رسته‌ها
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 74 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 74 رای
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد مجموعه‌شعری از فروغ فرخزاد و شامل ۷ قطعه‌شعر است.

بخشی از شعر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد:
و این منم
زنی تنها
در آستانه فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلودهٔ زمین
و یاس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دست‌های سیمانی
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
ساعت چهار بار نواخت
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصل‌ها را می‌دانم
و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم
نجات‌دهنده در گور خفته‌است
و خاک، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
در کوچه باد می‌آید
در کوچه باد می‌آید
و من به جفت‌گیری گل‌ها می‌اندیشم
به غنچه‌هایی با ساقه‌های لاغر کم خون
و این زمان خستهٔ مسلول
و مردی از کنار درختان خیس می‌گذرد
مردی که رشته‌های آبی رگهایش
مانند مارهای مرده از دو سوی گلوگاهش
بالا خزیده‌اند و در شقیقه‌های منقلبش آن هجای خونین را
تکرار می‌کنند ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
102
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
amitab
amitab
1392/06/31

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

تعداد دیدگاه‌ها:
6
یکی از بهترین کتاباییه که تا حالا خوندم
چرا من این همه کوچک هستم
که در خیابانها گم میشوم؟؟
چرا پدر که این همه کوچک نیست
و در خیابانها گم نمی شود:x:-*:-)
تو پرنده را معنی کردی
به پرواز
به آغاز ...
م.ر
ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیل
به داس های واژگون شده بیکار
و دانه های زندانی.
نگاه کن که چه برفی می بارد......
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود،آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد
و سال دیگر، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه می شود
و در تنش فوران می کند
فواره های سبز ساقه های سبکبار
شکوفه خواهد ای یار، ای یگانه ترین یار
ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد.......


به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهٔ شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست

ممنون از دوست گرامیamitabبابت آپلود این کتاب
و این منم
زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد....
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک