحیفه ی علویه، دعای روز چهاردهم از هر ماه: «خدایا تو شافع بندگانی و کسی برتر از تو نیست تا میان تو و ایشان حائل شود».
شفاعت از نصارا به میان مسلمانان نفوذ کرده است، چنان که در نامه پولس به رومیان باب 8 بند 26 آمده: «و هم چنین روح نیز ما را مدد می کند، زیرا آن چه دعا کنیم به طوری که می باید نمی دانیم (!)، لیکن خود روح برای ما شفاعت می کند به ناله هایی که نمی شود بیان کرد».
در الزمر/36 به صورت استفهام فرماید تا بنده اش به اندیشه فرو رود: «آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟» ما نیز می گوییم هزارالبته کافی است! به هر روی، خداوند فرماید: «مرا بخوانید تا اجابتتان کنم (غافر/60)». و نیز:«... بگو که من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند پاسخ مى‌دهم... (بقره/186)». در الجن/18: «مسجدها مخصوص (نیایش) خداست، پس هیچ کس را همراه خدا به دعا نخوانید». امروزه در مسجدها دم از مسائل سیاسی می زنند! باز در الجن/20: «بگو که من تنها خدا را به دعا می خوانم و احدی را شریک او نمی کنم». در الاعراف/194: «بی گمان کسانی را که جُز خدا می خوانید بندگانی مانند شمایند اگر راست می گویید، آنها را فرا خوانید تا شما را اجابت کنند». در فاطر/13-14: «... فرمانروایی از آن اوست و کسانی را که جُز او می خوانید، مالک پوست هسته ی خرمایی (هم) نیستند. اگر آنها را بخوانید، دعای شما را نمی شنوند، و اگر (هم به فرض) بشنوند، اجابتتان نتوانند کرد و روز قیامت شرک شما را انکار می کنند؛ و (هیچ کس) چون (خدای) آگاه تو را خبر نمی دهد». در رد شفاعت و مردود بودن آن در قرآن، سخن بسیار هست که به همین بسنده می کنم. بگذریم از اسناد خود شیعه که ائمه شفاعت را از خود مردود دانسته اند. والسلام علی من اتبع الهدی.
سلام، اولا نمیدانم چرا از عنوان وهابیت اینچنین وحشت دارید، البته تعجبی ندارد چون میترسید در کنار داعش و القاعده و بوکوحرام که با همین عقاید وهابیت بمب گذاری و آدمکشی میکنند، قرار بگیرید. ثانیا مشخصه صرفا ادله وهابیان را شنیده اید وگرنه اگر خودتان مستقل درباره شفاعت در قرآن و سنت پژوهش میکردید متوجه میشدید اصل شفاعت و یا اصل توسل در قرآن و سنت ثابت شدست. بررسی مجموع آیات شفاعت نشان می‌دهد که قرآن کریم نوعی از شفاعت را تایید می‌کند و نوع دیگری از شفاعت را باطل دانسته و نفی می‌کند. منظور از آیات نفی‌کنندۀ شفاعت این است که کسی مستقل از خدا چنین حقی را ندارد و منظور از آیات اثبات‌کنندۀ شفاعت این است که اساساً و ذاتاً شفاعت برای خداست و برای غیرخدا با اذن اوست: « وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عَنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»«شفاعت کسی سودی نمی‌بخشد مگر شفاعت آن کس که خدا به او اذن دهد».
متاسفانه معتقدین به عقاید وهابیت نیمی از قرآن را میخوانند و نیمی دیگر را رها میکنند، همین باعث فهم غلط آنان از مسئله توحید شده است.
برای اطلاعات بیشتر میتونید وارد لینک زیر شوید:
https://fa.wikishia.net/view/شفاعت
درود. اندازۀ وزن پای موری هم برای من و همانندان من اهمیتی ندارد که دیگران درباره مان چه می اندیشند! آن چه که برای ما مهم است و بدان نگرش داریم، «نظرِ خدا» می باشد، و نه «نظرِ بندگانش». پس از سال ها همنشینی با قرآن، این بزرگوار می گویند که «مستقل» پژوهشی در این باره نداشته ایم، و سربسته انگ همان «وهابیت» را به ما می اندازد. البته مایه ی رنجش ما نیست. اما به شما پیشنهاد می کنیم از همان آغاز گفتمان هایتان، دربارۀ طرف بحثتان داوری نکنید. شما ما را به همان آیه ای ارجاع دادید که بنده در پیام نخستین آورده بودم. خداوند به حال و ذات بندگانش بهتر از هر کسی آگاه است، از این رو، اگر از کسی خشنود باشد شفاعتش می دهد و اجازه را به شفیع می دهد تا مشفوع له را از شفاعت خداوند آگاه کند. جستار شفاعت دیگران نه تنها در قرآن اثبات شده نیست، بلکه مردود بودن آن استوانش و اثبات شده است. ما چند آیه برای نمونه آوردیم، و اگر خرده ای دارید، بسم الله.
«استغفار» با «شفاعت» دگرسان و متفاوت است. در البقره/254: «ای مومنان، از آن چه روزیتان داده ایم انفاق کنید، پیش از آن که روزی که در آن نه معامله ای و نه دوستی و نه شفاعتی است، فرا رسد؛ و کافران همان ستمکارانند». و در البقره/48: و پروا دارید از روزى که هیچ کس چیزی را از دیگری دفع نکند، و شفاعتی از کسی پذیرفته نشود، و هیچ معادلی (برای گناهان) از وی اخذ نگردد و (از هیچ کجا) یاری نمی شوند.». در الانبیاء/28: «می داند هر چه در برابر آنهاست و هر چه پشت سر آنهاست. و آنان جز کسانى را که خدا از آنها خشنود است شفاعت نمی کنند و از بیم او لرزانند». در النجم/26: «چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت سودی نمی بخشد، مگر از آن پس که خدا برای هر که بخواهد و خرسند باشد اجازه دهد». این آیات نشان می دهد: «1. مردود بودن شفاعت در قرآن. 2. همه ی شفاعت از آن اوست. 3. اجازه و خشنودی خدا از شفیع و مشفوع له».
در الاعراف/4 از کسانی که رسولی برایشان فرستاده شده پرس و جو می شود، و از خود رسولان نیز پرس و جو می شود. در منطق قرآن، به هیچ یک از بندگان خدا از پیامبران و پیشوایان و صالحان نوید شفاعت داده نشده است. ما را به حدیث ارجاع ندهید، اگر استدلالی دارید، از قرآن بیاورید. وگرنه دست ما برای احادیث نفی شفاعت از سوی ائمه پُر است.
آشنایی با عقاید وهابیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک