رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
فرضیۀ زبان آذری و کسروی
امتیاز دهید
5 / 2.8
با 47 رای
امتیاز دهید
5 / 2.8
با 47 رای
.
اخیرا انتشارات تکدرخت توانسته است ثمره چهل سال تحقیق استاد دکتر حسین محمد زاده صدیق (دوزگون ) را درباره بطلان فرضیه ی «زبان آذری یا زبان باستان آذربایگان» اثر سید احمد کسروی تبریزی (1269- 1324 ش.) انتشار دهد. در فصل اول از این کتاب، استاد درباره حدود سرزمین آذربایجان با استناد به منابع عربی، ترکی و فارسی بحث میکند و سپس تعریفهای متعدد از کلمه ی آذری را به دست میدهد و روشن میکند که اصل معنای این کلمه منسوب به قوم باستانی «آذ» است که در سرزمین آذربایجان سکونت داشتند. در فصلهای بعدی زندگی مملو از فراز و نشیب متعدد کسروی را با نگرش علمی و غیر مغرضانه تحلیل میکند و سپس ماهیت فرضیه او را بیان میدارد و میفرماید که: کسروی از میان کیشهای موجود در ایران دین اسلام و زبانهای موجود در ایران، زبان ترکی را برای باصطلاح «نبردیدن» انتخاب کرد و یکی از پایه گذاران اسلام ستیزی و ترکی ستیزی در ایران میباشد و با مستندات علمی اثبات میکند که زبانی با نام آذری هیچگاه در این منطقه وجود نداشته است که همریشه با گویش پهلوی باشد و این فرضیه هنوز اثبات نشده و تا کنون هیچ کس نتوانسته است حتی یک ضرب المثل منسوب به این زبان فرضی و جعلی پیدا کند. در فصلهای آخر کسانی را که در رژیم شاه با دفاع از این فرضیه کسروی دانش زبانشناسی را خوار داشته اند معر فی میکند و در انتهای کتاب مقاله ای را که کسروی در پشیمانی از پیش کشیدن این فرضیه و به زبان عربی نوشته بود در کتاب خود میگنجاند. این کتاب از سوی محافل علمی و دانشگاهی بسیار مورد استقبال قرار گرفته است و مراجعات مکرری توأم با تبریک به استاد شده است. فهرست این کتاب را در زیر میخوانید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/07/18

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فرضیۀ زبان آذری و کسروی

تعداد دیدگاه‌ها:
44
متاسفانه استاد محمد زاده صدیق دانش زبان شناسی رو ندارن
بنده بخشی از کتاب رو خوندم و چیزی که فهمیدم این بود که جناب صدیق دانش لازم برای بررسی همچین چیزی رو به هیچ وجه دارا نیستن. در یک مورد از یک بیت فردوسی که دربارهء دو دیو "آز" و "نیاز" صحبت می‌کنه به این نتیجه رسیدن که این آز و نیاز دو قوم بودن که فردوسی به دیو تشبیهشون کرده! کسی که معنی این دو کلمهء ساده رو که هر کودکی میدونه رو بلد نیست چطور به خودش این جرئت رو داده که درباره زبان گذشتهء مردم آذربایجان یا اصلا خود جناب کسروی این حرف‌ها رو بزنه؟ خداوند همهء ما را آدم کند.
ما که نگفتیم ترکی نگویند یا بروند یک زبان دیگر را با آن جایگزین کنند که شما اینگونه می‌گویید. همچنین هخامنشیان برای این زبان آرامی را زبان میانجی (Lingua franca) نهادند چون مردم خاور نزدیک از برای کشورگشایی‌های امپراتوری آشور با این زبان آشنا بودند و حتا در مصری گویشی هم به نام آرامی مصری (Egyptian Aramaic) بودش داشت نه اینکه مهرورز سینه چاک آرامی‌زبانان بودند. همچنین کاری که هخامنشیان می‌کردند وارون آنچه هست که امروزه خودگردانی می‌نامند، زیرا هخامنشیان ساتراپ هر شهر گشوده را یک پارسی می‌گذاشتند. اگر درست به یاد داشته باشم در باره‌های کمی از مادها که هم‌نیا و یاورشان بوده‌اند گذاشته‌اند. این کار درستی نیست که شما یک شاهنشاهی در زمانه‌ی باستان را با یک کشور در زمانه‌ی نوین می‌سنجید. زبان ترکی هم در خطر نیست، از زمان پس از ایلخانیان که بیشتر سربازان ترکمنشان را در آذربایگان جای می‌دادند زبان مردم آذربایگان ترکیزه شده بود و مردمش از نوداگان قوم‌های ایرانی بودند؛ برای نمونه صفویان که نوادگان شیخ صفی بودند، در ریشه کردتبار بودند زیرا نیای شیخ صفی به پیروز کُرد سنجانی می‌رسد (بنگرید به صفوة الصفا، نوشته ابن بزاز اردبیلی، ویرایش: غلامرضا طباطبایی مجد، رویه 72) همچنین شیخ صفی فهلویاتی هم در این نوشته سراییده است (برای نمونه بنگرید به همان، رویه 428) یا از مردم همانجا برایش سراییده‌اند (بنگرید به همان، رویه 677). همین نشان می‌دهد که مردم آذربایگان زمان شیخ صفی هنوز سراسر ترکیزه نشده بودند. همچنین در افسانه‌های کیش یارسان که بیشتر میان کردان رواک دارد، آمده است که شیخ صفی از دست سلطان سهاک بنیانگذار این کیش برکت یافته است (حق الحقایق، نوشته حاج نعمت الله جیحون آبادی، برگردان و برآوردن از نظم به نثر: محمدعلی سلطانی، رویه 387 - 390) با این روی همین نوادگان شیخ صفی ترک‌زبان شدند چنانچکه شاه اسماعیل به ترکی آذربایجانی می‌سرایید. این صفویان را نمونه آوردم تا این را بگویم که از صفویان که نخستین فرامانروایان ترک‌زبان ایرانی کردتبار بودند تا قاجاریان که واپسینش بودند، همه زبان پارسی را زبان رسمی نهادند و کمابیش پنج سده باشد که زبانشان از همزمانی که به آذربایگان آمده تا کنون، زنده و گویا بوده است و خواهد بود. این اندیشه قومگرایانه هم که دیگر ترکان روی کار نیستند پس دل‌آزرده هستند درست نیست، ایران امروزه در دست خاندان ویژه‌ای نیست. این سخنان را پانترکان می‌زنند تا بهانه تراشند برای جدایی. در زمان سه دودمان ترک راستین چیزی به نام کیستی یا هویت ترکی نبود، این‌ها زبانزدهای نوینی است که امروزه به کاربرده می‌شود. این هویت ترکی از برساخته‌های پانترکی است، همین مالتایی‌ها که گفتم اگر به آن‌ها بگویید عرب، از صدتا دشنام هم برایشان بدتر است، با این روی زبانشان را هنوز پاس داشته‌اند، این زبان ترکی از ابزارهایی بود که پانترکان خواستند با آن آرمان‌های خود را پیش ببرند. یادمان هم این جمهوری اَران رفت سروده‌های پارسی آرامگاه نظامی را نابود کرد و جایش سروده‌های ترکی برساخته را نهاد، یا تندیس پیشه‌وری گجسته را در "پارک مفاخر باکو" درست کرد یا ترکیه که داعش را یاری می‌کرد تا گسترش نیروهای شیعی ایران در سوریه و عراق کاهش یابد یا نخستین مردمی که نام شاخاب همیشه پارس را دگرگون کردند، همین عثمانیان بودند که به آن بصره کورفزی گقتند، مردم ترکیه پس از اسرائیل از بیشترین مردمی که بدشان می‌آید ایرانیان هستند: https://www.pewresearch.org/fact-tank/2014/10/31/the-turkish-people-dont-look-favorably-upon-the-u-s-or-any-other-country-really/ کیستی یا هویت ترکی همانا کیستی بیگانه است، کشور برای برپا بودنش نیازی به کیستی پارسی، کردی، ترکی، عربی، بلوچی و ... ندارد، تنها کیستی ایرانی می‌خواهد. این کیستی‌های قومی نشان دهنده‌ی اندیشه‌های پوسیده‌ی قومی-قبیله‌ای است کشور "کیستی ملی" می‌خواهد.
ما شهروندان ایران کاری نکردیم
دولت تازه تاسیس جمهوری آذربایجان و دولت نوکیسه ترکیه با تبلیغات و داستان سرایی و جعل تاریخ و استفاده از واژه های وارداتی و نامشخص مانند ملت ترک سعی در ایجاد هویتی متضاد با تاریخ و فرهنگ مردم آذربایجان و از فرصت پیش آمده دارن استفاده می کنند رژیم جمهوری اسلامی به دلیل اینکه یک رژیم ضدملی است باعث این ضعف و خیانت شده است شاید هم برای اهدافی چنین کاری رو عامدانه انجام می دهند
مگرنه شهروندان ایران نه با زبان ترکی مشکلی دارند نه با ترک زبانان
اما مشخصا در دست گرفتن نشان بازمانده ها و وراث عثمانی بجای نشان های ملی ایرانی و سخنان نژادپرستانه و جعل تاریخ و ایران ستیزی و... موضوعی نیست که هیچ ملی گرای ایرانی از آن دفاع کند
بازهم یادآور میشم اگر ما خیلی به ایران باستان علاقه داریم و باستان گرا هستیم، چرا شیوه ی هخامنشیان در اداره ی ایران رو امروز هم به کار نبریم؟ چرا از هخامنشیان صرفا آریایی بودن محض و قلمروگستری رو سوا کرده و دوست داریم؟! در دوران هخامنشیان حتی فرهنگها و زبانهای بیگانه و غیر ایرانی هم از ارزش و جایگاه بالایی برخوردار بودن. برای مثال زبان و خط آرامی زبان مکاتبات رسمی کل امپراتوری شده بود و هر ایالت یا ساتراپی هم اگر زبانی دیگر داشت مراسلات و متون آرامی به زبان همون منطقه یا ساتراپی ترجمه میشدن. درسته که مسئله ی آموزش عمومی و دشواری های بسیار اون در گذشته هم عاملی بود برای اینکه این تصمیم گرفته بشه اما نکته اینجاست که این امپراتوری قدرتش رو از همین چندفرهنگ گرایی میگرفت. درست مثل آمریکای امروز. البته من نمیگم امروز هم هر استانی زبان رسمی خودش رو داشته باشه اما میشه به شکل دیگه ای زبانهای منطقه ای غیرپارسی رو حفظ کرد و پاس داشت. مثلا اینکه استانهایی که زبانی غیر از زبان فارسی(حالا چه زبان ایرانی باشه چه غیر ایرانی مثلا ترکی) میتونن دو زبان رسمی داشته باشن یکی فارسی و دیگری زبان گویشوران اون استان. و همچنین به راه های بسیار دیگه ای میشه فکر کرد. از تاریخ بهتره صرفا برای ژنتیک شناسی استفاده نکنیم که کمترین و شاید کم اهمیت ترین استفاده ی اون باشه، بلکه از اون عبرت بگیریم و ازنو هر اشتباهی رو خودمون تکرار و تجربه نکنیم. رویه ی فعلی ایران داره بدتر میکنه اوضاع رو نه بهتر
آقای ارمیا بنده خودم هم تاکید کردم که زبان آذربایجانی ها در گذشته چیز دیگری بوده و در تفاوتهایی که آذربایجانی های ایران با دیگر ترکهای جهان به لحاظ فرهنگی و ژنتیکی دارند هم حرفی نیست اما بهتر هست واقع گرا باشیم و واقعیت فعلی رو هرچند هم که از نظر شخصی ناصواب خودمون تلخ باشه بپذیریم. زبان آذری یا هر زبان دیگه ای که در گذشته در این منطقه وجود داشته به تاریخ پیوسته و منقرض شده(حتی اگر عده ی بسیار کمی که معلوم نیست کجان به این زبانها حرف بزنند). دیگه اینکه بیایم حالا حرف از ول نکردن زبان باستانی بزنیم کاری عبث و بیهوده و مصداق نوشدارو پس از مرگ سهراب هست. مردم این منطقه هم هرگز زبان دیگری رو نخواهند پذیرفت که به زور و یا با نصیحت و گوشزد تصور کنیم میتونیم زبان فعلی آنها رو تغییر بدیم و یا هویت ترکی اونها رو ازشون بگیریم. اینکه در بین آذربایجانی ها ایران پرستان بسیاری وجود داره هم شکی نیست. اما هشداری که بنده دارم میدم اینه که این ایران پرستی رو به زواله و اثرش با گذر زمان داره کمرنگ تر میشه. هویت قومی قوی تر و هویت ایرانی در حال تضعیفه. دلیلش هم اینه که اونها هویت قومی یا زبانی خودشون رو در معرض خطر میبینن و ایران با شرایط فعلی رو مانعی برای وجود و رشد اون. برای همین دارم میگم باید کاری کنیم که حس تعلق آذربایجانی ها(و همینطور دیگر اقوام) به ایران کاهش پیدا نکنه. و اون هم راهش اینه که هویتی که زبان فعلی اونها به اونها داده رو بپذیریم. چون اونها هم دقیقا بدنبال همین هستن نه جدایی(جدایی طلبی رو حالتی از حمله ی عصبی یک قوم که خواسته اش برای مدتی طولانی نادیده گرفته شده فرض کنید). بهرحال ما با دست کم 20 میلیون ترک در ایران طرفیم و این جمعیت کمی نیست و نمیشه ایرانی بود و ایران رو دوست داشت و نگران نبود از اینکه گسل های قومیتی منجر به تجزیه ی ایران بشه در آینده. اگر ما به زبان ترکی(و همچنین زبانهای دیگه) بها و ارزش بیشتری بدیم و میدان بدیم تا آثار و فرهنگ اون رشد پیدا کنه در این صورت دلیلی نداره ترکها با ایران و هویت ایرانی در بیفتن و گذشته ی ایرانی خودشون رو هم انکار کنن و درنتیجه فرزند ناخلفی چون پانترکیسم و جعلیات مضحکش از دل این اوضاع بیرون بیاد و طرفدار هم پیدا کنه. احتمالا شما از این میهراسید که هویت ترکی به هویت ایرانی ضربه بزنه که کافی ست یک نگاه به تاریخ بیندازید که مشخصه اطلاعات تون هم بالاست تا متوجه بشید ترکها با فرهنگ و هویت ایرانی نه تنها مشکلی نداشتن بلکه هرجا رفتن فرهنگ و هنر و زبانهای ایرانی رو هم با خودشون بردن. یک نمونه ی بارز اینکه امپراتوری گورکانی یا موغال هندوستان که نوادگان تیمور لنگ اون رو تاسیس کردن زبان پارسی رو به زبان رسمی هند تبدیل کرد و به گسترش و نفوذ این زبان در هند کمک کردن و بیش از صفویان به این زبان و ادبیاتش علاقه نشان دادن. عثمانی ها هم همینطور زبان رسمی رو پیش از اصلاحات معروف به تنظیمات پارسی کرده بودن. از ترکهای حاکم بر ایران(حالا پیگیر ژنتیک شون نشید منظورم هویتی هست که برای خودشون قائل بودن) هم نمیگم که خودتون بهتر و بیشتر آگاهید. حالا ببینید ما چه کردیم که حافظان و دوست داران زبان پارسی امروز ازش متنفرن! ضمنا ترکهای ایران هم اکثرا اونطور که خودشون میگن هویت ترکی خودشون رو از زبانشون میگیرن و کاری به ژنتیک و این چیزا ندارن و بنابراین به نظرم بحث سر این مسئله برای ترکی زدایی بیهوده هست. اگر اونها با اونچه که در حال حاضر هستن تمام و کمال پذیرفته بشن مطمئنا هویت ایرانی خودشون رو در کنار هویت ترکی خودشون حفظ خواهند کرد.
آقای سالارخان ترک‌زبان‌های ایران و اَران با ترک‌‌زبان‌های دیگر کیستی یا هویت همسانی ندارند، این را شما را در دید بگیرید که از دیدگاه فرهنگی و دینی آذریان مانند بیشتر مردم ایران هستند، ترک‌زبان‌های دیگر روی‌هم‌رفته عُمَری یا سنی هستند، با این روی مردم آذری مانند پارسیان، لرها، گیلک‌ها، مازندرانی‌ها، کَلهُرها (تیره‌ای بزرگ از کردان باشنده در کرمانشاه) شیعه هستند. همین آیین‌های ایرانی مانند نوروز، شب یلدا، چهارشنبه‌سوری، حنابندان، پاگشا و ... را برپا کنند که از نیاکان ایرانی‌شان به ارث برده‌اند. زنده‌یاد شهریار در چامه‌ی "جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان" می‌گوید: تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو/پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان/اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس/ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان. با این روی این سخنان بدین معنا نیست که مردم آذربایگان اکنون که آشکار شده است ترکیزه هستند باید زبان مادری‌شان را ول کنند، خود همین شهریار "حیدربابایه سلام" را به ترکی آذربایجانی سراییده است، مردم کشور مالتا (Malta) یا مالطه که آبخوستی میان آفریقا و سیسیل است، با اینکه دین ترسایی کاتولیک رومی دارند و از دید فرهنگی‌ هم ایتالیایی هستند، زبان مادری‌شان مالتی است که گویشی از عربی باشد که بیشتر واژگان آن از ایتالیایی و انگلیسی آمده است. این مردم عرب نبوده و در درازنای فرمانروایی عرب‌زبانان بر آن آبخوست عربیزه شده‌اند با این روی هنوز که هنوزه زبان مالتی را در کنار زبان ایتالیایی و انگلیسی در کشور خویش رسمی داشته‌اند. این را گفتم تا نشان دهم حتا دورترین مردم از دید فرهنگی و گیتاشناختی با عرب‌ها و جهان عرب، زبان عربی خودشان را چون ربان مادری‌شان هست نگه‌داشته‌اند پس این سخنان تبارشناسانه به هیچ روی نباید اینگونه برداشت شود که آذریان ترکی نگویند. اگر این‌ها بخواهند خودشان را ترک یا همانگونه که با بالندگی "تورک" می‌نویسند بدانند، می‌شود همان نادانی ترکیه که می‌آید گوک‌ترک‌های زردپوست را در آن "16 امپراتوری بزرگ ترک" ساختگی می‌گذارند و نیاکان خود را به برادران مغولان می‌‌رسانند با اینکه خودشان بیشتر ریخت یونانیان هستند. در رویه 8 جستار Turkish Population Structure and Genetic Ancestry Reveal Relatedness among Eurasian Populations که درباره ترک‌زبانان ترکیه هست گفته می‌شود: Parental ancestry coefficients for our Turkish samples were found to be 38% European, 35% Middle Eastern, 18% South Asian, and 9% Central Asian - برگردان: ضریب‌های نیاکان خانوادگی برای نمونه‌های ترکی ما یافته شد که 38% اروپایی، 35% درصد خاورمیانه‌ای، 18% درصد آسیای جنوبی و 9% آسیای میانه باشد."
یک عرضی هم داشتم با بقیه ی دوستان. اینکه زبان آذربایجان به مرور به ترکی تغییر یافته و نژادا اکثر مردم آذربایجان ترک نیستن درسته اما اینکه امروز خودشون رو متعلق به این هویت میدونن به نظر من ایرادی نداره. بهرحال ترکی شدن آذربایجان یک پروسه ای رو طی کرده و امروز اونها خودشون رو ترک میدونن و با ترکهای دیگه هویت یکسانی رو برای خودشون قائلن. تنها مشکلی که من شخصا دارم جعل تاریخ و انکار و یا تحقیر تاریخ دیگران و تعصب شدید و افراطی برخی از ترکها هست. اما حتی اگه مردم آذربایجان نژادا ترک نباشن ترکها در طول تاریخ خدمات زیادی به ایران و ایرانیها و حتی زبان پارسی و همینطور فرهنگ و هنر و ادبیات ایرانیها کردن و مدتی طولانی بر این سرزمین حاکم بودن پس درست نیست ترکها رو بیگانه تلقی کنیم(چه ترکهای واقعی چه اونها که صرفا در این زبان و هویت آمیخته شدن اما دراصل نژادی غیرترک دارن). امپراتوری هخامنشی با اون عظمتش شورش های کمی رو به خودش دید و دلیلش استقبال امپراتوری ایران از فرهنگها و عقاید و زبانهای مختلف بود و همه رو در کیش و آیین و زبان خودشون آزاد گذاشته بود. پس اگه ما میخوایم به ریشه های خودمون برگردیم بهتره از این خصلت هخامنشی ها هم استفاده کنیم امروز که بیش از هر زمانی بهش نیاز داریم. با تحمیل یک نگاه و هویت قومی و یا زبان و فرهنگ، بیشتر به دفع اقوام دیگه دامن میزنیم تا جذب شون. پانترکیسم زمانی آغاز شد که امپراتوری عثمانی رو به زوال رفت. اما این تنها عثمانی ها نبودن که رو به زوال رفتن بلکه در ایران هم ترکها قدرت و حکومت چند صد ساله شون رو از دست دادن. و حالا با انزوا و نادیده گرفته شدن و یا تحقیر مواجهن و این براشون غیرقابل تحمله. طبیعیه که اونها هم مثل نوادگان عثمانی ها، برای احیای شکوه و قدرتی که در گذشته داشتن به پانترکیسم و یا اتحادگرایی ترکی روی بیارن. درسته خود پانترکها هم کم کارخرابی نمیکنن و به گسترش پانترکیسم دست میزنن اما ما هم نقش کمی نداریم توی بدتر شدن این اوضاع. سیستم اداره ی کشور باید به گونه ای بشه که همه ی اقوام ایرانی ایران رو متعلق به خودشون بدونن و تصور نکنن چون حکومت بطور انحصاری دست اونها نیست پس دیگه اون جایگاه گذشته(و یا جایگاه والایی که سزاوار هر ایرانی ای هست) رو دیگه ندارن و حس کنن در موقعیتی غیربرابر و مغلوب و منزوی قرار گرفتن و این آزارشون بده. البته بدیهیه برای یکپارچه نگه داشتن ایران، ایران باید از جهات دیگه ای هم کشوری جذاب برای زندگی باشه خصوصا به لحاظ اقتصادی و آزادیهای اجتماعی که حکومت فعلی تیشه به ریشه ی هر دوی اینها هم زده! صرفا با گفتن حقایق تاریخی و آوردن دلایلی که نشون بده مردمان داخل ایران همه ژنتیک ایرانی دارن و بحث و گفتگوی مجازی، برای مبارزه با تجزیه طلبی و یکپارچه نگهداشتن ایران کافی نیست. این کار همتی بزرگ و البته نگاهی کاملا تازه و متناسب با شرایط و واقعیات ایران میطلبه که متاسفانه هنوز به نظر میاد استارتش هم نخورده. البته با زور هم میشه ایران رو یکپارچه نگه داشت اما اگه روزی این زور و قدرت ازدست بره هم با این وضعیت فعلی تضمینی هست که ایران یکپارچه بمونه؟ این تضمین فقط وقتی وجود پیدا میکنه که خود مردم ایران حافظ ایران باشن نه هیچ قدرت و حکومتی و برای اونهم باید همه ی مردم ایران و یا اکثریت عاشق ایران باشن. شاید بگید امروز بیشتر مردم ایران از اقوام مختلف ایران رو دوست دارن اما با این اوضاع فعلی و گسترش پان های مختلف چه تضمینی هست در آینده هم وضع به همین منوال باشه؟
حالا جالبه کامنتهای اینجا و همینطور کلا نظر ترکهای متعصب رو که میخونم میبینم خیلی اصرار دارن بگن ترکها و مغولها باهم بسیار تفاوت دارن و با اینکه ارتباط بسیار نزدیک و بسیاری باهم داشتن از دیرباز اما بهیچ وجه یکی تلقی نمیشن. اما همین آدمها میان به راحتی میگن سکاها(آنهم همه ی سکاها از غرب تا شرق!) چون زمانی حتی پیش از ورود ترکها به این مناطق در استپ های اوراسیا زندگی میکردن پس 100درصد ترک بودن! :D
آذربایجان که از ابتدا زبانش ترکی نبوده خب قبل از ترکی شدن زبانهای دیگه ای داشته. یک زبان یا مجموعه ای از زبانها مربوط میشه به بعد از مهاجرت آریایی ها. پیش از آریایی ها هم مردمانی در آذربایجان زندگی میکردن مثل اورارتویی ها که زبان دیگه ای داشتن. این ادعا که زبان آذربایجان از ازل ترکی بوده هم متعصبانه و هم احمقانه و خنده داره! کسی با ترک بودن و زبان شیرین ترکی مشکلی نداره. قرار نیست بیایم بدیهیات تاریخی رو بخاطر روحیات حساس یک عده ترک ناسیونالیست متعصب کنار بذاریم و انکار کنیم و تاریخ رو وارونه و به شکلی غیر از انچه بوده نشون بدیم. درست مثل اینه بگیم زبان آناتولی از اول ترکی بوده و بیایم مهاجرت ترکها به این مناطق رو کلا نادیده بگیریم و بخش بزرگی از تاریخ رو که یونانی ها ارمنی ها آشوری ها هیتی ها و رومی ها و ایرانیها بر این منطقه حکومت و زندگی میکردن انکار کنیم و اسمشو بذاریم فرضیه! با انگ ترک ستیزی و نژادپرستی و فاشیسم و حمله ی شخصی به افراد نمیشه به نقد یک مسئله پرداخت. درثانی قومی به اسم آذ که ترک هم بخواد باشه وجود نداشته. تنها قومی که به این اسم وجود داشته الان هم وجود داره و امروزه تحت عنوان اوزتی شناخته میشن که روسی شده ی کلمه ی آز هست و در قفقاز و بیشتر در گرجستان زندگی میکنن و نه تنها ترک نیستن بلکه نژادا و همینطور زبانا هندو-ایرانی هستن و خودشون رو قومی ایرانی تبار میدونن. حتی نام پراستفاده ترین گویش زبان شون هم "ایرونی" هست! و جالبه بدونید که تنها بازماندگان شناخته شده ی سکاها هستن. ادعای شما مبنی بر وجود قوم ترک آذ هست که یک ادعای بی پایه و اساس و غیرعلمی هست و حتی فرضیه هم نیست! نام باستانی آذربایجان طبق اسناد تاریخی و نوشته ی مورخان یونان باستان آتروپاتن هست. و این نام از ابتدا به شکل امروزیش آذربایجان نبوده که حالا بخوایم تفسیری باستانی ازش ارائه بدیم و بگیم آذ موجود در این نام مربوط به قوم باستانی آذ هست! دست از تاریخ سازی بیجا بردارید. ترکها به قدر کافی تاریخ برجسته و باشکوهی داشتن که نیازی به این تاریخ سازیها و جعلیات نیست. کاری که شما میکنید دفاع بد هست و دفاع بد از یک چیز فرقی با حمله به اون نداره. کسی هم نخواسته با استناد به اینکه ترکها و یا زبان ترکی بعدها به آذربایجان آورده شده مشروعیت و حق اونها برای زندگی در این منطقه رو زیر سوال ببرن. خود آریایی ها هم به ایران مهاجرت کردن و ایران پیش از آریایی ها تاریخی چند هزار ساله داره. پس اگه به مشروع نبودن باشه کل ایرانی ها نباید تو ایران باشن! هیچ شرم و بدی ای در اینکه در برهه های مختلف اقوام موجود در ایران به ایران از جای دیگری مهاجرت کردن وجود نداره و ایران همواره گذرگاه اقوام و ملتهای مختلف بوده و هنوزم میتونه باشه. ملت ایران یعنی همه ی کسانی که خودشون رو متعلق به این آب و خاک بدونن حالا فرق نمیکنه از کجا اومده باشن حتی از مریخ!
فرضیۀ زبان آذری و کسروی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک