رسته‌ها
گبسک رباخوار
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
✔️ آغاز داستان:
زمستان سال 1829 - 1830 ساعت یک بعد از نیمه شب در سالن ویکونتس گرانلیو هنوز دو نفر که از اعضای خانواده وی نبودند، حضور داشتند. مرد جوان و خوبرویی به شنیدن صدای زنگ ساعت بیرون رفت. هنگامیکه صدای درشکه در حیاط برخاست، ویکونتس چون کسی را به جز برادرش و یکی از دوستان خانواده که بازی پیکت را پایان می دادند ندید، به سوی دختر خود رفت که جلوی بخاری دیواری سالن ایستاده، گویی یک شیشه منعکس کننده را بررسی می کرد و به صدای درشکه گوش میداد و بدینسان نگرانی مادرش را توجیه می نمود. ویکونتس خطاب به او گفت:
کامیل، اگر شما رفتار امشب خود را نسبت به کنت درستو ادامه بدهید، مرا مجبور خواهید کرد که دیگر او را نپذیرم. گوش بدهید فرزندم، اگر شما به محبت من اطمینان دارید، بگذارید شما را در زندگی هدایت کنم. در هفده سالگی نمی توان در باب آینده، نه راجع به گذشته و نه درباره بعضی نکات اجتماعی قضاوت کرد. فقط یک تذکر به شما خواهم داد. آقای درستو مادری دارد که می توانست میلیون ها فرانک را بخورد. او نجیب زاده نیست. دوشیزه گریونامی بوده که زمانی سروصدای زیادی درباره خود راه انداخته است. این خانم بقدری نسبت به پدر خود بدرفتاری کرده که بی شک لیاقت داشتن چنین فرزند خوبی را ندارد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
80
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/02/05

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی گبسک رباخوار

تعداد دیدگاه‌ها:
3
به خانم ها پیشنهادمی کنم آثار بالزاک رو بخونن؛ نکات ظریفی داره که به دردشون می خوره.
مترجم کتاب، آقای دکتر مسروب بالایان دو هفته پیش در اصفهان دارفانی را وداع گفت. روحش شاد
به دوستان کتاب "چرم ساغری" بالزاک را پیشنهاد می کنم
گبسک رباخوار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک