رسته‌ها
سلام بر خورشید
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 145 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 145 رای
از متن کتاب:
سفالگری، روز.
اگر دستی ورزیده گلی ورزیده را شکل دهد تا بشود بشقابی کاسه ای، تنگی کوزه ای و اگر همان دست عاشقانه نقش نگار را بر کاسه و کوزه قلمی کند و به ناز و نیاز بنماید، نگار به یار چه کرشمه خواهد فروخت؟ نگار ما «خورشید»، تنها به لبخندی ملیح و دزدانه قناعت می کند، تا صاحب کارگاه که پدر خورشیدش می نامند، نبیند و نرنجد و حرمتی از دست ندهد اما آن دست، دستهای عاشق و بی قرار تنها شاگرد کارگاه سفالگری مگر رها می کند با دل خود شرط کرده است تا آنگه که خاک گل کوزه گران شود، کوزه از گل خام دیگران بسازد و نقش خورشیدش را بر آن ترسیم کند لیک بیهوده نپنداریم پدر خورشید، این پیرمرد تکیده، پیرهن پارگی از نالایقی به صد رسانده است. او روزگاری خود جوان بوده است و دلداده مادر دخترش خورشید، و چه بسا همین نقش ها بر کاسه و کوزه میزده است که اکنون گریبان شاگرد کارگاه به چنگ خویش نمیگیرد و به خشم نمی درد و او را به پس پایی بیرون نمیراند. در یک کلام او هم عشق را می شناسد، زیرا که روزی روزگاری عاشق بوده است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
78
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
bahari
bahari
1388/02/10

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سلام بر خورشید

تعداد دیدگاه‌ها:
2
سلام بر خورشید
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک