رسته‌ها
دیوان شیخ احمد جام : ژنده پیل
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 40 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 40 رای
به کوشش: احمد کرمی
خ‍ط: ع‍ل‍ی‌ ع‍ری‍ان‍ی‌

یکی از صوفیان مشتاق و مشایخ روشن ضمیر صاحب احتشام در نیمه اول قرن ششم هجرت «احمد جام نامقی » است که صحنه ظهورش در خراسان در روزگار سلجوقیان بوده در حقیقت پس از ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری ملقب به « پیر هرات » این پیر جام بود که دنباله رو مکتب فکری و اندیشه ها و عقاید گرانقدر صوفیانه ایشان گشت.
نسخه هائی چند از دیوان شعر منسوب به احمد جام در کتابخانه های خارج از کشور وجود دارد که در مورد اصلی بودن هر یک از آنها شک و تردید وجود دارد، ولی از بین این نسخه ها، نسخه موجود در کتابخانه نافذ پاشا در استانبول بعد از مطابقت با اشعار آمده در آثار شیخ و سبک و روشی که شیخ در بیان مطالب خود بکار میبرده است از اعتبار بیشتری برخوردار میباشد.
حضرت حافظ ارادت خود را به این شاعر اینگونه ابراز داشته است که:
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه باز رس به ترحم غلام را
حافظ مرید جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را

نمونه شعر:
دردا که درد عشق به درمان نمی رسد
این قصّه ی دراز به پایان نمی رسد
درد فراق یار که درمان پذیر نیست
جز وصل یار هیچ به درمان نمی رسد
هجر و فراق و درد غریبی و بی کسی
ما آزموده ایم، هیچ به سامان نمی رسد
ما قصّه ی فراق نوشتیم سر به سر
لیکن چه سود چون برِ جانان نمی رسد
احوال این ضعیف به یارش که می بَرَد؟
پای ملخ به نزد سلیمان نمی رسد
هر چند خوار و زار به کویش فتاده ایم
حال گدا به حضرت سلطان نمی رسد
مرغ دلم اسیر {شد و در} قفس بماند
عمری گذشت و مرغ به بُستان نمی رسد
«احمد» ز درد عشق شده مبتلای غم
دردا که درد عشق به درمان نمی رسد
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
483
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1393/12/05

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان شیخ احمد جام : ژنده پیل

تعداد دیدگاه‌ها:
1
ما زمانی ز خود فنا گشتیم...
درود بر مهربانو گرامی برای آپلود این کتاب
دیوان شیخ احمد جام : ژنده پیل
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک