اعترافات

اين يگانه تصويري است که از انسان وجود دارد و به احتمال تا ابد همين يک تصوير وجود خواهد داشت. تصويري که دقيقا از روي طبيعت کشيده شده و چهره‌ي راستين او را ترسيم کرده است. هر که هستيد، اي کساني که تقدير يا اعتماد من شما را حاکم بر سرنوشت اين دفتر کرده است، به خاطر شوربختي‌هايم، به خاطر احساسات و عواطفتان، و به نام نوع بشر از شما تمنا دارم که اين اثر يگانه و سودمند را از ميان نبريد. اثري که مي تواند در مطالعه‌ي احوال بشر، مطالعه‌اي که بي‌گمان هنوز آغاز نشده است، به عنوان نخستين معيار مقايسه به کار رود و نيز تمنا دارم تنها يادگار با ارزشي را که حرمت بخش خاطره‌ي من است و نمودار اخلاق و منش من و به دست دشمنانم تحريف نشده است، از بين نبريد و سرانجام، حتي اگر شما خود يکي از اين دشمنان سرسخت باشيد، ديگر به جسد خاکستر شدۀ من دشمني مورزيد و بيداد بي امان خود را تا زماني که ديگر نه من و نه شما زنده نخواهيم بود، ادامه ندهيد بلکه بتوانيد دست کم يک بار شرافتمندانه در نزد خود گواهي دهيد که بزرگوار و مهربان بوده‌ايد، در جايي که مي‌توانستيد بدخواه و انتقامجو باشيد، البته چنانچه بدي روا داشته در حق مردي که هرگز مرتکب بدي نشده و يا نخواسته است بشود، بتواند نام انتقام به خود بگيرد.