رسته‌ها

The Emergence of Iranian Nationalism: Race and the Politics of Dislocation

The Emergence of Iranian Nationalism: Race and the Politics of Dislocation
امتیاز دهید
5 / 2.2
با 23 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 2.2
با 23 رای
The Emergence of Iranian Nationalism breaks new ground in the study of recent Iranian history. It reveals and analyzes the dirty little secret of Iranian nationalism, namely that it contains a racist dimension. It is not only a well-researched and well-written book, it is also a courageous book. (Houchang Chehabi, Boston University)
The Emergence of Iranian Nationalism is a major contribution to the intellectual history of modern Iran. Reza Zia-Ebrahimi has brought into critical focus some of the most pious and intractable certainties that have long defined the ideology of Iranian nationalism. Both erudite and iconoclastic, this book is sure to stir much contentious debate. (Afshin Marashi, author of Nationalizing Iran: Culture, Power, and the State, 1870-1940)
بیشتر
در کشور شما در دسترس نیست
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Behruz67
Behruz67
1398/11/20
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی The Emergence of Iranian Nationalism: Race and the Politics of Dislocation

تعداد دیدگاه‌ها:
20
در همان زمان جنگ ایران-عراق، شوروی کمونیست، قبله‌گه چپ قدیم ایران در کنار همین آمریکای دموکرات به عراق جنگ افزار می‌فروخت و سازمان مجاهدین خلق هم که ایدئولوژی اس سوسیالیست اسلامی (Islamic socialism) بود در جبهه خود عراق می جنگید. گویا میهن‌فروشی در سرشت بسیاری از چپ‌و چوله‌ها نهادینه شده است. "غائله آذربایجان" که پیامد عملی شدنش جدایی آذربایجان از ایران بود را مگر شوروی به راه نیانداخت؟ امپریالیسم هیچ‌ ربطی به دموکرات بودن یا کمونیست بودن ندارد. البته اکنون اگر دهانشان را دوباره باز کنندو مانند برخی از مسلمانان که هیچ نهاد اسلامی را به عنوان اسلام نپذیرند، بیایند این همه حکومت کمونیستی ستمگر را به عنوان کشوری کمونیستی نپذیرند، بایست به آنها گفت: درماندگی خود را هر چه بیشتر می‌دهید، زیرا نشان می‌دهید ایدئولوژی‌های شخمی‌تخیلی‌تان حتی نتوانست در ریخت یک حکومت خودکامه پا به عمل گذارد. مگر تنها آمریکا دموکرات است؟ این همه کشورهای خرده‌پا آمریکایی‌و اروپایی مانند کشورهای اسکاندیناوی هم دموکرات هستند، ولی از این شکرهایی که آمریکا و روسیه (چه زمان کمونیستی‌و چه زمان پوتینیستی) می‌خورند را مگر خورده‌اند؟ مگر نه آن که برخی‌شان هم مهاجران نمک‌نشناس کمونیست را هم شهروند خود کنند؟ راستی برخی که زیر کتابهای دیگر می نویسند "عقده گشایی‌هایی سیاسی" بهتر است ببینند ارباب‌شان از جستار "ناسیونالیسم" یکهو می‌پرد روی جستار "جنگ‌افزارفروشی آمریکا" یا زمانی هم که فرماید "لفّاظی‌های نامفهوم" خوب است ببینند ارباب‌شان یک مقاله به زبان ایتالیایی در یک تارنگار ایرانی می‌دهد، گویا ایشان اندیشیده است بیشتر مردم جهان ایتالیایی را مانند انگلیسی دانند! سپس گزاره‌ای که گویا مارکس از روی گزاره‌ ایتالیایی دانته به زبان ایتالیای گفته (متن لینک)، به انگلیسی نویسد :))
[quote='walterbenjamin']جناب بهروز درباره «جهان دمکرات» این به ظاهر جمهوری‌خواهان و دمکراسی‌خواهان خوب گفتید. به عنوان یک فرد کم‌سن‌تر، از شما و دیگر اعضاءِ پی‌ برده به منطق گفتگوی قرون‌وسطایی این «آزادی‌خواهان»، صمیمانه تقاضا دارم فقط دانش و آگاهی خود را درباره موضوعات و کتابهای مختلف به اشتراک بگذارید. ممنون[/quote]
مرسی دوست گرامی، تلاش عده‌ای از ما در این جمع همین بوده و امیدوارم که همینگونه هم باشد. چند روز پیش گزارشی خواندم در ارتباط با سال ۲۰۱۸.
آمار فروش سلاح در سطح جهان اخیر منتشر شده که نشان می‌دهد ۴/۸ درصد افزایش یافته یعنی چیزی در حدود ۴۸۰ میلیارد دلار (فروش سلاح چین در این آمار نیامده که اگر آن هم اضافه شود به رقمی بیش از ۵۳۰ میلیارد دلار خواهد رسید.). پنج شرکت نخست در بین صد شرکت برتر به تمامی آمریکایی هستند که ۳۵٪ از کل فروش سلاح صد شرکت برتر را تشکیل می‌دهند. این آمار فروش چیزی جدا از آمار هزینه‌های صرف‌شده‌ی نجومی است که به بهانه‌های دفاعی کنار گذاشته می‌شوند و برای خود حکایت دیگری‌ست. با چند و چون و پی‌آمدهای عملی و اخلاقی این نوع فروش هم فعلا کاری نیست. آیا تصور می‌کنید که این اندک‌شماران سلطنت‌طلب و باستان‌گرای پر از احساس هیچ غمی از به کار رفتن این همه سلاح در کشورهای پیرامونی (جهان سوم)‌ دارند؟ به گمانم نه، چرا باید آمریکای دمکرات‌شان با این چیزهای الکی زیر نقد قرار گیرد ولی بی‌خیال این که هر روزه در گوشه و کنار عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و سوریه و برخی از کشورهای آفریقایی و غیره خیل جماعت عادی با همین سلاح‌ها به قتل برسند!
به هر رو، به قول آن بزرگ‌مرد:
Go on your way, and let the people talk.
تا کنون ما ندیده‌ایم کمونیستها در برابر آمریکا گفتمانی ملی داشتند، همیشه خرده‌شان روی سرمایه‌داری آمریکا بود، همانگونه که نشان داده شد چنین کسان همانند اسلامگرایان که ملت را بخشی از پیکره امت اسلامی بینند، اینها هم ملت را بخشی از پیکره "انجمن بین‌المللی کارگران" ببیند، پس فریبشان را نباید خورد. یک‌بار هم که در ریخت حزب توده زهرشان را ریختندو نشان دادند چه اندازه ملت ایران را دوست دارند. والتر کوچولو هم بهتر است برای الگوی سالیان نوجوانی‌اش، کسی دیگر را برگزیند. بهروزخان که به همان کانادای غربی سرمایه‌دارِ سرمایه‌سالارِ سرمایه‌پرست رفت، در فرهنگ بیگانه بورژوازی آنجا به اندازه‌ای فرو رفته بود که آن زمان که هم‌میهنانش را داشتند کشتار می‌کردندو اینترنت هم برچیده شده بود، خبر نداشت‌و از ویکی‌پدیا که آن زمان فیلتر بود، در زیر کتاب "باستان‌شناسی تقلب‌ و رنج‌های بشری" غیاث‌آبادی گجسته میهن‌فروش گفتاورد می‌نمود. خوب بررسی کنید لایک چه کسانی پایین آن چرندنامه غیاث‌آبادی است. (البته اگر اکنون نروندو برش دارند) بهروزخان از پشتیبانان میهن‌فروشانی مانند غیاث‌آبادی است، می‌توانید برای نمونه‌ای دیگر، به دیدگاه‌های زیر برگردان "گاثای زرتشت" غیات‌آبادی هم سری بزنید، خوب هم بنگرید چه کسی بارش گذاشته است. خیلی شگفت‌انگیز است که بهروزخان که زیر هر کتاب آموزگار مَنِش شودو گوشزد کند که از خود کتاب خرده بگیرید نه از وجود بی‌وجود میهن‌فروشان در کتابناک، هنگامی که دروغی را از آن کتاب "باستان‌شناسی تقلب و ..." درآوردم، مرا سوفسطاکار نامید. همین نشان دهد لابه کردنش برای خواندن کتاب همه بهانه‌و فیلمش است! آن هم چه کتابی را! کتابی که اکنون بارگذاری کرده، در سرنامه ‌و عنوانش به زادبومگری یا ملی‌گرایی یک ملت، نژادپرستی‌و قوم‌محوری یا تیره‌وندساری (Ethnocentrism) گفته‌و برای دهن‌کجی هم فرتوری از تخت جمشید که یکی از گرامی‌ترین جایها برای نتنها زادبوم ایران ونکه تاریخ جهان است، گذاشته است‌و سپس خواستار آن است که کتابی چنین سوگیرانه را بخوانیم. بنده نمی‌دانم چرا برخی اندیشیده‌اند چون ننه‌اش در ایران پسش انداخته است اگر کتابی برضد ایران بنویسد، ایران‌ستیزی نیست‌و اگر کسی برضد ملت‌های بیگانه چیزی بنویسد دارای احساسات ضد-ملی یا سُهِشان پاد-زادبومی (Anti-National Sentiment) است؟ کسی هم که این کتاب را بارگذاری کندو سپس برای فروشش از سی‌بوک آگهی کند، دست کمی از نویسنده‌اش ندارد. همانگونه که یاوران دانند اگر اینها فروپاشی کنند شاید درگیری‌های قومی مانند همان سالیان نخست انقلاب اسلامی رخ دهد، اکنون برخی از نیرانی‌های فرنگ‌نشین هم دارند به آن گفته آشنا ‌"اذهان عمومی را تشویش می‌کنند" تا به آماج‌های شومِ نهانی‌شان برسند (همه کسانی که خارج می‌نشینند را "نیرانی" نگویم، در خود همین کتابناک هم ایرانی فرنگ‌نشین رگ‌دار ایران‌دوست هم داریم، نیرانیان فرنگ‌نشین ایران‌ستیز بی‌رگ را گویم.)
نقش شوروی در ناکامی ملت ایران در رسیدن به آزادی و دموکراسی همانند نقش امریکا بوده است به قول اخوان ثالث نه شرقی نه غربی نه تازی البته منظور اخوان ثالث از تازی مسئله عرب ستیزی نبوده و در لفافه حرف زده
جناب بهروز درباره «جهان دمکرات» این به ظاهر جمهوری‌خواهان و دمکراسی‌خواهان خوب گفتید. به عنوان یک فرد کم‌سن‌تر، از شما و دیگر اعضاءِ پی‌ برده به منطق گفتگوی قرون‌وسطایی این «آزادی‌خواهان»، صمیمانه تقاضا دارم فقط دانش و آگاهی خود را درباره موضوعات و کتابهای مختلف به اشتراک بگذارید. ممنون
نمیدانم چند بار باید برای ما ثابت بشود؟
وقتی درباره منطق بازار جهانی، صدور سرمایه مالی، مبادله جهانی مواد خام، اقتصاد دوران امپریالیسم و نقش آمریکا و اسراییل حرف میزدیم، این آزادی‌خواهان با برچسب حاضر و آماده‌ی «کینه‌ای»، «حسود»، «حامی دیکتاتوری و گولاگ»، «دشمن آزادی بیان» و از این دست پاسخ ما را میدادند.
وقتی درباره سلطه آزادانه و بی حد و مرز آمریکا بر ملت‌های ضعیف‌تر می‌گفتیم، کسی از اهمیت میهن و وطن و ملت حرف نمیزد. وقتی نشان میدادیم که پشت به‌اصطلاح «آزادی» و «دمکراسی» کشورهایی چون آمریکا و اسراییل و انگلیس و سوییس و فرانسه و بلژیک و ... ملت‌های دربندی وجود دارند که حقیقتاً به قول مارکس «میهن ندارند»، وقتی میگفتیم این ملت‌ها نه تنها کار و زحمت روزانه‌شان بلکه حتی فرهنگ و جامعه سیاسی‌شان توسط «میهن‌های آزاد» به تاراج و یغما میرود، هیچ کدام‌شان درباره میهن‌دوستی و غرور ملی و عرق به وطن چیزی نمیگفت. وقتی نشان میدادیم که شرکت‌های سوییسی و آمریکایی برای رونق تجارت کثیف‌شان رسماً در هرکجا که بخواهند دست به آدم‌کشی و قتل عام میزنند و به هیچ کس هم جواب نمیدهند، تنها پاسخ این «آزادی‌خواهان» این بود که درعوض آمریکا «آزادی بیان» دارد!!! بله آمریکا «آزادی بیان» دارد. البته نه آمریکایی که در خاورمیانه، ویتنام، هندوستان، آمریکای جنوبی و ... مشغول ایلغار و چپاول و محکم‌کردن جای پای خود است، بلکه آمریکایی که در فیلم‌ها و مستندها و تخیلات این به‌اصطلاح «جمهوری‌خواهان» وجود دارد.
از خلال همان گفتگوها کاملاً روشن شد که منظور اینها از میهن و ملت و آزادی چیست و ناسیونالیسم چه معنایی دارد. اینها فرم دیگری از حیات مادی و ذهنی آن تاجری هستند که برای پیوستن به «دهکده جهانی» و بازار جهانی پرپر میزند، «بازار ملی» را برای آن می‌خواهد که هر بنجلی را به فروش برساند و به دولت‌ها فشار می‌آورد که هرچه بیشتر از خارج وام بگیرند و مرزهای تجاری را آزاد بگذارند، ولی وقتی سخن از فردوسی و کوروش کبیر و ایران باستان و اعراب به میان می‌آید، رگ گردنش باد میکند و به «تازی‌های ملخ‌خور» و «چپ‌ها» لیچار میگوید...
چه‌گوارایی که شعارش «یا میهن، یا مرگ» بود و به روشنی ثابت کرد که کشورهای پیشرفته چه بر سر دیگر ملت‌ها آورده‌اند و چگونه با سیطره بر دیگران پیشرفت کرده‌اند و «آزاد» شده‌اند، چه‌گوارایی که با قدرت و جسارت جلوی منطق بازاری خروشچف و شوروی ایستاد و دربرابر آن‌ها هم گفت یا میهن یا مرگ، از نظر اینان یک آدم عقده‌ای و آدمکش و جانی است و اسراییل برای‌شان پیشروترین دمکراسی است ...
بخش دوم
بینید در مغز بیمار این‌ها چه گذرد. (سوسیالیستهای ناکمونیست را نگویم، زیرا در میان آنان میهن‌دوست پیدا شود، در زیر همین کتاب هم یک نمونه از آنان باشد) سپس هم زیر همان کتاب ایزوله بودن سومری را وازد کند. نام آن آکادیمیسین هایی که گفتند ترکی نیاکانش سومری است کاش بگویند. زبان سومری تا کنون پیش از ایزوله کردنش به دست برخی در خانواد‌ه‌های جورواجور دسته‌بندی شد، یکی از این خانواده‌ها، اورال-آلتایی بود نه ترکی. هر چند خودِ پنداره آلتایی تا کنون مورد پذیرش همه نبوده است. راستی زیر آن کتاب هولوکاست به خود رنجه ندارندو پیام دهند، زیرا بنده نمی‌خوانم، دلم به حال یارِ غارِ اسلامگرایِ تندرویش سوزد، بیچاره کم دارد، زیر آن کتاب تا کنون از عروض‌و صیغه سخن گفته، اکنون هم از دستوز زبان تازی، هرچند بنده به خواننده واگذار کردم که سخن ما را بر پایه دیگر برگردانها بسنجد. اگر هم بار دوم پاسخش را دادم اسطوره‌شناس بزرگوار پیام گذاشته بود، دیدم باز آن هم مانند دوستش نداند کدام جستار برای کدام کتاب است‌و باز از روی واژه‌نامه معده‌اش سخن گفته است. هر کسی هم که میهن‌گری (Patriotism) را که به نادرستی میهن‌پرستی برایش جایگزین شده است‌ از زادبوم‌گری (Nationalism) جدا بداند، نشان داده است نه می‌داند میهن‌گری چیست‌و نه زادبوم‌گری (از دیدگاه من). البته مطهری بیگانه‌محور یا بیگانه‌وَندسار (Xenocentrist) هم در آغاز کتاب "خدمات متقابل اسلام و ایران" می‌خواست ملت‌پرستی را هم برابرساخت واژه ناسیونالیسم کند، خوشبختانه نوابیغ فرهنگستان‌‌‌و دیگر خودفرهنگستانها نمی‌دانند ایسم برابر درستش در پارسی نو "گر" است، ارنه پیانیست را هم بایست پیانوگرا یا پیانوپرست برگرداند. در گفتمان سیاسی باخترزمین، برخی که ناسیونالیسم‌و میهن‌گری را از هم جدا می‌دانند‌، نخستین را چیز بدی دانند‌و دومین را چیز خوب، برای نمونه می‌توان به فرهنگ مریام-وبستر نگریست: متن لینک هر چند استاد برای میهن‌گری پسوند خواردارنده‌و حقارت‌آمیز -پرست را مانند نژادپرست، عرب‌پرست، بیگانه‌پرست، آمریکاپرست‌و ... را به کار برد. آشکار است دانای دانایان چه اندازه داند.
بخش نخست
در زیر کتاب "رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی" نخستین دیدگاه ایشان این است:
[quote='Behruz67']نقل قول از persiansidha:
یکی از اظهار نظرهایی که از دوستان میشنویم که بنده مرجع علمی برای اون پیدا نکردم همخانواده بودن زبانهای التصاقی هست در حالی که این یک تقسیم بندی گرامری هست وگرنه زبانهایی مانند تبتی- برمه ای ، اورالی آلتایی ، بانتو ، زبانهای سرخ پوستان ، برخی از زبانهای گینه نو و زبان دراویدی ، اینها همخانواده یکدیگر نیستند. این یک استنتاج اشتباه هست که چون ترکی و سومری یا ایلامی التصاقی هستند پس از یک خانواده زبانی نیز هستند .
آیا برای گروه زبانی هندو-اروپایی هم همین رای را دارید؟ و یا با «اما» و «اگر»هایی همراه است!ا[/quote]
ایشان از تراشه همان کسان بدبین به ایرانیان هستند که هرگاه یک ایرانی سخنی گوید به آن پان-فارس‌و پان-فارسگ گوید، تنها ایشان با ادب‌تر هستندو این چیزها را نمی‌گویند. اکنون هم اگر در گفتمانش ریز شوید می بینید دارد تیکه پراند: "ارتش آریایی"، "کشور مقتدر"و ... البته ازش نباید به دل گرفت زیرا استادانش چنین گویند:
سپس کمونیستها را سرزنش می‌کنند که گویا می‌خواهند میهن ‌و ملت را براندازند. کارگران میهن ندارند و آنچه را که ندارند نمی‌توان از آنان بازستاند. از آنجا که پرولتاریا پیش از هر چیز باید تسلط سیاسی به دست آرد و به مقام طبقه ملی ارتقاء یابد یعنی خود به یک ملت بدل گردد، عجالتا هنوز ملی است، ولی به هیچ وجه نه بدان مفهومی که بورژوازی از این واژه در می‌یابد. با تکامل بورژوازی، با آزادی بازرگانی، با پیدایش بازار جهانی و با یکسان شدن توبیر صنعتی و شرایط زندگی ناشی از آن مرزبندی‌های ملی و تناقضات میان خلق‌ها بیش از پیش از میان می‌رود. فرمانروائی پرولتاریا کار از میان رفتن این مرزبندی‌ها و تناقضات را سریع‌تر خواهد کرد. وحدت عمل پرولتاریا، دست کم در کشورهای متمدن، یکی از نخستین شرایط آزادی پرولتاریا است. با از میان رفتن استثمار یک انسان به دست یک انسان دیگر، استثمار یک ملت به دست ملت دیگر نیز از میان خواهد رفت. با بر افتادن تضاد طبقات درون ملت‌ها، روابط خصومت‌آنیز میان ملت ها نیز از میان خواهد رفت." (مانیفست حزب کمونیست، نویسندگان: مارکس‌و انگلس، برگردان: محمد پورهرمزان، رویه ۴۴)
[quote='Jeremiah'] .. زیر کتاب "رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی" سوسه آمده که شاید سومری با ترکی همخانواده باشد! ...[/quote]
گر چه از پاسخ دادن به وراجی‌های الکی و کسانی که اسهال قلم دارند پرهیز می‌کنم، ولی این یکی نوبر است که برای بار دوم دوباره ادعایی رو تکرار کنه که قبلا پاسخ گرفته ولی احتمالا روی حافظه‌ی بد لایک‌کنندگان‌اش تکیه دارد که دوباره همان وراجی رو تکرار کرده.
برخلاف ارتش آریایی که دست به حمله‌اشان عالی‌ست من فقط روی مطالب کتاب دقت کردم و نه «اهداف شوم نهانی» که این کتاب قرار است بر سر یک کشور مقتدر بیاورد. تمام اوقات تلخی این عقب‌ماندگان تاریخ در این بود که گفتم مطالب این کتاب در جمع آکادمیسین‌های زبان‌شناس دنیا پذیرفته شده مبنی بر ای این که برخی از واژگان ترکی و سومری هم‌ریشه‌اند و با این حال اگر کسی نقد آکادمیک بدان دارد با خوشحالی مطالعه خواهم کرد. البته این برای این جماعت که دنیای علوم انسانی رو مانند علوم ریاضی با قطعیت صد در صدی می‌پذیرند قابل فهم نیست و این که هم‌ریشگی برخی واژگان هیچ معنای سیاسی و فلسفی و اقتصادی هم ندارد مگر عده‌ای پان‌ترک که بخواهند از این طریق این دو فرهنگ مجزا رو هم‌خانواده کنند و یا عده‌ای پان‌ایرانی که با این بهانه به هر نوشته و پژوهش علمی حمله کنند. شب و روزتان خوش باد!
هیچ یک از این دوستان کتاب رو نخوندند ولی با تمام اطمینان نه تنها کل کتاب رو زیر سوال بردند بلکه به کسی که اون رو به اشتراک هم گذاشته حمله‌ی شخصی می‌کنند تا مطمئن شوند که در جهان «دمکرات‌»شان کسی جرات گذاشتن این گونه مطالب که خلاف نظرات ایشان است را نداشته باشد!
این دوستان به جای اینکه دنبال نازیست‌ها و فاشیست‌ها و استالینیست‌های دیکتاتور باشند خودشون رو در آینه چک کنند، نیازی به رفتن به راه دور نیست.
گرچه این صحبت‌ها به جایی نخواهد رسید، با این حال یادآوری می‌کنم این سایت مکانی برای بحث و گفتگو بر سر کتاب‌ها و مطالب منتشره است و نه فورومی برای بحث‌های زائد و بی‌نتیجه‌ی سیاسی که کلی سایت‌ها و صفحات دیگر برای آن‌ها موجود است.
به هر رو، اگر هنوز کسی این کتاب رو به تمامی و انتقادی نخوانده و یا در سطحی بسیار ابتدایی تفاوت میهن‌پرسی و ناسیونالیسم رو متوجه نشده، چندان امیدی برای پاسخ درست هم در میان نخواهد بود.
[quote='Aristoteles'] البته در درون ایران نیز شماری از اسلام گرایان رادیکال و نیز قوم گرایان پانترک و پانعرب که پشت ماسک اسلام و یا دمکراسی غربی و حتی مارکسیسم پنهان میشوند نیز هر جا که هویت ایرانی سیاهنمایی شود آنان نیز از آن ستایش میکنند.[/quote]
اتفاقا از همین کسانی که پشت مارکسیسم پنهان شده اند در خود کتابناک هستند، زیر کتاب "رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی" سوسه آمده که شاید سومری با ترکی همخانواده باشد! بیچاره سومریان تا کنون بدست پان-عربها سامی نامیده شدند و بدست آفریقاکانونها (Afrocentrists) سیاهپوست، بدست ناسیونالیستهای دراویدی، دروایدی و اکنون به دست پانتووورکها، ترک :D یا در زیر کتاب "آموزش سریع و ساده ترکی آذربایجانی" در صفحه 2 فرماید:
[quote='Behruz67'] .... سخن کوتاه، سرکوب ملیت‌ها و اقوام دیگر به هر بهانه‌ای محکوم است و گشودن فضای باز و مشارکت برابر بین فرهنگ‌ها و ملیت‌های مختلف (من جمله تدریس زبان محلی در مدارس در کنار زبان رسمی فارسی) راه را بر جدایی‌طلبی‌ها (که معمولا اهداف سیاسی مشخصی در نهان دارند و از احساسات سرکوب‌شده‌ها سواستفاده می‌کنند) می‌بندد.[/quote]
ایشان اینجا پان-توووورکیسم را احساسات سرکوب شده داند، با این روی باستانگرایی را که با ناسیونالیسم جا به جا گرفتند، رهاورد باختر زمین! نه این که افسانه هایی که درباره ایران باستان از دهان عوام می شنویم همان احساسات سرکوب شده ملی بدست اسلامگرایان هستند؟ این عوام اصلا نمی دانند ناسیونالیسم چیست. ایشان حتی پیشتر گفتمان جداییخواهانه در زیر همان کتاب داشته است:
[quote='Behruz67']مدافعین یکپارچگی و مدافعین تجزیه‌طلبی ایران هر دو سهم مشترک در سرکوب و دیکتاتوری فرهنگ‌های ملیت‌های مختلف در ایران دارند با این تفاوت که تجزیه‌طلبان فعلا در راس قدرت نیستند[/quote]
در ایران یک ملیت هست به نام ایرانی، شاید استاد تفاوت قومیت Ethnicity و ملیت Nationality را نمی‌داند، قومیتها در ایران گوناگون است، از ترک‌زبان و ترکمن بگیر داریم تا آشوری و چرکسی. حالا برخی از قومیتها سرکوب می شوند دنبال پان روند، برخی دنبال مارکس روند :)) خودش اینجا خواستار رسیدگی به فرهنگ قومش هست با این روی ایرانیان ناسیونالیست هم که خواستار همین هستند، آریاگرا می‌داند. البته آشکار است فرهنگش را چه اندازه دوست داشته است زیرا به جای آنکه اَران یا همان گونه خودشان را نامیده اند، جمهوری آذربایجان رود، به کانادا رفته است. #رفیق_پان_تووورکها_ را_ بهتر_بشناسیم.
The Emergence of Iranian Nationalism: Race and the Politics of Dislocation
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک