رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
ستارخان
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 23 رای
نویسنده:
درباره:
ستار خان
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 23 رای
فیلمنامه ای از علی حاتمی (1323-1375)

محصول: سال 1351
بازیگران:
علی نصیریان: ستارخان
حیدر عمواوغلو: عزت الله انتظامی
علی موسیو: پرویز صیاد
باقرخان: عنایت بخشی

صحنه‌ی انتهایی:
ستارخان: چرا سراتون رو انداختین پائین؟ یاالله، بلند شین حمله کنین، حمله، حمله.
یا صدور فرمان حمله از سوی ستارخان، سربازان یفرم به ستارخان شلیک می‌کنند.
پارک اتابک.
ستارخان زخمی و تیرخورده، در حالی که سربازان دولتی با تفنگ های خود تخت روانی درست کرده‌اند، بی‌رمق بر روی دوش سربازان در حرکت است. باقرخان زنجیر بر گردن و یفرم خان نیز در پشت سر سربازان حرکت می‌کنند.

ستارخان: کیا منو میبرن؟ کیا پای من شدن؟
باقرخان: همونایی که پاتو شکستن.

حیدر خان و منشی انجمن نیز در بیرون پارک اتابک، با اسب خونین و بی سوار ستارخان روبرو می‌شوند.
حیدرخان: سوارت کو؟
منشی: کار دیگه تموم شده، حیدر خان.
حیدرخان: من سوارشو پیدا می‌کنم.

بر روی نمای صفحه‌ای از روزنامه "یادگار مخصوص مجاهدین" آوای مرغ سحر را می‌شنویم.
عکس هایی از انقلابیون و مجاهدین مشروطه و همچنین رهبران انقلاب مشروطه را می‌بینیم.


مرغ سحر ناله سر کن/ داغ مرا تازه‎تر کن/ زآه شرر بار، این قفس را/ برشکن و زیر و زبر کن./ بلبل پربسته ز کنج قفس درآ/ نغمه آزادی نوع بشر سرا./ در نفسی عرصه‌ی این خاک تیره را/ پرشرر کن!/ ظلم ظالم، جور صیاد/ آشیانم داده بر باد./ ای خدا، ای فلک، ای طبیعت/ شام تاریک ما را سحر کن.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mahdi214
mahdi214
1389/11/13

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ستارخان

تعداد دیدگاه‌ها:
1
کاش از علی حاتمی بیشتر کتاب بگذارید
ستارخان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک